به گزارش خبرگزاری دفاع مقدس به نقل از مشرق، امین حطیط تحلیلگر مسایل راهبردی منطقه با اشاره به انتخابات ریاست جمهوری در سوریه نوشت که کسانی که تحولات بینالمللی در ارتباط با انتخابات ریاست جمهوری سوریه را دنبال می کنند، میبینند که معرکه سختی در راستای هجمه جهانی علیه این کشور از سوی استعمار نو آغاز شده است.
هجمهای که برای ضربه زدن به محور مقاومت در سوریه آغاز شده، به صورتی است که در طول تاریخ توجه اینچنینی به انتخابات داخلی در یک کشور از سوی کشورهای دیگر سابقه نداشته است. میزان دخالتهای خارجی و تلاش آنها برای ناکام گذاشتن این انتخابات از سوی دشمنان سوریه نیز تاکنون مشابه نداشته است، چرا که آنها این انتخابات را سلاحی می دانند که می تواند ملت سوریه را به آزادی و تمامیت ارضی خود و تصمیمات مستقل برای این کشور برساند.
حال باید دید این حجم بالای مداخله غربیها در این انتخاب به چه علت است؟
در ابتدا ذکر این نکته مهم است که کسانی که به دنبال تجاوز به سوریه برآمده اند و از 39 ماه و اندی پیش تاکنون این تجاوز را ادامه دادهاند، متغیراتی را در عرصه میدانی و درگیریهای نظامی مشاهده کرده اند که چهره واضحی از این عرصه را به آنها نشان داده و ثابت کرده جنگ بزرگی که علیه سوریه آغاز شده بود، در دستیابی به اهداف خود ناکام ماند و جبهه اصلی این جنگ از هم پاشیده است.
البته محور مداخله جوی غربی همچنان از روش انتقام جویانه و ویرانگر خود برای انتقام از شکستی که در سوریه خورده، دست برنداشته است. در اینجا باید به اقدامات سیاسی مرتبط با ریاست جمهوری و دولت سوریه که پایبند به قدرت مبتنی بر قانون و مورد تایید مردم بوده، اشاره کرد.
جبهه متخاصم در این مدت اقدامات خصمانه زیادی را انجام داده که به برخی از آنها اشاره می کنیم:
الف: اتحادیه عرب در ماههای آغازین بحران سوریه که سعی داشت آن را انقلاب سوریه معرفی کند، با شتاب مواضع خصمانهای را علیه بشار اسد اتخاذ کرد و خواستار برکناری وی از قدرت شد، این در حالی بود که وی با رأی مردمی و بر اساس قانون اساسی این کشور به قدرت رسیده بود. همه می دانند که این مطالبه ناقض اساس نامه اتحادیه عرب و دخالت آشکار در امور داخلی یکی از اعضای موسس این اتحادیه به شمار میشود، دولتی که تمامیت مستقل دارد و مواضع خصمانه علیه ارزشها و حقوق ملی خود را رد میکند.
ب: گروهی از دولتهای خارجی و عربی به دنبال حمایت و پشتیبانی از گروههای مخالف سوری تحت عناوین متعدد از جمله شورای ملی و ائتلاف ملی مخالفان و ... بر آمدند و سعی کردند به این گروههایی که با دست خود و بدون توجه به اراده ملت سوریه ساختهاند، وجهه شرعی و قانونی بدهند. این دولتها در این راستا سعی کردند از طریق موسسات امنیتی و جاسوسی خود پوشش رسانه ای برای این گروهها ایجاد کنند، اما برعکس، موسسات همین کشورها از طریق نظرسنجی هایی که انجام دادند، به این نتیجه رسیدند که ملت سوریه به دولت مشروع خود پایبند است.
دقت بیشتر در این نظرسنجی ها نشان داد که آنها بشار اسد را به عنوان رئیس جمهور خود میخواهند و میزان محبوبیت و تایید وی کمتر از 70 درصد نیست. این در حالی بود که این گروهها اصرار داشتند که مواضع خصمانه خود را بر خلاف اراده ملی سوریها ادامه دهند و منافع خود را به آنها تحمیل کنند.
ج: برخی از سران کشورهای غربی یا عربی به صورت بی شرمانه مدعی شدند که بشار اسد مشروعیت خود را از دست داده است. آنها طوری رفتار میکردند که گویا مشروعیت رئیس جمهور با تصمیم خارجیها و در بیرون از مرزها به وی داده می شود یا از او خلع می شود، بدون اینکه ملت سوریه در این روند تاثیر و دخالت داشته باشند. آنها البته همزمان به دنبال راهکارهای مسالمت آمیزی بودند که بشار اسد را از ورود در انتخابات ریاست جمهوری برای دوره بعد منع کنند.
د: برخی دولت های عربی و غربی مداخله جو در بحران سوریه، سفارت های سوریه و کنسولگری های این کشور را در کشورهای خود بستند و سفرای خود را نیز از سوریه فرا خواندند. این در حالی است که این افراد پیشتر استوارنامه خود را به بشار اسد رئیس جمهور مشروع و قانونی دولت سوریه تحویل داده بودند. آنها با این اقدامات سعی کردند نشان دهند که رئیس جمهور را به رسمیت نمیشناسند و نمیخواهد با وی و دستگاه های رسمی وی تعامل داشته باشند.
برخی از این کشورها تا جایی پیش رفتند که حتی سفرای سوریه را نیز اخراج کردند، از جمله این کشورها اردن بود که اخیرا بهجت سلیمان را اخراج کرد. برخی از آنها محدودیتهایی را برای سفرای سوریه ایجاد کردند. مانند آمریکا که محدودیتهایی را برای تردد بشار الجعفری سفیر سوریه در سازمان ملل متحد ایجاد کرده و خروج وی از شهر نیویورک را ممنوع کرده است.
ه: اقدام زشت برخی از کشورها در ممانعت از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری برای اتباع سوری در خاک آنها داخل سفارتخانههای این کشورها از دیگر اقدامات در این راستا بود. این موضع با کمترین مبانی قوانین بینالمللی که برای تعاملات دیپلماتیک و حضور یک کشور در کشورهای دیگر منافات دارد. صِرف اعطای ویزا برای یک کشور به معنی این است که صاحب ویزا حق تردد در این کشور را دارد و وجود سفارتخانه مربوط به سوریه نیز به معنای تسلط سوریه بر منطقه جغرافیایی است که این سفارت در آن قرار گرفته است.
به اختصار می توان گفت که تمرکز بر روی شخص رئیس جمهور هدف اصلی این تجاوز بود یا اینکه تجاوزطلبان به دنبال آن بودند تا آن را به عنوان شاخصی از پیروزی خود نشان دهند، چرا که در غیر این صورت هیچ پیروزی برای آنها به دست نیامده بود. از اینجا می توان گفت که اهمیت ادامه موقعیت بشار اسد به عنوان رئیس جمهور سوریه در تمام طول این جنگ تا چه حدی است.
اهمیت برپایی انتخابات ریاست جمهوری در دوره کنونی با مشارکت بشار اسد نیز از همینجا نشأت می گیرد، چرا که معیاری برای پیروزی و شکست در این جنگ است، اسد به عنوان ضامنی برای ادامه موقعیت راهبردی کنونی سوریه است و غیبت وی نیز به معنی این است که دشمن موفق شده سوریه را به اردوگاه مخالف موقعیت کنونی انتقال دهد.
در طرف مقابل این درگیری ها نیز نکات زیر قابل توجه است.
الف: غرب به خوبی می داند که برگزاری انتخابات ریاست جمهوری به خودی خود قدرت سوریه بر کنترل اوضاع و تسلط بر بخشهای مختلف را نشان می دهد. این اتفاق بطلان تمامی دروغ ها و یاوه گویی های تجاوزکارانه غرب را اثبات می کند.
ب: انتخابات ریاست جمهوری بار دیگر مشروعیت رئیس جمهور را که در حوادث اخیر نیز مورد خدشه قرار نگرفته بود، مورد تاکید قرار خواهد کرد. به این ترتیب دروغهای غربی در مورد از بین رفتن مشروعیت و محبوبیت بشار اسد در این کشور نیز رو خواهد شد.
ج: محور مداخله جوی غربی و عربی از صندوق های رأی می ترسند، چرا که کسی را در این کشور روی کار خواهند آورد که خواست مردم است و آنها نیز آزادی و تمسک به حقوق ملی خود را می خواهند. این در حالی است که غرب اینها را نمیخواهد و سعی دارد اراده مردمی را از بین برده و گروهی از مترسک ها را بر این کشور مسلط کنند که تمامیت ارضی آن و حقوق ملت را به هدر دهند. نمونه آشکار این گروه نیز اللبوانی است که با وقاحت تمام اعلام کرده آماده فروش جولان اشغالی و تسلیم کردن آن به اسرائیل است.
د: برگزاری انتخابات ثابت می کند که سوریه در جنگ دفاعی خود پیروز شده و محور متجاوز شکست خورده است، به همین علت آنها در اعلام شکست خود تاخیر ایجاد می کنند و تا حد ممکن سعی دارند مانع از آن شوند. بویژه اینکه انتخابات، رئیس جمهوری را روی کار خواهد آورد که نماینده اراده ملی است و در نهایت آرزوهای آنها در ایجاد دولت انتقالی و خارج کردن اختیارات از دست رئیس جمهور را از بین خواهد برد.
ه: آنها می دانند که اذعان به صحت نتایج انتخابات یا عدم اذعان به آن فرقی ندارد. چرا که این روند بر مشروعیت انتخابات و رئیس جمهور انتخاب شده از سوی این صندوق ها تاثیری نخواهد داشت. جهان امروز دست کم بین دو اردوگاه تقسیم شده، اردوگاهی که حق را به سوریه داده و از معرکه دفاعی این کشور در برابر اشغالگران حمایت می کند.
این اردوگاه آماده به رسمیت شناختن انتخابات سوریه است.حتی برخی از این کشورها در پاسخ به درخواست سوریه آمادگی خود را برای مشارکت در برگزاری انتخابات و اطلاع از نحوه اجرا و قانونی بودن آن را نیز اعلام کردهاند. به همین علت تا زمانی که انتخابات مبتنی بر قانون اساسی در این کشور برگزار می شود و حاکمیت مشروع را انتخاب میکند، مواضع آنها فایدهای نخواهد داشت.
دشمنان سوریه انتخابات ریاست جمهوری در این کشور را رد می کنند، چرا که آن را معرکهای دیگر از درگیری اراده ها بر سر سوریه و کل منطقه می دانند. برگزاری انتخابات و تاکید بر ریاست جمهوری مجدد بشار اسد از طریق این انتخابات سیلی محکمی خواهد بود که تجاوزطلبان خواهند خورد. به همین علت است که نقش یک شهروند سوری که به مراکز رأیگیری می رود و رأی خود را در صندوق میاندازد مشابه نقشی است که یک نظامی سوری در میدان جنگ با دشمنان و گروه های تروریستی مسلح ایفا می کند و این دو نقش همدیگر را تکمیل می کنند.
ما می دانیم که نظرسنجی های غربی که بر محبوبیت بالای مردمی بشار اسد رئیس جمهور این کشور تاکید دارد، نظرسنجی های دقیقی است که صندوق های رأی نیز آن را تایید خواهد کرد. صندوقهایی که تنها رئیس جمهور را تعیین نمیکند، بلکه موقعیت شاخص و رهبری این کشور در تقابل با استعمار برای کشور و منطقه و آزادی در جهان را اثبات خواهد کرد.