به گزارش دفاع پرس از مشهد، مسعود ارشادی در دوازدهم اردیبهشت ماه سال 1341 در خانواده ای متوسط و مذهبی در شهرستان فریمان پا به عرصه ی وجود گذاشت.
پدرش کارمند کارخانه قند فریمان بود. بیش از چهار بهار از عمرش نگذشته بود که همراه خانواده به شهر مقدس مشهد عزیمت کردند. وی پس از گذراندن دوران ابتدایی، در دبستان استاد شهریار و اتمام تحصیلات راهنمایی در مدرسه پارت سابق، برای ادامه تحصیل به دبیرستان دکتر شریعتی رفت. سومین سال تحصیل او در دبیرستان همزمان بود با اوج گیری نهضت انقلاب اسلامی.
وی در راه اندازی برخی اعتصابات، تظاهرات و پخش اعلامیه در مدرسه نقش مهمی داشت.
در سال 1359 پس از اخذ دیپلم در رشته ی ریاضی ـ فیزیک، در بسیج مسجد محل (پنج تن آل عبا(ع)) ثبت نام کرد و به فعالیت در مراکز اسلامی به خصوص «انجمن اسلامی راه شهید» پرداخت و در آن جا مسئولیت تبلیغات و کارهای فرهنگی شهدا را بر عهده گرفت. از جمله کسانی بود که برای شکستن محاصره سوسنگرد به آن دیار شتافت. چندین بار هم از طریق جهاد سازندگی به صورت افتخاری به کمک کشاورزان روستایی، برای درو گندم رفت.
در پاییز 1360 عضو رسمی سپاه شد و در و احد برنامه ریزی و نظارت مشغول شد. شرکت در جلسات سخنرانی و تماس با افراد آگاه و مطالعات مداوم در تقویت روحیه ای ایشان تاثیر به سزایی داشت. به گونه ای که باعث شد در مدتی اندک سِمت های مختلفی به ایشان واگذار شود، از جمله: مسئولیت آماد لشکر 5 نصر، مسئول هماهنگی واحدهای لشکر 5 نصر، معاونت فرماندهی گردان الحدید، مدیریت داخلی تیپ 21 امام رضا (ع) در و در نهایت فرماندهی گروهان فیاض، از گردان الحدید تیپ 21 امام رضا (ع).
شهید ارشادی علاوه بر مسئولیت های ذکر شده حضور در عملیات های والفجرهای 1،2، 3،4، رمضان، خیبر و میمک نیز در کارنامه خود دارد. او ضمن حضور در سنگر جبهه، خود را برای حضور در سنگر علم و دانش نیز آماده می ساخت و سرانجام در سال 1363 پس از موفقیت در کنکور سراسری در رشته ی مهندسی عمران دانشگاه فردوسی مشهد به تحصیل مشغول شد. تعطیلات تابستان 1364 را در جبهه گذراند و پس از آن به دانشگاه بازگشت. او رفتن به جبهه را وظیفه خود می دانست و این مطلب را در یکی از نامه هایش این گونه بیان می کند:
« این احساس وظیفه به دنبال یک اشاره و یک جمله حضرت امام(ره) به وجود آمد و آن این که ( تا رفع نیاز، رفتن به جبهه ها از اهم واجبات است ) این جمله، تکلیف را بر هر مسلمانی روشن می کند که در آن عمل به وظیفه مطرح است، نه مقام و موقعیت ...»
علاقه وافر او به تحصیل نیز نتوانست مانع رفتن او به جبهه شود، چرا که او جبهه را نیز به نوعی دانشگاه می دانست و عقیده داشت: «حتی اگر جنگ تمام شود کارها تمام نشده است. ما باید برویم و خرابی ها را آباد کنیم.»
سرانجام نیز بعد از 2 سال دانشگاه را رها کرد و همراه با گروهی دیگر از دانشجویان به سوی جبهه شتافت. این بار کارهای دفتری جبهه، روح عظیمش را سیراب نمی کرد و بنا به درخواست خودش به یکی از یگان های رزمی منتقل و در حالی که فرماندهی گروهان شهید فیاض از گردان الحدید تیپ 21 امام رضا (ع) را برعهده داشت، به ستیز با دشمنان حق و حقیقت شتافت و در نیمروز بیست سوم اردیبهشت ماه1365 در جزیرهی مجنون بر اثر اصابت ترکش به چشم ها و قلبش به شهادت رسید. پیکر پاکش طبق وصیت خودش در گلزار شهدای بهشت رضا (ع) به خاک سپرده شد.
فرازهایی از وصیتنامه شهید مسعود ارشادی
اما بعد! میدانید که در این موقعیت حساس حفظ اسلام و جنگ مهمترین مسئله است و همه میدانیم که هدف ابرقدرتها از جنگ چند چیز بود 1-از بین بردن اسلام و حکومت اسلامی 2-تسلیم و مهار کردن مجدد ملت ما در برابر آمریکا و شوروی 3-وابسته کردن کشور ما در ابعاد اقتصادی و نظامی 4-احیای آبروی ازدسترفته آمریکا 5- همزمان با جنگ و توطئههای دیگر به روی کار آوردن خطوط غربزده و از صحنه خارج کردن خطوط خط امامی. اما میبینیم که جنگ برعکس دیدگاههای آنها به نفع ما تمام شد. مانند 1- تثبیت و صدور انقلاب اسلامی در جهان 2- آبدیدگی مردم و درآمدن از حالت راحتطلبی 3- شناسایی چهره نفاق و شیطانی قدرتهای بزرگ همچنین آزمایش کشورهای منطقه 4- آشنایی به قدرت خداوند و امدادهای غیبی 5- انسجام ملت 6- همدلی مردم 7- جوشیدن استعداد و شکوفایی و خلاقیت و سازندگی درزمینهٔ صحت و فرهنگ که اینها ازجمله اثرات جنگ میباشد.
پس در این صورت وظیفه خطیری بر دوش ما نهاده شده است زیرا ما باید این انقلاب را انشاءالله به صاحب اصلیاش امام زمان (عج) تحویل دهیم. لذا از دوستان و آشنایان و برادرانی که میخواهند عاشقانه در این راه گام بردارند تقاضا دارم که به تهذیب نفس بپردازند لیکن چه سعادتمندند آنان که در طول زندگی خود کمر همت به تهذیب و جهاد اکبر بسته و پایان عمر خویش را درراه هدف الهی با سرافرازی به خیل شهدای درراه حق پیوستند همچنان که خداوند در قرآن کریم میفرماید وَ قاتِلُوا فی سَبیلِ اللَّهِ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ سَمیعٌ عَلیمٌ* مَنْ ذَا الَّذی یُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً فَیُضاعِفَهُ لَهُ أَضْعافاً کَثیرَةً وَ اللَّهُ یَقْبِضُ وَ یَبْصُطُ وَ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ(بقره 244 و 245)جهاد کنید درراه خدا و بدانید که خدا به گفتار و کردار خلق شنوا و داناست.
اما تذکراتی دیگر. برادران سپاه! ای نور چشمان امام، مواظب خود باشید و این را بدانید که شیاطین بهخصوص شیطان بزرگ آمریکا زیاد روی شما کار می کند، لذا لازم است که شما با لباس تقوا به مبارزه برخیزید و دقیقاً به گوش باشید که عشق و علاقههای مادی دنیایی شما را نفریبد، لذا پاسداری را به عنوان یک شغل ننگرید بلکه به آن به عنوان یک تعهد نگاه کنید و از خودراضی نباشید و غرور پیدا نکنید و خود را مدیون و بدهکار اسلام و انقلاب و امام و سپاه بدانید، در غیر این صورت نخواهیم توانست جواب شهیدانمان، این برگزیدگان الهی، آنان که گستردگی روحشان در قالب جسمشان نمیگنجد و با حضور در غرورانگیزترین و حماسیترین و عارفانهترین صحنهها لبیکگویان به جوار رحمت حق پیوستند و اسلام و انقلاب را استحکام بخشیدند را بدهیم. لذا عذاب و مصیبت سخت در انتظارمان خواهد بود.
برادران بسیج و انجمن اسلامی و دوستان عزیز!ز کلیه کارهایی که میخواهید انجام دهید سعی شود که ابتدا آهنگ عبادت داشته و آن کار با یک تشکیلات و نظم و اتحاد خاصی برخوردار باشد. از تفرقه و پراکندگی جلوگیری کنید زیرا همانطور که پیامبر اکرم (ص) میفرماید «الجماعه الرحمه والفرقه عذاب» پس همگی چنگ بزنید به ریسمان الهی و از تفرقه و جدائی بپرهیزید و بهصورت یک امت واحد درآیید تا بتوانید سد راه دشمنان اسلام و انقلاب و مشت محکمی بر دهان یاوهگویان باشید. درصحنه حضورداشته باشید که حضور شما برادران عزیز و مسلمان است که توطئههای ستمگران و حیله گران تاریخ را خنثی میکند و کرده است. 1- معلوماتتان را با مطالعات اسلامی بالا ببرید 2- ارتباطاتتان را با یکدیگر بیشتر و قویتر کنید و متوجه باشید که دیگران از رفتار و کردار و گفتار و اخلاقتان الگو میگیرند 3- انتقاد از خویشتن را جزو برنامههای خود قرار دهید 4- نگذارید ایمان شما خداینکرده پژمرده و ضعیف شود، بلکه باید روزبهروز تقویت گردد و اگر ضایعهای برایتان پیش آمد، زود دچار تأسف نشوید و به آینده امید کامل داشته باشید 5- در برخوردهای خود گرم و مهربان باشید و با صدایی بلند به پیشواز از یکدیگر بروید و به یادآورید حدیث محبت حضرت رسول اکرم(ص) را که فرمود به خدایی که جان محمد (ص) در قبضه اختیار اوست، به بهشت نمیروید مگر مؤمن باشید و مؤمن نخواهید بود مگر دوست بدارید. آیا میخواهید اصلی یاد بدهم که اگر بکار بستید یکدیگر رادوست بدارید؛ لذا فرمودند که با صدای بلند بههم سلام کنید.
پدر و مادر عزیزم! سلام و درودتان باد. میدانم که در رهگذر تاریخ برایم رنجها و مشقتها متحمل شدید لیکن هیچگونه ناراحتی به خود راه ندهید. به یاد مظلومیت علی (ع)- امام حسین (ع)...علیاکبرها و علیاصغرها و مظلومان شیعه باشید و برای آنها گریه کنید و به یاد خدا باشید تا قلبهایتان تسکین یابد.
پدر و مادر عزیزم! همچنان کوه استوار باشید. المومن کالجیل الراسخ. و شکرخدای را بجای آورید. می دانم که با رفتن من به جبهه سخت مخالف و از این بابت زیاد نگران بودید بهخصوص حرفهای ناآگاهانه و گاهی مغرضانه بعضی از اقوام و اطرافیان که باعث افزودن این ناراحتیها میشد لذا همانطور که قبلاً هم گفتم همچنان محکم و استوار بایستید و صبر پیشه کنید که یقین دارم خداوند در برابر این عمل شما را بدون پاداش نخواهد گذاشت و خوشحال باشید که توانستید امانت خداوندی را بجا آورید که به فرزندتان شهادت را نصیب فرمود.
خواهران و برادران عزیزم! بهترین هدف الله است و کسی که میتواند ما را به این مقصد رهنمون سازد ولایتفقیه است، لذا پشتیبان ولایتفقیه باشید تا رستگار شوید و به این نسل که مثل شمع میسوزند و به این نسل که مقام والایی دارند و شما را به شهدا قسم مسئولیت بس خطیر بر دوشتان است که باید به نحو احسن انجام دهید.
برادران عزیزم! لباس تقوی و زره محکم ایمان را بپوشید و سپر مطمئن توکلتعلیالله را به دست بگیرید و بر قلب کافر خصم دون بنشانید و او را در خون سیاهش غوطهور سازید. جبهههای نبرد اسلام با کفر را از چهرههای گلگون خود پرکنید و این را مدنظر داشته باشید که جبهه میدانگاه موحدان و میعادگاه خودشناسان، عبادتگاه عابدان شب و پایگاه اخوت و برادری است.
خواهران عزیزم! ای بانوان و دختران حقجوی مملکت اسلام! زندگی زنان اسلام؛ حضرت خدیجه، فاطمه زهرا، زینب سلامالله علیهم را سرمشق زندگی خود قرار دهید و از آنها چگونه به مقام والای انسانیت زن رسیدن را بیاموزید و قلههای عزت و شرف و استقلال و شرافت و حیثیت و کمال تعالی را فتح کنید و در وادی نور قدم نهید و به خود ببالید و افتخار کنید که در جهان پیرو مکتب انسانها و اسوههایی چون فاطمه عزیز سلامالله علیها هستید. خواهرانم! همچون زینب، زینبوار رسالت خویش را به پایان برسانید که بتوانید در نزد پروردگار خویش سربلند و سرافراز باشید.
بارالها! بیش از هفت سال از انقلاب نور و تجلی اسلام میگذرد، هنوز وجود دارند افرادی که همانطور که در قرآنت فرمودی صم بکم عمی فهم لا یعقلون، دقیقاً این آیه در رابطه با آنها صادق است؛ بارالها چشم و گوش و دل آنها را به این حقایق و نعماتی که بر آنها ارزانی داشتهای و قدر ندانسته و کفران نعمت کردهاند بازگردان.
خدایا! حال که در انجام مأموریت الهی هستم، تو را به یاری میطلبم و به تو سوگند یاد میکنم که همیشه و تاآخریننفس درراه مقدس تو مستحکم و جانبرکف درراهت فداکاری کنم. الهی! یاریم ده که بتوانم این سهم را آنچنانکه شایسته مقام باریتعالی است بجای آورم.
انتهای پیام/