"شهید محسن نورصالحی" در سن 21 سالگی شهید شد. او خود را برای دانشگاه آماده میکرد و در عین حال در جبهه حضور فعال داشت. محسن نورصالحی مدتها لبنان بود، بعد عضو ستاد جنگهای نامنظم شهید چمران شد و در جبههها حضور پیدا کرد.
شهید محسن نورصالحی که برادر شهید مرتضی صالحی میباشد، در سال 62 در بلندیهای الله اکبر زخمی شد و او را به بیمارستانی در مشهد منتقل کردند. در مجروحیتش مشکل روده پیدا کرده بود. حدود یک ماه بعد از بستری شدن و شش ماه بعد از شهادت برادرش، در همان بیمارستان به شهادت رسید.
شهید نورصالحی ایستاده در میان گودال
متن وصیتنامه شهید نورصالحی به شرح زیر است:
شهید اشک و زاری نمیخواهد/شهید پیرو میخواهد
قال الله تعالی « من طلبی وجدنی و من وجدنی عرفنی و من عرفنی احبنی و من احبنی عشقنی و من عشقنی عشقته و من عشقته قتله فعلی و من قتله فعلی دیته و من علی دیته انا دیته»
فرمود خدای بزرگ، هر کس طلب کند مرا مییابد و هرکس یافت مرا میشناسد و هر کس مرا شناخت مرا دوستم دارد و هر کس مرا دوست داشت عاشقم میشود. و هر کس عاشقم شود من نیز عاشق او میشوم و هر کس که من عاشقش شدم جان او را میگیرم و هر کس جانش را گرفتم خون بهای او بر من واجب است و هر کس که خونبهای او بر من واجب است من خود خونبهای او هستم و این است رمز جاودانگی شهید؛ چرا که موجودی جاوید و ابدی جان او را خریداری کرده است چرا که خدایش خونبهای او است .
لذا شهید است که با جاودانگیاش جامعه ای را به تپش و حرکت واداشته؛ ایشان را از سقوط و انحراف کج رویها جلوگیری مینماید همانطور که شهادت مظلومانه بهشتی ستمگری را فراری داد. و اینک سلام بر نفس شهادت و درود حق بر شهیدان. آنانی که به لقاء الله پیوستند و در نزد او میزیند و جاویدان و ناظر و حاضر و شاهد در صحنه همیشه نبرد حق علیه باطل؛ و سلام بر انسانهای اسطوره ای که همه چیز خود را از زن و فرزند و مال و آرزو و در کل دنیا گرفته تا جان و حیات در راه عقیدهی الهی خویش فدا نموده و مینمایند. اینگونه انسانها سمبلهای شرف و حیات معنوی و الگوی ایثار و مقاومت هستند؛ و این تنها طریق پویندگی و جاودانگی است برای همگی عصرها و نسل ها که خون سرخ شهید همیشه در رگهای زمانه میتپد و با تپش پرمعنایش پیام اصیل خویش را برای مردم عرضه داشتند. ندای جاودانگیاش را میسراید که ای مردم بپاخیزید و برای زنده ماندن و آزادی و آزادگی و برای رها شدن از تمامی قیود استعماری وحیوانی و غیراسلامی مبارزه کنید و به قول شهید مجید قریب :« این ملت برای زنده ماندن باید آماده شهادت شوند و جز این راهی نیست»
هدف من از آمدن به جبهه شهید شدن نیست
اینک این بندهی ناچیز و حقیر با اقرار به وحدانیت خدای قادر متعال و معتقد بودن به حقانیت کلمه لا اله الا الله، که همان نفی طاغوت هاست، با تمامی وجود و با تمامی قوا، سر به جبهههای نبرد میگذارم تا شاید با ایثار خون سرخم و بذل حیات کم ارزشم، اولاً الهام بخش رزمنده ای دیگر باشم، همانگونه که شهادت مجید روحیه و روش زندگانی را دگرگون کرد. و ثانیاً علت و چگونگی حرکت خویش را بیان داشته با صدایی رسا اعلام دارم برای مردم، که من به جبهه نیامدهام تا قهرمان جنگ باشم. من به جبهه نیامدم که پس از جنگ دسته ای گل برگردنم آویزان شود. من اینجا نیامدهام که در بودن و نبودنم بزرگ شوم. من اینجا نیامدهام که خانوادهام و خودم بر دیگران فخر بفروشیم. من به اینجا نیامدهام که بگویند به جبهه رفت و بدین ترتیب و جهههایی کسب نموده باشم. هدف من از آمدن به جبهه شهید شدن نیست. چرا که ما هر کدام پیام آوران انقلاب اسلامی هستیم و طبق حکم قرآن وظیفه مسلمین نبرد با کفر و فساد است آنجا که قرآن میفرماید: « یا ایها النبی جاهد الکفار و المنافقین و اغلظ علیهم»
حال اگر در این سیر، « شهادت» نیز به سراغمان آمد عالی است. اوج تکامل است و گرنه شهید شدن ملاک حرکت و مبارزه نیست. هدف من از جبهه رفتن اینست که به کمک دیگر برادران و با وحدت یک امت اسلامی به یاری کسانی بشتابیم که در زیر باری از ظلم و جنایت زندگی میکنند و فریادشان چنین است: « ربنا اخرجنا من هذه القریه الظالم اهلها »
و ثانیا با این حرکت عظیم از خویش به خدا، خط مشی مبارزاتی خود را که متاثر از مکتب اسلام است بیان دارم؛ آنجا که قرآن میفرماید:« و قاتلوهم حتی لاتکون فتنه » و با توجه به این اصل و با الهام گیری از قرآن است که ما میگوییم:« امروز ایران فردا فلسطین»
خدایا! با تمام تاریکیهای وجودم، تو را در قطره قطره خون شهیدان یافتهام
چرا تا فتنه و فساد هست مبارزهی اسلامی نیز هست و تا زمانی که جرثومهی فسادی به نام اسرائیل هست ما نیز به نام اسلام هستیم. هرچند که این مبارزه دهها سال طول بکشد چرا که این دستور مستقیم قرآن است و اکنون ارزش سخن مجید معلوم میشود: " این ملت برای زنده ماندن باید آمادهی شهادت شوند و جز این راهی نیست." اینست خط مشی مبارزات اسلام و از جمله حقیر: انی لا ادری الموت الا السعاده و لا الحیات مع الظالمین الا برما و خدایا تو شاهد باش که به فرمان نایب امام زمانم یعنی آیت الله امام خمینی همان کسی که تو در کتابت فرمودهای: " اطیعوالله و اطیعو الرسول و اولی الامر منکم"
راهی را تشخیص داده و بر مبنای این گفته است که فرمودهای: « یا ایها ا لذین امنو انفسکم لایضرکم من ضل اذاهدیتم»
با اراده و میل خویش و بدون هیچگونه جبری و زوری طریقه نبرد با دشمن کافر و ناجوانمرد را از خون شهیدان گلگون کفن الهام گرفته و رفته رفته آموختم که چگونه باید به اوج کمال و معنویت رهنمون شد و در جوار حسین شهید آرام گرفت خدایا اینک من با تمام سیاهیها و تاریکیهای وجودم تو را در قطره قطره خون شهیدان یافتهام. از تو فقط سه چیز میخواهم؛ اول اینکه ای پروردگار بزرگ! تو را به حق انسانی که در درگاه تو آبرویی دارد سوگند، که رهبر عزیز ما را حفظ فرما، تا به امر او قدس را آزاد نماییم. دوم اینکه خدایا! من چگونه زیستن را در چگونه مردن شهیدان یاد گرفته ام حال تو چگونه شهید شدن را بر من بیاموز تا مصداق عینی « خسرالدنیا والاخره ذلک هوالخسران المبین» نباشم و آخر اینکه ای معبودم! و ای همه عشقم! تو لطفی بر این بنده ناچیزت بفرما، خود، عمر مرا خالص بگردان تا تو را بهتر بیابم و با عشقی عمیق می گویم: اللهم زدفی قلوبنا محبت جهاد و شهادت .
تنها راه سعادت، اطاعت کامل و مخلصانه از ولایت فقیه است
و به شما ای ملت دلاور اسلامی! پیام میدهم که ای همیشه محرومان تاریخ بپاخیزید و با تمامی قوا بر علیه مستکبران و غارتگران قیام کنید. بکشید و کشته شوید که در هر صورت پیروزید و رستگار و از قدرت شیطانی خصم درون نهراسید که اگر او مدرنترین سلاحها و تجهیزات را دارد، ما نیز امام زمان را داریم و اگر او متکی به ابر جنایکاران است، ما نیز متکی بر ایمان الهی خویش هستیم. و از مرگ هراسی نداریم چرا که ارمغان مومن مرگ است، ای امت! بدانید تنها راه سعادت اطاعت کامل و مخلصانه از ولایت فقیه، این بزرگترین سمبل عینی وحدت انقلابی اسلام است. این ولایت فقیه است که قدرت مبارزه با تمامی قدرتهای شیطانی را دارد و این تنها ولایت اسلامی است که ریشه در قلوب یک میلیارد مسلمان دارد. و تحت رهبریت چنین عنصری است که ما از همین نقطه به آقای ریگان و بنی صدر اعلام میکنیم که ای مزدوران شیطان! به این جبههها بیایید و ببینید که حتی بچههای 13 ساله نیز، نیرنگهای شما را شناختهاند و نه تنها سلاح به دوش بر علیه شما میجنگند، که برای پیروزی اسلام خود را با نارنجک به زیر تانک میافکنند. و در داخل نیز بچههای 10 ساله با مهرهای شما منافقین را به دستگاه عدل الهی میسپارند. پس بدانید دیگر جای شما در یک کشوری که ولایت فقیه رهبریت آن را دارد نیست و اینک زمان پیروزی حق بر باطل است پس بدانید که شما و خط منحلتان نابود شدنی است.
و دیگر لحظهی وداع با این دنیای مادی و خالی است. لذا آخرین وصیت خود را که برآمده از خون شهیدان است بر صفحه تاریخ مینگارم. ای ملت سلحشور و جانباز! و ای بازوان پرتوان اسلام! این شعار پرافتخار را هم چون قرآن حفظ نمایید:« تنها ره سعادت: ایمان، جهاد، شهادت »
شهید محسن نورصالحی
شهیدان برای حفظ این شعار جان دادند و شما ای امت حزب الله! با یک احساس مسئولیت عمیق و با سرلوحه قراردادن این شعار در زندگی روزمرهتان اجازه ندهید که مشتی خود فروخته بیوطن، خون شهیدان را پایمال سازند و شما را هشدار میدهیم بر اینکه بطور قطع و یقین پس از سقوط صدام طاغوت در عراق، جنگهای دیگری نیز در پیش داریم. لذا با توجه به حقایق فوق، مبادا محور عملیاتی جنگ را بر صلح، پایه نهید. مبادا با دیگر متجاوزین به اسلام صلح کنید که خون شهیدان را بر باد دادهاید. باید همگی طاغوتیان، از این کرهی خاکی محو شوند، چرا که انسانهای پاک بسیاری فدای اسلام شدند و اینان با چنان عشقی به قلب دشمنان کافر تاختند که نماینده کفر سفید شوروی چنین میگوید:
« من امروز اعلام میکنم که هیچ قدرتی با هیچ نیرویی قدرت مقابله با شما را ندارد چرا که جوانان شما از مرگ نمیهراسند.»
ولیکن این نابخردان نمیدانند که حربهی ما نهراسیدن از مرگ نیست بلکه حربهی ما ایمان به الله است. لذا حفظ این حربه یعنی ایمان، به عهده شما امت حزب الله است. و انشا الله شما پیروزید. چرا که این وعده خداوند است و اوست که ما را رهنمود میکند آنجا که میفرماید:« و نرید ان نمن علی الذین استضعفوا فی الارض و نجعلم ائمه و نجعلهم الوارثین»
ولیکن این پیروزی یک شرط دارد و شرط آن چنین است که شما امت اسلامی در حوادث الواقعه احتیاج به روات احادیثنا داشته باشید. یعنی از صمیم دل معتقد به ولایت فقیه باشید و او کسی است که شما را در ناملایمات و دشواریها علی وار هدایت میکند. لذا از او سرپیچی نکنید. چرا که این فرمان خداست آنجا که می فرماید: « یا ایها الذین امنوا اطیعو الله و رسوله و لاتولوا عنه و انتم تسمعون»
در این آیه مقصود از کلمهی رسول یک فرد مشخصی به نام پیامبر اسلام نیست. در تفسیر آمده است این رسول به تمامی رهبران الهی یک امت اسلامی چه در زمان ائمه و چه در زمان غیبت اطلاق میشود یعنی آنکه این کلمه اشاره به مسئله ولایت فقیه دارد.
امیدوارم برای شهیدان به یک مجلس یادبود بسنده نکنید
اینجانب امیدوارم برای شهیدان به یک مجلس یاد بود بسنده نکنید، بلکه در زندگی روزمره، ادامه دهندگان راه شهیدان و نگهبانان خون ایشان باشید و بدانید ای ملت تا زمانی که شما مجهز به سلاح ایمان و الله اکبر هستید، خواهید توانست تمامی ابرقدرتها و همگی زورمندان تاریخ را شکستی سخت دهید. به خدا سوگند تمامی خاکریزهای دشمن با تکبیر الله اکبر است که سقوط میکند. به خدا سوگند با نیروی ایمان است که در یک حمله، از دشمن متجاوز یک هزار تن به درک میروند و از لشکریان اسلام فقط دو تن شهید میشوند. به خدا سوگند! با نیایشها و دعاو توسلهای شبانه است که ناگهان یک موشک در کنارت منفجر میشود و تو سالمی؛ و یا یک گردان از میدان مین بسیار وسیعی عبور میکنند و مینها عمل نمیکند. و یا فقط پنج نفر موضعی از دشمن را فتح میکنند و اینها همگی عین حقیقت و راستی است. لذا از بازماندگان شهدا و آیندگان میخواهم که تاریخ دو سالهی جنگ را بررسی کنید و مشاهده کنید هر جایی که سربازان امام زمان با حربهی ایمان و شهادت به جنگ کافر رفتند، پیروز و سرافراز بازگشتند. همچنان که حسین(ع) پیروز شد و به قول شهید مجید قریب: «اگر چه حسین سلاح مقابله برای رویارویی با دشمن را نداشت ولی این نداشتن او را از بایستن معاف نکرد.» و به قول شهید مرتضی نور صالحی: «حسین با شهادتش پیروز شد و برای همیشه و تمامی اعصار، خط اصیل یک مبارزهی اسلامی را به رهروانش عرضه داشت تا همگان بدانند باطل ماندنی نیست و پیروزی با شمشیر نیست.»
و اینک امروز هر نقطهای از ایران، خود یک کربلایی دیگر است و هر مکانش قتلگاهی شگفت، شگفت و عجیب از ایثار ملتی بزرگ که خود را به تبعیت از حسین، پیرو مکتب رهایی بخش اسلام میداندو به امر پروردگارش که میفرماید: « کتب علیکم القتال » بر سدکنندگان حرکت تکامل توحیدی یک جامعه ی اسلامی، هجومی سخت برده آنقدر از این مزدوران میکشد تا با کشته شدنش اولا به فوز عظیم دست یابد و ثانیا به آیهای دیگر از قرآن تحقق بخشیده، غیبت یافتن مکتب را در عمل ثابت نماید. به مدرک و صحت آیه شریف «ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیا عند ربهم یرزقون» قلوب فرد فرد ملت بزرگ ایران است که شهیدان در قلوبشان جاودانهاند؛ و بازماندگان رهروان ایشان؛ و این چنین است که 36 میلیون انسان آزاده با الهام گیری از شهدا و خط فکریشان یکصدا فریاد میزنند« خدایا خدایا تو را به جان مهدی تا انقلاب مهدی خمینی را نگه دار از عمر ما بکاه و بر عمر او بیفزای »
در پایان برای آنکه بیش از پیش حقانیت راه شهدا و امت حزب الله معلوم باشد، به قرآن مراجعه میکنم. آنجا که میفرماید: « و اذ زین لهم الشیطان اعمالهم و قال لاغالب لکم الیوم من الناس و انی جار لکم ، فلما تراه الفئتان نکص علی عقبیه وقال انی بری منکم انی اری مالا ترون انی اخاف الله و الله شدید العقاب » یادآور هنگامی که شیطان بزرگ آمریکایی جنایتکار، در نزد صدام احمق، حملهی نظامی به ایران را ساده و زیبا جلوه داد و برای فریب او گفت امروز شما بسیار قوی هستید و ایران قدرت مقابله با شما را ندارد و شما ظرف سه روز حکومت اسلام را از بین خواهید برد. و مطمئن باشید که احدی بر شما غالب نخواهد شد و من هنگام سختی ها و مشکلات به یاری تو خواهم آمد. و آمریکا بدین سخنان، صدام را فریب داد. مغرور کرد؛ تا آنکه او هم به کشور اسلام حمله کرد و بر اثر مقاومت مسلمین، تمامی کافران بعثی فرار کردند و در این شرایط بحرانی، صدام با ریگان تماس گرفت که به قول و قرار تو مبنی بر کمک آمریکا به عراق چه شد؟ و او در جواب پاسخ داد چون تو احمقانه در دام ایران افتادهای من از تو بیزارم. من از قهر ملت ایران میترسم. ای مسلمین بجنگید که انتقام من (خدا) از کافران بسیار سخت و دردناک است. اینک ای مردم غیور و فداکار! شما خود قضاوت کنند آیا این آیه از قرآن با جریانات تاریخی امروز مطابقت ندارد؟
مجلس شهید، مجلس الهام گیری از راه و روش شهید است. نه فقط گریستن و متأثر بودن
یک سخن با خانوادهی عزیز و فامیل و دوستان گرامی
پدرم، مادرم:
نمیدانم با چه زبانی و با چه قلبی از زحمات و رنجهای 20 ساله شما دو عزیز بزرگوار، سپاسگزاری کنم. زبان الکن از بیان است و قلم قاصر از نگاشتن؛ و در این دقایق واپسین خدا را گواه میگیرم که شما دو تن با تمامی خوبیها، شادیها، فداکاریها و تواضعها، زحمات، رنجها و خاطرهها و.... هر لحظه در ذهنم نقش میگیرید؛ و هر دم متاثرم و متاسف از بی ادبیها و ناملایمتیها، که از روی جهالت و نادانی و غرور جوانی برایتان ایجاد نمودم. شما دو تن، الگوهای بسیار خوبی برایم بودید ولی افسوس شما را دیر شناختم و بهر حال شما دو بهترین را به خدای بزرگ میسپارم و از او میخواهم بر ما منت گذارده و سالیان سال، شما دو عزیزتر از جان را برایمان حفظ کند. مرا نیز دعا کنید و از خداوند طلب آمرزش نمایید تا شاید دعاهای شما پدر و مادر رنجدیده مستجاب شده گناهانم آمرزیده شود. و شما نیز از اشتباهات و خطاهایم چشم پوشی کنید. همه ما نیازمند و محتاج بخشندگی و عفو خدای تبارک و تعالی هستیم.
و شما برادرانم:
از شما نیز طلب بخشایش برای همگی خطاها و اشتباهات را دارم و امیدوارم با تاییدات خدای بزرگ در تمامی سالهای عمرتان سرافراز و سربلند زندگی کنید و با تمامی وجود در مسیر اسلام فقاهتی گام بردارید، همانگونه که بودید و هستید.
و از همگی فامیل و دوستان و آشنایان طلب حلالیت کرده، ایشان را به خدای بزرگ میسپارم.
و خطاب به همگی عزیزان عرض میکنم که مجلس شهید مجلس الهام گیری از راه و روش شهید و چگونه تکه تکه شدن او است نه فقط گریستن و متاثر بودن. من بسیار خوشحال هستم که در این مسیر قرار گرفته ام و شادمانیم آن موقع است، که به درجه شهادت نائل شوم. و چه پیوندی والاتر و پرشکوهتر از پیوند انسانی خاک به خالقش، پیوندی که همیشگی است و ارزش جان دادن را دارد.
خداحافظ امام و امت امام باشد.
جمعه ساعت 2 نیمه شب
13/1/1361