سانسور کتاب در دوران پهلوی/۱

کد خبر: ۲۰۲۶۹۳
تاریخ انتشار: ۲۲ بهمن ۱۳۹۱ - ۰۹:۴۱ - 10February 2013

یکی از جرم‌هایی که باعث بازداشت افراد انقلابی در زمان شاه و چسباندن انگ سیاسی به آنها می‌شد، داشتن کتاب‌هایی خاص یا پیروی کردن از سیر مطالعاتی مخصوصی بود. ساواک اگر کسی را با کتابی می‌گرفت، دیگر حساب آن فرد با کرام‌الکاتین بود. او باید جواب می‌داد که این کتاب را چرا و از کجا آورده است. حبس‌های طولانی مدت و شکنجه‌های وحشتناک نتیجه داشتن بعضی کتاب‌ها بود.

 

 

** هر چه بر سر این مملکت آمده از کتاب آمده!

از سوی دیگر ساواک به میزان زیادی در سانسور سیاسی و کنترل مسائل هنری و ادبی با وزارتخانه اطلاعات و فرهنگ و هنر همکاری داشت.  قدغن کردن نمایش فیلم‌ها، نمایشنامه‌ها یا صادر نکردن اجازه چاپ نوشته‌ها، جزئی از وظایف ساواک بود. به عبارت دیگر، رواج فرهنگ سیاسی سانسور به شیوه افراطی در حکومت پهلوی، از نشانه‌های ساختار سیاسی استبدادگونه آن نظام بود. از سوی دیگر ممیزی سیاسی - اجتماعی بیشترین فراوانی را در حکومت پهلوی دوم داشته است. به طوری که یکی از فرماندهان نظامی در جلسه‌ای دانشجویی گفته بود: «آقایان مواظب باشید. هر چه مطالعه کتاب‌های خارج درسی کمتر، بهتر. شما مسئولیت بزرگی دارید و باید مراقب باشید. هر چه بر سر این مملکت آمده از کتاب آمده.»

در دهه چهل و پنجاه سانسور سیاسی زیادتر می‌شود و نشان می‌دهد که  هم حساسیت حکومت بیشتر شده است و هم خطر بیشتری هم بین مردم و به خصوص جوان‌ترها حس می‌شود. البته از سوی دیگر فرهنگ سیاسی سانسورگرایی در هیأت حاکم آثاری را نیز بر ابعاد دیگر فرهنگ سیاسی داشته است و مثل دیگر فرازهای تاریخی ادبیات کشورمان، فرهنگ سیاسی به سمت طعنه گویی و کنایه زدن پیش می‌رود و از رک گویی و صراحت کم می‌شود. همیشه فشارهای حکومت و اختناق حاکم باعث می‌شود نوعی نمادگرایی، ایهام و طنز برای بیان مشکلات و مفاسد به کار گرفته شود. بروز و ظهور امثال حافظ و عبید زاکانی که به طنز و ایهام و کنایه پناه برده‌اند و موفقیت آنها و اقبال عموم جامعه از آنها هم به همین دلیل بوده است.

 

**حساسیت به واژه‌هایی چون سیاهی، نور، فقر، اتحاد و برابری

رواج همین نماد گرایی‌ها در ادبیات ما باعث شد دستگاه سانسور و ممیزان پهلوی، علاوه بر ممیزی مستقیم کلمه‌هایی مرتبط با مبانی اسلامی، نسبت به واژه‌هایی چون سیاهی، فقر، تباهی، طاغوت و نابرابری حساس شود و این اشاره‌ها را حمله به نظام شاهنشاهی تلقی می‌کردند و قرار گرفتن کلمه‌های مثل روشنی، برابری، اتحاد و... را توطئه قطعی نویسنده در برابر سلطنت شاهنشاه آریا مهر! می‌دانستند.

اگر در مجموع جمع بندی داشته باشیم از حساسیت‌های سیاسی - اجتماعی ممیزان در دو دهه آخر رژیم پهلوی می‌توان به نکات زیر رسید:

1- به کارگیری نام‌ها و لقب‌هایی ممنوع بود که ویژه خاندان سلطنتی بود یا به آنها اشاره داشت.) مانند حذف کلمه «سلطنت» از کتاب «صلح امام حسن»)

2- هر نوع کتاب مذهبی و تحلیلی سانسور می‌شد و اغلب نیز برچسب خلاف «مصلحت نظام» و «مارکسیست اسلامی » می‌خورد. مثل کتاب‌های ولایت فقیه، بعثت و ایدئولوژی و بت شکن که گرفتار این برچسب شدند.

3- هرگونه نقد و انتقاد به حکومت پهلوی و پیشنهاد برای اصلاح وضع موجود در کتاب‌ها باعث می‌شد کتاب هیچ گاه منتشر نشود.

4- نام بعضی افراد و بعضی اسم‌های خاص سانسور می‌شدند (مانند عبدالحسین نوشین، حسینیه ارشاد، گل سرخ)

5- ممیزان به کتاب‌های مارکسیستی و مفاهیم مربوط به آن حساس بودند.

6- هرگونه انتقاد به عملکرد بعضی کشورها مانند اسرائیل و ایالات متحده سانسور می‌شد.

7- نشر هر نوع مطلب پیرامون انقلاب و انقلاب دیگر کشورها و در کل هر نوشته‌ای ممنوع بود که به نوعی با حرکت‌های اجتماعی ارتباط داشت.

8-  نشر کتاب به زبان غیرفارسی مانند عربی، ترکی، کردی و بلوچ ممنوع بود.

نکته قابل توجه درباره بسیاری از ممیزی‌ها این است که در چنین فرهنگی، ممیزی غیرمنطقی و گاه مضحک به نظر می‌رسد. زیرا بسیاری از ممیزان دیدگاه‌های خود را چنان بیان می‌کردند که بعدها دچار مشکل نشوند چون اگر کتابی با نظر مثبت ممیزان منتشر می‌شد و ساواک بعد به آن ایراد می‌گرفت، حساب ممیز هم با کرام الکاتبین بود و همراه و هم دست این جریان‌ها مواخذه می‌شد.

به هر حال، در طول 16 سال دو دهه آخر حکومت پهلوی آنها به قدرت بسیار زیاد کتاب در آگاهی مردم در مسائل سیاسی، اجتماعی و دینیآ گاه شده بودند و نسبت به انتشار کتاب حساسیت زیادی نشان می‌دادند از این رو در این دوران شدیدترین سانسورها در حوزه اندیشه اعمال شد و افراد بسیاری ممنوع القلم و ممنوع المنبر شدند. نتیجه این پدیده، نارضایتی نخبگان فرهنگی و فکری حکومت پهلوی بود.

 

**معرفی همه مبارزان در یک کتاب

با این وجود بسیاری از نویسندگان و روحانیان و ناشران خطر انتشار کتاب را به جان می‌خریدند و  با شیوه‌های مختلف این کتاب‌ها منتشر می‌کردند و به تبع تحت پیگرد هم قرار می‌گرفتند. یکی از این کتاب‌ها، کتاب گنجینه دانشمندان، نوشته حجت الاسلام والمسلمین محمد شریف رازی بود.

این نویسنده با وجود سانسور شدید، اسلام ستیزی در جامعه و خطر دستگیری و زندانی شدن بسیاری از عالمان و فقها و دانشمندان اسلامی را در چند جلد از این کتابش با عنوان «سربازان مکتب اسلام»  معرفی کرد. آنچه حساسیت ساواک را درباره این کتاب برانگیخت، حساسیت نسبت به حضرت امام خمینی بود. محقق در این کتاب بارها با نام‌های مستعار از امام و گاه شخصیت‌های دیگری که زندان و تبعید بوده‌اند، نام برده است.

نکته جالب اینکه این نویسنده چگونه در آن فضا دست به انتشار کتاب زده است؟

**اسم امام به صورت رمز یا ... در کتاب آمده بود

در یکی از گزارش‌های ساواک در سال 53  درباره کتاب می‌خوانیم:

«کتاب (گنجینه دانشمندان) که در هفت مجلد در چاپخانه اسلامیه تهران چاپ شده و با شماره 278  تاریخ 11/3/53 در دفتر مخصوص کتابخانه ملی تهران -که مرجع صدور اجازه‌ انتشار و ثبت کتاب‌های چاپی است- ثبت شده. این کتاب، شرح‌حال مراجع، علما و به طور کلی روحانیونی را در بردارد و از ظواهر امر پیداست که مؤلف از این طریق پول خوبی کسب کرده ‌است، زیرا در این کتاب به شرح‌حال افرادی برمی‌خوریم که فاقد صلاحیت علمی هستند، ولی در مورد آنان بسیار قلم‌فرسایی شده و معلوم است که مؤلف این کتاب هفت جلدی، قبلاً به خدمت این گونه افراد رسیده ‌است.

آنچه بیش از هر چیز نظر خواننده‌ را  به سوی خود معطوف می‌دارد، اصلاحاتی است که با قلم معمولی و بعد از چاپ در برخی از صفحات رخ داده است. با امعان نظر، این مطلب محرز می‌گردد که این‌گونه اصلاحات، فقط مربوط به یک نفر، آن هم خمینی است. شیخ شریف رازی، مؤلف این کتاب، در جلد اول در ترجمه احوال مرحوم حاج شیخ عبدالکریم حائری، وقتی که از  شاگردان وی نام می‌برد در ردیف بیست و هشتم از خمینی با عبارت «حضرت آیت‌الله العظمی خمینی، ج1، ص291) یاد می‌کند و صریحاً یادآور می‌شود که در جلد دوم کتاب گنجینه دانشمندان، شرح حال شاگردان آن مرحوم (از جمله خمینی) را ذکر خواهد کرد. با فرصت کوتاهی که در چند نوبت به دست آمد، با مراجعه به کتابفروشی‌ها، هفت جلد از کتاب فوق را مرتجلاً از نظر گذرانید و به این مطلب واقف گردید که مؤلف به هنگام چاپ کتاب، هر جا که می‌خواسته نامی از خمینی ببرد، از القاب خاص استفاده نموده، ولی به جای اسم وی چند نقطه گذارده است و بعد از چاپ (ممکن است قبل از انتشار یا بعد از صدور اجازه‌ انتشار) به جای نقطه‌ها، اسامی خاص را در کتاب نوشته است که ذیلاً از جلد دوم کتاب، فقراتی به شرح زیر به عرض می‌رسد:

1- در صفحات 96- 118- 129 آیت‌الله... (بعداً به جای نقطه موسوی نوشته شده که منظور خمینی است، زیرا وی از سادات موسوی است)

2-  در صفحات 140- 144و 145 آیت‌الله العظمی مجاهد...  (بعداً به جای سه ‌نقطه موسوی یا حرف ی نوشته شده است)

3-  در صفحه 158 در شرح‌حال یکی از علما آمده است: هم اسفار را از علامه‌ حکمت آیت‌الله العظمی مجاهد... استفاده نموده که بعد به جای سه نقطه، کلمه‌ (موسوی نوشته شده است و همه می‌دانند که غیر از خمینی، بیشتر در تدریس حکمت و فلسفه معروفیت داشته و دارد.)

4- در صفحات 164-165 آیت‌الله العظمی مجاهد... (بعداً به جای سه نقطه، موسوی یا مجاهدی نوشته شده است).

5- در صفحه 175 در شرح‌حال آقای حاج سید محمدباقر سلطانی- که از مدرسین حوزه علمیه‌ است و فرزند دوم ذکور خمینی، داماد وی است- نوشته شده: از طرف دیگر هم جناب سید الافاضل الکرام آقای احمد دومین برومند آیت‌الله العظمی... داماد معظم ایشان است. در اینجا نیازی به نوشتن کلمه موسوی احساس نکرده‌ است.

6- در صفحات 178- 229- 230- 253- 276- 278 آیت‌الله... (بعداً به جای سه نقطه، موسوی نوشته شده است)

7- صفحه 308 قسمتی از معقول (فلسفه و حکمت منظور است) را هم از آیت‌الله مجاهد... (به جای سه نقطه، حرف ی گذاشته است)

8- صفحات 311 و 350 آیت‌الله یا آیت‌الله العظمی مجاهد...  (بعداً جای سه نقطه، موسوی نوشته شده است)

9- صفحات 356 و بالاخص مجاهد خ (که منظور از حرف خ، خمینی است)

چون اصلاحات یاد شده بعد از چاپ با قلم انجام شده، به یقین در مجلدات مختلف، تعابیر و القاب فوق نیز مختلف و غیر ثابت نوشته شده‌ است، بدین معنی که در مجلدات مورد مطالعه اینجانب که به شرح فوق اصلاح شده، ممکن است در نسخه‌های دیگر مثلاً به جای کلمه‌ موسوی، کلمه‌ مجاهدی یا کلماتی از این قبیل برای گمراه ساختن اذهان نوشته شده باشد که البته در نزد اهل فن، منظور نویسنده از این همه طفره رفتن‌ها مشخص و محرز است.

نظریه شنبه- مطلبی که بایستی مورد مطالعه قرار گیرد، کیفیت صدور اجازه‌ نشر این کتاب است و از دو حالت خارج نیست: یا اینکه مؤلف قبل از اصلاح، کتاب خود را به کتابخانه ملی ارائه نموده که نبایستی به آن اجازه انتشار داده می‌شد، زیرا دست نویسنده برای اصلاحات به جای سه نقطه‌ها باز گذاشته شده یا اینکه بعد از اصلاح برای اجازه انتشار، تحویل کتابخانه ملی گردیده که آن هم نمی‌بایست منجر به صدور اجازه انتشار می‌شد.

نظریه دوشنبه- مفاد خبر و نظریه شنبه مورد تأیید بوده. مقرر فرمایید در مورد کتاب مذکور، بررسی مجددی معمول و نتیجه را ابلاغ فرمایند.

نظریه سه‌شنبه- با تأیید مفاد گزارش خبر و نظرات شنبه و دوشنبه برای بررسی مجدد روی مفاد کتاب، مورد بحث ضروری به نظر می‌رسد.»

ابن کتاب پس از مدتی توسط شهربانی جمع و معدوم شد.

 

**نویسندگانی که ساواک به آنها حساس بود

علاوه بر این حساسیت شدید بر روی نام امام خمینی (ره) به موارد دیگری نیز در کتاب‌ها می‌رسیم. مثلا در صورت‌جلسه کمیسیون بررسی مسائل روز مورخ 6/9/53، متشکله در وزارت اطلاعات از قول نماینده وزارت فرهنگ و هنر آمده است:«در مورد بعضی از نویسندگان، حساسیت‌هایی است. اگر وزارت فرهنگ و هنر قبلاً آنها را بشناسد، کتاب‌های مربوط را بهتر و دقیق‌تر بررسی می‌کند. از جمله این نویسندگان، موسی صدر، سیدرضا صدر و حاج سید محمود طالقانی هستند که قرار است در کتاب گنجینه دانشمندان نوشته شریف رازی، بیوگرافی ایشان چاپ شود؛ همچنین در مورد مهندس بازرگان.

سئوال وزارت فرهنگ و هنر این است که آیا می‌توان آثار مهندس بازرگان را- که خلاف اصول و مصالح مملکتی نباشد به نام ایشان چاپ و منتشر کرد.»

در جلسه گفته شد «انتشار بیوگرافی سید موسی و سیدرضا صدر و سید محمود طالقانی به مصلحت نیست و در مورد مهندس بازرگان در جلسه آینده باطلاع اعضای کمیسیون خواهد رسید.»

مورد دیگر را در مورد کتاب مشهور محمدرضا حکیمی می‌بینیم:

«کتاب آوای روزها نوشته محمدرضا حکیمی به علت چاپ تصویر خمینی، غیر قابل انتشار است و باید جمع‌آوری و معدوم گردد. این کتاب‌ها از اداره فرهنگ و هنر مشهد شماره ثبت گرفته است.

قرار شد شهربانی کشور در جمع آوری کتاب یاد شده، اقدام کند.»

 

قطعا تعداد افرادی که ساواک به آنها حساس بود و کتاب‌هایی که ممنوع بودند، بسیار بیشتر از چیزی است که در این گزارش آمده و ما به ذکر چند نمونه کفایت کردیم. در گزارش بعدی خبرگزاری فارس که به زودی منتشر می‌شود، در گفت‌وگو با صاحب‌نظران ابعاد بیشتری از این قضیه را روشن خواهیم کرد.

 

پا نوشت

1- منظور از نظریه شنبه، دوشنبه و سه شنبه در اسناد ساواک به شرح زیر است:

نظریه شنبه: نظریه منبع نفوذی ساواک و گزارشگر یا مخبر اولی است که از طریق مشاهده مستقیم یا راه های دیگر کسب خبر و اطلاع کرد و این اخبار را به مقامات بالاتر از خود انتقال داده است.

نظریه دوشنبه: نظریه رئیس اداره عملیات ساواک است که نظریه اولی و نظریه رهبر عملیات را  تحلیل می کند

نظریه سه شنبه: نظریه رئیس امنیت داخلی است که بر کار رئیس اداره عملیات و رهبر عملیات و منبع خبر نظارت و تحلیل دارد

2- این گزارش با استفاده از مقاله مفصل «فرهنگ سیاسی حاکم در دوره پهلوی» که در فصلنامه مطالعات تاریخی منتشر شده و  همچنین با استفاده از شماره سیزدهم فصلنامه بهارستان مجلس نوشته شده است.

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار