مانورهای تبلیغاتی منافقین در دنیای سیاست بی‌تأثیر است

کد خبر: ۲۰۳۳۲۲
تاریخ انتشار: ۱۸ بهمن ۱۳۹۱ - ۱۰:۱۷ - 06February 2013

 

 

حذف نام گروه تروریستی منافقین از لیست گروه‌های تروریستی آمریکا را چگونه ارزیابی می‌کنید و به نظر شما آیا آمریکا از انجام این اقدام اهداف بلند مدتی را دنبال می‌کند؟

در ابتدا عرض کنم که اتحادیه اروپا که خود را سردمدار مبارزه با تروریسم می‌دانست با انگیزه‌های سیاسی و با نیت فشار بر ایران در سال ۲۰۰۸ طی نشستی در بروکسل به خروج نام این گروهک از لیست سیاه رأی مثبت داد. وزارت امور خارجه آمریکا نیز امسال بعد از گذشت پنج سال در تاریخ ۲۸ سبتامبر رسماً با صدور بیانیه‌ای منافقین را از فهرست سازمان‌های تروریستی‌اش خارج کرد و مدعی شد که این تصمیم در راستای انکار ارتکاب خشونت از سوی این سازمان، خودداری از انجام هرگونه اقدام تروریستی در طول ۱۰ سال اخیر و هم‌چنین همکاری آن با تلاش‌های مسالمت‌آمیز در جهت بستن پادگان اشرف در عراق گرفته شده است. اما آمریکا اهداف دیگری را از این موضوع دنبال می‌کند. نخستین دلیل مربوط به معامله پشت‌پرده‌ای است که درباره موضوع ایران، میان اسرائیل و آمریکا رخ داده است. روابط منافقین با اسرائیل بسیار گسترده و عمیق است و این گروهک تقریباً در تمامی عملیات‌های اطلاعاتی این رژیم علیه ایران در دو سال گذشته دخیل بوده است که می‌توان ردپای آن‌ها را در شهیدشدن دانشمندان هسته‌ای ایران دید.

یکی از درخواست‌های صهیونیست‌ها در مذاکرات راهبردی با دولت آمریکا در یک سال گذشته این بوده است که آمریکا نام منافقین را از فهرست گروه‌های تروریستی وزارت خارجه خود خارج کند تا این گروه بتواند با آزادی عمل بیشتری در آمریکا به فعالیت بپردازد. منافقین هم درحوزه جاسوسی و جمع‌آوری اطلاعات و هم در حوزه عملیات، جزو شرکای مهم سیا در عملیات‌های اطلاعاتی علیه ایران محسوب می‌شود. اگرچه ارتباطات منافقین  با موساد مستحکم‌تر است اما سیا در بسیاری از عملیات‌های خود علیه ایران از این گروهک استفاده کرده است. بنابراین به نظر می‌رسد خروج از فهرست گروه‌های تروریستی به‌نوعی جایزه همکاری با سیا و موساد بوده که به این گروهک اعطا شده است. این می‌تواند در چارچوب اهداف بلند مدت آمریکا در قبال جمهوری اسلامی باشد. مضاف بر این که  باید به لابی منافقین در واشنگتن به‌ویژه در کنگره اشاره کرد. اطلاعات بسیاری وجود دارد که می‌توان از آن‌ها نتیجه گرفت که منافقین با هزینه‌کردن مقدار قابل توجهی پول، که منشأ آن اسرائیل و سعودی بوده، بسیار از نمایندگان کنگره و همچنین تعداد زیادی از مقام‌های سابق آمریکایی از جمله افرادی مانند جیمز جونز، مشاور امنیت ملی اوباما در دو سال اول را به حامیان جدی خود تبدیل کرده‌اند.

در این شرایط به نظر شما ارائه اسناد بین‌المللی و روشنگری درباره این گروه چه ارزشی دارد؟

نقش بسیار مهم و استراتژیکی دارد. به نظر من همان اسنادی که این گروه را در فهرست گروه های تروریستی قرار داد، بهترین سندی است که می‌توان به آن اشاره کرد و مهم‌تر اینکه، از شهادت شهید دکتر علی‌محمدی، دانشمند هسته‌‌ای ایران تنها سه سال می‌گذرد و نه ۱۰ سال که بر اساس آن نام این گروهک از فهرست سازمان‌های تروریستی خارج شده است.

چه اقداماتی می‌بایست از سوی حاکمیت دراین باره صورت بگیرد؟

پیگیری حقوقی، افشاگری‌های جنایات این گروهک، استفاده از جایگاه منطقه‌ای و بین‌المللی ایران در مجامع بین‌المللی، تعامل سازنده با سازمان‌های مستقل در حوزه مبارزه با تروریسم، می‌تواند از اقدامات موثر جمهوری اسلامی در قبال این گروهک باشد.

جمهوری اسلامی باید از پتانسیل‌های خود به نحو احسن در جهت حقانیت ملت مظلوم ایران استفتده کند. باز تاکید می‌کنم که این اقدام آمریکا به معنای تشدید فشار علیه ایران و علنی‌کردن آن در سطح بین‌المللی است، پس میدان بازی در عرصه بین‌الملل است.  به هر حال آنان اقدامات مختلفی جهت فشار بر ایران انجام داده‌اند، اما جمهوری اسلامی ایران از لحاظ امنیتی آن قدر قوی هست که باز هم آنان را از رسیدن به اهداف‌شان مایوس کند. در کنار دولت، سازمان‌های غیردولتی نیز می‌توانند نقش فعالی در این رابطه داشته باشند که می‌توان به فعالیت‌های بنیاد هابیلیان اشاره کرد.

چرا آمریکا از عراق عقب‌نشینی کرد و به‌تبع آن دست از حمایت گروه تروریستی منافقین برای ماندن در اردوگاه اشرف برداشت؟

ماندن درازمدت آمریکایی‌ها در عراق با منافع آن‌ها در منطقه استراتژیک خاورمیانه در تضاد بود. پایان عملیات نظامی آمریکا در عراق، در پایان ماه اوت ۲۰۱۰، با وجودی که بر اساس برنامه زمانبندی شده انجام شد، ناشی از دلایل متعددی است. در این رابطه به نظر می‌رسد شرایط داخلی آمریکا مهمترین دلیل خروج سربازان عراقی در دوره زمانی کنونی باشد. از یک طرف شرایط اقتصادی آمریکا هنوز در وضعیت نامناسبی است که باعث افزایش انتقادها از دولت اوباما شده است. در چنین شرایطی اوباما دستاورد شایان‌توجهی که به‌وسیله آن بتواند کرسی‌های دموکرات‌ها را در مجلس نمایندگان و سنا حفظ کند، در اختیار نداشت. از این‌رو اعلام پایان عملیات نظامی در عراق، فرصت مناسبی برای وی و دموکرات‌ها بود که به عنوان یک برگ برنده از آن استفاده کنند که در کنار مسایل داخلی آمریکا به‌عنوان متغیری مهم در پیروزی اوباما بود. به موازات توافق دولتین عراق و آمریکا مبنی بر خروج نیروهای نظامی آمریکایی از خاک عراق در سال ۲۰۰۸، کنترل اردوگاه اشرف از آمریکا به ارتش عراق واگذار شد و این امر آغاز تقابل جدی دولت و ارتش عراق با سازمان گشت و بحث اخراج اعضای سازمان از خاک عراق به صورت بسیار جدی از سوی مقامات ارشد سیاسی و امنیتی عراق مورد توجه قرار گرفت. نقطه اوج این تقابل با ورود نیروهای امنیتی عراق به پایگاه اشرف در ۸آوریل۲۰۱۱ شکل گرفت.

پس از این درگیری بود که دولت عراق از اعضای سازمان خواست تا پایان سال ۲۰۱۱ خاک عراق را ترک کنند. با وساطت دولت آمریکا و برخی نهادهای بین‌المللی، مقرر شد تا به منظور ایجاد آمادگی‌های لازم این زمان تا سال ۲۰۱۲ تمدید شود. با آغاز سال ۲۰۱۲ روند تخلیه اعضای سازمان از اردوگاه اشرف در پنج مرحله آغاز شد که مرحله نخست آن در تاریخ ۲۹بهمن۱۳۹۰ و مرحله پنجم در ۱۵اردیبهشت۱۳۹۱ از این اردوگاه صورت گرفت و طی آن به طور موقت بیش از ۴۰۰ نفر از اعضای سازمان به پایگاه لیبرتی(حریه) در حومه بغداد منتقل شدند.

با تغییر سیاست آمریکا در قبال عراق، آمریکایی‌ها باید موضع جدیدی درباره این گروهک می‌گرفتند که خروج از عراق در این مدل تصمیم‌گیری جا داشت. و اکنون آمریکا گامی دیگر را برای تضمین جایگاه گروهی برمی‌دارد که متعهد به براندازی دولت ایران بوده و مهم‌تر از آن با صدام حسین علیه کشور خود همکاری و جنگ کرده است. به این ترتیب منافقین از این پس می‌تواند به‌طور قانونی و رسمی پول نیز دریافت کرده و در حوزه احترام بین‌المللی نیز قرار گیرد. فقط یک لحظه تصور کنید ایران چنین کاری را برای مشروع کردن یک گروه تروریستی آمریکایی که متعهد به براندازی دولت آمریکا بود و سابقه‌ای طولانی از خشونت داشت انجام می‌داد.

به نظر شما آیا تحولات کشورهای عربی و نقشی که آمریکا در لیبی و سوریه بازی کرده است، بر روی دیدگاه آمریکا درباره ایران تأثیر گذاشته است؛ به این معنا که بخواهد اپوزیسیون را به بازی بگیرد، در صورت پاسخ منفی یا مثبت، دلائل این نتیجه‌گیری را ذکر بفرمایید؟

با توجه به مدل لیبی خیر. ولی با توجه به روندی که در سوریه دنبال می‌شود که اخیراً در دوحه قطر شاهد بودیم، من نظر مثبت دارم. در اینجا می‌خواهم مقایسه‌ای بین اپوزسییون سوریه و سازمان منافقین انجام بدهم. اولین هدفی که ایالات متحده در این کنفرانس دنبال می‌کند این است که می‌خواهد به گروه اپوزیسیون بفهماند که شما بی‌پناهید و ما شما را با دادن پول و اسلحه و همه چیزهایی که مورد نیاز شماست پناه داده‌ایم.

گذشته از این نیز باید گفت این کنفرانس به حمایت آمریکا و ترکیه برگزار می‌شود و قطر از آن حمایت لجستیکی و  مالی می‌کند. در واقع هدف از این کنفرانس، هم تقویت جبهه اپوزیسیون است تا تروریست‌ها بتوانند بیشتر و فعال‌تر مورد حمایت قرار گیرند و سوریه را ماه‌ها دچار جنگی فرسایشی کنند تا این کشور دست را بالا برده و تسلیم شود. این مدلی است که آمریکایی‌ها درباره سازمان منافقین هم ممکن است به آن توجه داشته باشند. مؤلفه‌های مشترکی قابل استخراج است که حمایت مالی و پشتیبانی سیاسی بارزترین آن‌ها بین اپوزیسیون سوریه و سازمان منافقین در این برهه خاص است.

موضع کشورهای اروپایی در مقابل این گروه چگونه است؟

اتحادیه اروپا مدت‌ها قبل نام این گروهک تروریستی را از لیست ترور خارج کرده بود، اما آمریکا حاضر به این کار نشد، اما شاید خروج نیروهای نظامی آمریکایی از عراق که برای باراک اوباما موفقیت محسوب می‌شد در کنار تاکید دولت عراق به اخراج منافقین  ، همان گونه که بیان شد، علل اصلی بود. به عقیده من اینکه خانم مریم رجوی در پارلمان اروپا حضور پیدا می‌کند، در مصاحبه مطبوعاتی شرکت کند، و با نمایندگان دیدار داشته باشد به‌خودی‌خود مطلبی نیست که پرداختن به آن ضروری باشد و اینکه سازمان منافقین  به هر بهانه واهی اعلام پیروزی کرده، به خود تبریک گفته و دائماً موضوعی برای جشن و سرور پیدا کند نیز نمی‌تواند فی‌نفسه موضوع قابل بحثی باشد؛ اما موضوعی که در نحوه استفاده از این خبر حتماً باید مورد بررسی دقیق قرار گیرد سوء‌استفاده تبلیغاتی سازمان، از اینگونه مانورهای دیپلماتیک است که در عالم سیاست کاملاً بی‌تأثیر هستند و برای جذب و حفظ نیروها و اسیرکردن آنان در چارچوب یک تشکیلات فرقه‌ای می‌باشد. اینجاست که اتحادیه اروپا در چارچوب اهداف سازمانی این گروهک قرار می‌گیرد و از آن استفاده ابزاری می‌کند و بستر لازم را برای این گروهک فراهم می‌آورد.

این اتفاق در زمانی که این گروهک در لیست گروه‌های تروریستی غرب بود هم اتفاق می‌افتاد که به نظر من یک پارادوکس ضدتروریستی در غرب را به نمایش می‌گذاشت. تصور کنید که گروه القاعده به عنوان یک گروه تروریستی در فرانسه دفتر داشته باشد یا اینکه در آلمان فعالیت حزبی کند. در اینجا باید به این نکته مهم اشاره کرده و تاکید کنم که مقر اتحادیه اروپا در بروکسل و محل پارلمان اروپا در دو شهر بروکسل در بلژیک و استراسبورگ در فرانسه می‌باشد. نمایندگان پارلمان اروپا که به تناسب جمعیت از تمامی کشورهای عضو انتخاب می‌شوند از افراد عادی جوامع بوده و در عملکردهای سیاسی و اجتماعی خود استقلال عمل دارند. هر یک از نمایندگان در محل پارلمان اروپا این اختیار را دارند که جلسات سخنرانی، کنفرانس مطبوعاتی، یا دیدار با نمایندگان برگزار کنند و برای انجام این کار کافی است یکی از سالن‌های متعدد محل پارلمان که در اندازه‌های مختلف در دسترس هستند را اجاره کرده و اعلاناتی در تابلوهای داخل پارلمان نصب کنند.

سازمان منافقین  از این موضوع ساده به روش تمامی فرقه‌ها که با انواع حقه‌ها پیروان خود را می‌فریبند سوء‌استفاده کرده و تلاش می‌کند تا به‌واسطه آن، ویژگی و توان خاصی برای خود قائل شود و لذا نیروهای سرخورده خود را به‌صورت غیرواقعی امیدوار و وابسته نگاه دارد. این عمل از نظر عرف اجتماعی یک شیادی کامل است که قطعا مردود بوده و حتی از نظر قانونی قابل پیگرد می‌باشد.

آینده سیاسی این گروه در آمریکا و اروپا را چگونه می‌بینید؟

این گروهک مخالف حکومت ایران، حالا می‌تواند دفتر سیاسی خود را در آمریکا راه بیندازد؛ به کنگره و سیاستمداران آمریکایی مشورت بدهد، لابی‌گری نماید و برای گسترش فعالیت‌هایش پول و کمک مالی دریافت کند. هم‌چنین، دارایی‌های این سازمان و افراد وابسته به آن در ایالات متحده دیگر مسدود نخواهد بود.

این‌ها امتیازاتی است که کشوری که پرچمدار مبارزه با تروریسم است به یک گروه تروریستی می‌دهد. هر دو سال یک بار وزیر خارجه آمریکا موظف است فهرست سازمان‌های تروریستی را بازبینی کند و در صورت تغییر در وضعیت این سازمان‌ها فهرست را به‌روز کند. اگر این بازبینی در خصوص گروهی خاص تا ۵ سال صورت نگیرد، وزیر خارجه آمریکا موظف است بر اساس قانون درباره خروج گروه مزبور از فهرست تروریستی تصمیم بگیرد. با استناد به این قانون این گروهک مسلح تروریستی با توجه به ماهیت وجودیش احتمال این که در لیست سیاه تروریستی قرار بگیرد وجود دارد. بر کسی پوشیده نیست که این گروهک هیچ جایگاهی در ایران ندارد و قرارگرفتن این گروه در کنار رژیم صدام در جنگ ایران و عراق، آن‌ها را به‌عنوان منفورترین اپوزیسیون در دنیا تبدیل کرده است. حال اینکه در آمریکا این سازمان می‌تواند فعالیت داشته باشد. به نظر من اشتباه فاحش و استراتژیکی است که دولتمردان آمریکایی مرتکب شده‌اند.

تحرکات سیاسی منافقین که با پشتیبانی و همراهی برخی اعضای پارلمان‌های اروپایی همراه است با چه هدفی دنبال می‌شود؟

همینطور که قبلاً به آن اشاره داشتم  استفاده تبلیغاتی و ابزاری مهمترین هدف این گروهک در نزدیکی به سازمان‌های اروپایی است.

 

نظر شما
پربیننده ها