تاریخ معاصر ایران یکی از پیچیدهترین و پرفراز و فرودترین دورههای تاریخی این دیار است؛ مقطع زمانی حساسی که در آن کشور ما دچار تغییرات و تحولات ژرفی شد. یکی از راههای شناخت نسبتاً دقیق و جامع از تاریخ معاصر ایران بهویژه دورهی پهلوی بررسی زندگانی اشخاصی است که زمام امور را در دست داشتهاند. این کتاب برای شناخت و بازشناسی نقش یکی از این افراد یعنی داریوش همایون در تحولات دوره پهلوی نوشته شده است.
در سابقه زندگی همایون آمده است که داریوش همایون، فرزند نورالله در 5 مهر سال 1307 در یک خانواده متوسط شهری در محلهی لالهزار تهران به دنیا آمد. دورهی دبستان و دبیرستان خود را در تهران به پایان رساند هر چند در خاطرات خود همایون و شرح حال وی آمده که او در دوره متوسطه هر دو سال یک کلاس را میگذراند و مرتبط مردود میشد، اما سرانجام با حمایتهای پدرش توانست در رشته حقوق دانشگاه تهران به ادامه تحصیل بپردازد. دوره نوجوانی داریوش همایون مقارن با رخداد جنگ جهانی دوم و اشغال ایران توسط متفقین بود. فعالیتهای سیاسی وی از همین برهه آغاز شد و در نیمه دهه 20 به گروه شبهنظامیان «انجمن» وارد شد. داریوش همایون در دوران دانشجویی به عضویت احزاب پانایرانیست، حزب ملت ایران و حزب سومکا درآمد. احزاب مذکور دارای عقاید افراطی ناسیونالیستی بودند و شاهپرستی را از ارکان اصلی وطنپرستی بر میشمردند.
پس از کودتای 28 مرداد 32 که فعالیت احزاب سیاسی ممنوع شد، داریوش به کار روزنامهنویسی روی آورد. ابتدا کار خود را با انتشار مجلهی هنری جامجم آغاز کرد و سپس در بخش سرویس خارجی روزنامهی اطلاعات فعالیت خویش را ادامه داد. در سال 1339 مدیریت سازمان کتابهای جیبی را عهدهدار شد و پس از چندی مدیریت انتشارات مؤسسه فرانکلین را پذیرفت. همایون همچنین به سمت دبیری سندیکای نویسندگان و خبرنگاران مطبوعات رسید. داریوش در سال 1346 روزنامهی آیندگان را تأسیس نمود و با انتشار روزنامه به دولت نزدیک شد و تا سمت مشاور مطبوعاتی نخستوزیر بالا رفت. پس از آن که حزب رستاخیز در سال 1353 تأسیس شد، داریوش همایون به این حزب پیوست و به سمت قائممقامی حزب و همچنین وزارت اطلاعات و جهانگردی در زمان آموزگار دست یافت. یکی از اقدامات وی که در یاد و خاطره همه مردم ایران مانده و جرقه اولیه انقلاب اسلامی را در سال 56 زد، چاپ مقاله شخص مجعولی به نام رشیدی مطلق تحت عنوان «ایران و استعمار سرخ و سیاه» بود. در این مقاله مشهور که اعتراضات گسترده مردم را به دنبال داشت، به امام خمینی(ره) توهین شده بود. در هر حال اولین ثمر این مقاله پس از اعتراضات فراگیر مردم و برای فروکاستن از خشم عمومی مردم، برکناری دولت آموزگار در 4 شهریور 57 بود که به تبع آن، داریوش همایون نیز از وزارت عزل گردید...
در این کتاب نویسنده پس از پرداختن به پیشینه خانوادگی و تحصیلات این فرد به فعالیتهای سیاسی و مطبوعاتی وی پرداخته شده است.
فعالیتهای سیاسی همایون که این کتاب به صورت گذرا به آنها پرداخته است عبارت هستند از عضویت در گروه شبهنظامی «انجمن» انفجار مین در امیر آباد، عضویت در انجمن هنری جامجم، ورود به حزب پانایرانیسم، ورود به حزب سومکا، همکاری با روزنامه اطلاعات، حضور در سندیکای نویسندگان و خبرنگاران، مطبوعات، استخدام در مؤسسه فرانکلین و فعالیت مخفی در پوشش فرهنگی، نامهی داریوش همایون به امیر عباس هویدا دربارهی لزوم جدایی بحرین از ایران، تأسیس روزنامهی آیندگان، ارتباط داریوش همایون با کارگزاران رژیم صهیونیستی و تجهیز روزنامهی آیندگان به کمک اسرائیل، ازدواج با هما زاهدی، مأموریت جدید داریوش همایون در حزب رستاخیز، وزارت اطلاعات و جهانگردی، تملق خاندان پهلوی، سانسور مطبوعات، اعلام جرم سندیکا علیه همایون، اهانت به امام خمینی در چاپ مقالهی رشیدی مطلق و قیام 19 دی 56 در قم، نویسندهی مقالهی 17 دی 56 کیست؟ عزل وزیر اطلاعات نکبتی و دستگیری توسط دولت نظامی.
در فصل سوم کتاب هم که به دنبال سراب نام دارد نویسنده به وضعیت این وابسته رژیم سابق پس از انقلاب اسلامی میپردازد که چگونه به خارج از کشور فرار کرد و چگونه به مخالفت با انقلاب اسلامی پرداخت.
انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی این کتاب را در 226 صفحه و شمارگان 2500 نسخه با قیمت 3400 تومان منتشر کرده است.