ايشان از 9 سالگي كه در بازار كار مي كرد شاهد حركتهاي مردمي و بخصوص بازاريان تهران در سال 1342 بود و از آن زمان خاطراتي داشت، به تدريج كه بزرگ تر شد مسئوليت هايي در رابطه با انقلاب پذيرفت؛ مثلا در زماني كه رساله امام خميني مدرك جرم شناخته مي شد و توزيع اعلاميه هاي امام (ره) همراه با خطرات بزرگي بود در انواع كارها مشاركت داشت. راهپيمايي 17 شهريور بخشي كه از سمت ميدان خراسان بطرف ميدان شهداء شروع مي شد از در
منزل ايشان آغاز شد. در کميته استقبال امام (ره) فعاليت مؤثر داشت و در تسخير پادگان ھای نظامی خيابان پيروزی تلاش فراوان داشت .
پس از پيروزي انقلاب
ايشان ابتدا با تعدادي از دوستانش در كميته انقلاب ايفاي نقش مي كرد و وقتي بحث تأسيس سپاه پيش آمد، جزو نود نفري بود كه در تشكيل سپاه فعال بودند. قبل از اينكه جنگ تحميلي شروع شود به خرمشهر رفت و به اتفاق شهيد جهان آراء و شهيد موسوي سپاه آن شهر را سازماندهي كردند و در تأمين امنيت شهر، كه عوامل خود فروخته متشنج كرده بودند، فعاليت مي كرد .پس از آرامش نسبي شهر به ايشان تكليف شد كه به غرب كشور بروند، آن زمان غرب كشور گرفتار احزابقارچ گونه و ملحدي بود كه براي امتياز گرفتن از نظام نوپاي جمهوري اسلامي هر روز بصورت مسلحانه از گوشه اي سر در مي آوردند .
خاطره
حادثه ي تلخي در سال 58 برايشان اتفاق افتاده بود كه گروهكهاي كردستان اسيرش كرده بودند. انواع شكنجه هاي وحشيانه ي آنها را تحمل كرده بود كه آثارش تا زمان شهادت روي بدنش بود. پس از سه ماه در يك
فرصت استثنايي خود را نجات داده بود .
عمليات هايي كه حضور داشتند در بيشتر عمليات ها مثل والفجر مقدماتي، محرم، عملياتي كه روي ارتفاعات بازي دراز در غرب كشور انجام شد. عمليات مسلم بن عقيل،رمضان، عمليات خيبر در جزيره مجنون، بدر، و الفجر 8 و…. حضور
داشت .
روحيات معنوي شهيد
روحيه ي فداكاري و شهادت طلبي ايشان وصف كردني نيست. با اينكه چند مرتبه مجروح شد، اما حضور در صحنه هاي دفاع مقدس را براي خود افتخار مي دانست.
در عملياتي كه در منطقه بازي دار شد از ناحيه سر تيرخورد، در عمليات رمضان خيلي شديد مجروح شد به گونه اي كه مدت طولاني در بيمارستان بستري شد، دراين مرحله چشم راست، گوش راست و بطور كلي قسمت راست صورتش فلج شد. موج انفجار باعث شده بود كه دائما يك صداي ناهنجاري در گوش خود احساس بكند . با وجود اينكه ايشان سه ماه اسير گروهكها بود و خيلي شديد شكنجه شده بود، و به دليل مجروحيت پانزده بار مورد عمل هاي جراحي مختلف قرار گرفت و به طور طبيعي درد ور نج طاقت فرسايي به ايشان وارد مي شد؛ ولي هميشه مي گفت: اين درد
چون در راه خداست لذت هم دارد .
خصلت هاي شهيد
شوق عبادت عجيبي در دلش بود، اكثر روزهاي رجب و شعبان را روزه مي گرفت و روزه اين ماه ها را به ماه مبارك رمضان وصل مي كرد، با وجود مجروحيت نمازهاي هزار ركعتي شب قدر را به جا مي آورد .
ولايت مداري ايشان مثال زدني بود، عاشق امام بود و مي گفت ولايت همه زندگي من است و در راه ولايت بايد از زن و فرزند گذشت .
1. منبع: مجله راه راستان