سرفرازان علم و عمل/ 19

روایتی از زندگی سراسر حماسه دکتر ایرج خسروی

دکتر ایرج خسروی در بخش از وصیت نامه خود نوشته: چقدر دوست داشتم که پس از دو سال امسال عید پیش شما باشم، ولی از شما چه پنهان که عشقی مرا به اینجا کشانید که مافوق تمام علائقم به دنیا بود و آن دوستی و رسیدن و نزدیکتر شدن به خداوند متعال بود.
کد خبر: ۲۱۵۱۸۸
تاریخ انتشار: ۱۶ آذر ۱۳۹۵ - ۰۵:۳۰ - 06December 2016
به گزارش دفاع پرس از خرم آباد شهید ایرج خسروی در سال ۱۳۳۸ در خانواده ای مذهبی در شهرستان بروجرد چشم به جهان گشود، وی پنجمین فرزند این خانواده بود، صورت نورانی این نوزاد شادی و شوق فراوانی در فضای خانواده ایجاد کرد.
 
ایرج در سال ۱۳۴۲ راهی دبستان شد و پس از شش سال با گرفتن مدرک ششم راهی دبیرستان شد. دوران تحصیل با علاقه و پشتکاری که در امر آموزش داشت حتی تجدید هم نشد و با موفقیت دوره  دبیرستان راسپری کرد. او در طی دوران تحصیلی از شاگردان ممتاز بود.

تحصیل در رشته پزشکی دانشگاه تهران

 در سال ۵۴ با اخذ دیپلم و شرکت در کنکور سراسری در رشته ادبیات زبان انگلیسی دانشگاه مشهد و نیز رشته پزشکی دانشگاه تهران(بورسیه) ارتش امتیاز لازم را برای ورود به دانشگاه را بدست آورد که پس از انجام مصاحبه در رشته پزشکی به دانشگاه تهران راه یافت.

حضور در مبارزات و تظاهرات دوران انقلاب

شهید تحصیلات را در رشته پزشکی ادامه می داد تا اینکه انقلاب اسلامی به رهبری امام امت در حال  شکل گرفتن بود و ایرج همگام با دانشجویان در به ثمر رساندن این انقلاب دین خود را ادا و در پخش اعلامیه ها و حضور در تظاهرات و آگاه کردن دانشجویان و مردم نسبت به انقلاب نقش خوبی را ایفا نمود.

در دوران انقلاب از درس و دانشگاه غافل نبود و دانشجویان و اساتید او را بعنوان فردی مومن و آگاه و مبارز می دانستند. با شکل گیری انقلاب دانشگاه ها تعطیل شد و شهید تلاش لازم را برای خدمت به محرومان و مستضعفان می کرد. در دوران قبل از انقلاب سیر مطالعاتی شهید بیشتر روی قرآن و احادیث و کتاب های شهید مطهری بود.

کمتر کسی از اطرافیان او را می شناخت

او از همان کودکی ثابت کرده بود که انسانی وارسته و دارای سجایای اخلاقی بارزی است که تنها بندگان برگزیده خداوند می توانند از این نعمت برخوردار باشند و تا زمان شهادتش کمتر کسی او را می شناخت، با شهادت شهید و جمع کردن مسئولیت هایی که او در طول انقلاب و جنگ داشت به شخصیت معنوی و روحیه ی تلاشگر او  پی برده شد. بندگان مخلص خدا چون کارهای خود را فقط برای رضایت او انجام می دهند سعی دارند که اعمال و رفتارشان فقط برای او باشد و از دید خلق نادیده، تا نکند خدایی نکرده دچار حب دنیا و در کل دچار خسران شوند.

در زمره پاسداران انقلاب

بعد از شکل گیری انقلاب و تشکیل سپاه پاسداران، درخواست کرد که او را از ارتش به سپاه پاسداران منتقل نمایند تا در زمره پاسداران انقلاب به حراست از دست آوردهای این انقلاب که با خون هزاران شهید گمنام آغشته است بپردازد. تا این که در ایام عید ۶۱ مطلع   می شود که به منظور تودهنی به دشمنی که مدت ۶ماه است نقاط زیادی در کشورمان را اشغال کرده است مهیای عملیاتی بزرگ می باشند و خود را به منطقه دزفول رسانده و در آنجا به صف دشمن شکنان فتح المبین می پیوندد.

 مسولیت مداوای مجروحین و شهادت

در عملیات فتح المبین با اینکه مسئولیت مداوای مجروحین را در عقب درگیری داشته به خط مقدم نبرد با ملحدان کافر رفته و در ایام شکوفایی طبیعت هنگامی که شقایق های خوزستان گرده افشانی می کنند لقای حضرت حق را با تمام وجود حس و لمس می کند و به آرزوی دیرینه خود به شهادت می رسد . شهید در روز2/1/61 در عملیات غرور آفرین فتح المبین به فیض عظمای شهادت نائل می گردد و پیکرش در گلزار شهدای بروجرد در کنار سایر همسنگرانش به یادگار به دل خاک سپرده می شود.یادش گرامی باد.

 وصیت نامه شهید ایرج خسروی

انا لله و انا الیه راجعون ،همه از خداییم و به سوی خدا می رویم.

کلام قرآنی فوق را به عنوان یک بنده ذلیل خدا از شما می خواهم که همینطور سرسری مثل روزنامه خواندن نخوانید و با تکان دادن سر تایید کنید. من هم اوائل هر وقت که از میان دوستان و برادران و همرزمان با سایر برادران عزیز پاسدارم و روحانیون ارزشمند در بارگاه الهی فردی این دار فانی را وداع یا رحلت یا به فوز عظیم شهادت می رسید و دیا ر را ترک می گفت فقط به یک جمله قرآنی فوق بسنده کرده و دیگر هیچ. و حال اینکه خود در این چند کلام، دنیایی مفهوم ومنظور دارد.

ای عزیزان که این چند سطر را می خوانید شما را به وحدانیت خدا سوگند می دهم که در حول و حوش این کلام خدا کمی نظر کنید ،تفکر کنید که بقول حضرت علی(ع) که می گوید رحمت خدا بر کسی که بداند و تفکر کند که از کجا آمده و برای چه چیزی آمده و به کجا می خواهد برود. و باز هم بنا به گفته شاید رسول الله باشدکه یک ساعت تفکر و فکر کردن درباره زندگی و خدا و معاد برابراست با ۶۰ سال عبادت کردن . خداوند انشاالله توفیق بدهد که چشم و دل همه ما باز شود و حقایق عالم را آنطور که هست ببینیم.

 سلام به شما خانواده عزیزم الان که این وصیت نامه را می نویسم ساعت حدود ۱۰/۱۰دقیقه شب عید است و همه بچه ها مشغولند به کاری و خود را آماده می کنند تا انشاالله اگر فرمان حرکت برسد با عزمی راسخ و قلبی مطمئن از پیروزی به طرف هدف های مورد نظر حرکت کنند در اینکه امام زمان فرماندهی این عملیات را به عهده خواهد داشت کوچکترین شکی دلیل بر ضعف ایمان و بی اعتقادی است . بعضی از برادران با حال پر شوری مشغول دعای توسل ائمه معصومین (ع)هستند و من به حال آنها غبطه می خورم . معلوم نیست تا ۲۴ ساعت دیگر در کجایم ، در روی زمین یا پیش خدای تبارک وتعالی . البته اگرخدا بندگان گنهکاری مثل من را بپذیرد ، انسان ناخودآگاه بیاد شب عاشورا می افتد و حال معنوی که در قیام حسین ابن علی .همه بچه ها خوشحالند ودلها در تپش ،که آیا خدا به ما منت می گذارد و ما را هم انتخاب کند و پیش خود ببرد گویی می خواهند به مناسبت نوروز به مهمانی صاحبی پر ارج و والامقام بروند و واقعا خوشی کنند.

 پدر و مادر و خواهران و برادران عزیزم سلام و رحمت خدا بر شما باد. چقدر دوست داشتم که پس از دو سال امسال عید پیش شما باشم ، ولی از شما چه پنهان که عشقی مرا به اینجا کشانید. که مافوق تمام علائقم به دنیا بود و آن دوستی و رسیدن و نزدیکتر شدن به خداوند متعال بود.

 مادرعزیزم می دانم که خیلی ناراحتی ولی این حال یک زن مسلمانی نیست که پیرو حضرت زینب (س)  باشد که برادر، فرزندان عزیز دلبندش را پیش رویش تکه تکه کردند و علی اصغر شش ماهه برادرش با لب تشنه در بغل امام حسین غرق در خون کردند  علی اکبر و ابوالفضل و سایر عزیزانش با چه وضع نا راحت کننده به شهادت رسانیدند و زینب(س) ناظر بر تمام این مسائل بود ولی نه تنها ناراحت نشد بلکه پیکر عزیزترن خود یعنی حسین را در گودال قتلگاه کربلا روی دست گرفت و بلند کرد و گفت خدا این قربانی را از ما بپذیر. مادر عزیزم هیچ کس در دنیا به درد تو نمی خورد توجهت به خدا باشد و پسران دیگرت را هم تشویق کن که در راه امام حسین(ع) قدم زنند و حتی در راه آن حضرت شهید شوند . امام خمینی این روح خدا در روی زمین در حکم حسین زمان ماست و احتیاج به کمک دارد. نکند خدایی ناکرده ما هم مثل مردم کوفه شویم و این عزیز را تنها بگذاریم.

بیاییم عزت بگیریم و جان خود را با هم در این راه برای پیروزی و سربلندی اسلام فدا کنیم . و در این راه  اگر در دنیا پیروز شویم که جای خوشحالی است و اگر هم شهید شدیم که پیروزی عظیم است و این راه شکست ندارد. حقیقتی را باید بگویم آن این است که به قول یکی از برادران شهیدمان این واقعا برای خانواده های مسلمان خصوصا خانواده خودم شک است که تا بحال خونی و شهیدی در راه اسلام و انقلاب نداده است. نظرتان فقط پیش خدا باشد.

 پدر عزیزم شما هم ارزشها و عواطف پدری را زیر پا بگذار و سرت را بالا بگیر که توانسته ای فرزند خود را در راه خدا تقدیم کنید شما را به خدا تا می توانید برای آخرتتان توشه جمع کنید و سعی کنید دنیا را بر خود سخت نکنید و دیگران را به این امر توصیه کنید و با انفاق نهانی و دستگیری یتیمان فقط به خاطر خدا می تواند برای آخرت توشه خوبی باشد. انشاالله که مرا رها کنید . برای من دعا کنید چرا که دعای پدر بزرگترین کمک برای راحتی ارواح در عالم برزخ می باشد و وسیله تقرب خود فرد به خداوند تبارک وتعالی است .

 خواهران عزیزم را به صبر و تقوای اسلامی می خوانم و از آنها انتظار دارم که مسائل اسلام را تا حد توانایی در زندگیشان پیاده کنند . قدری راجع به حالات حضرت زهرا (ع) در زندگی ایشان و سایر زن های مسلمان اطلاعات کسب کنید و سعی کنید الگویتان باشند ، امیدوارم مرا حلال کنید و برایم دعا کنید.

برادران عزیزم مخصوصا” (کوچکتر از نظر سنی از خودم ولی از نظر فکری بزرگتر) نگذارید اسلحه من زمین بماند و خمینی عزیز بی یاور شود و این کار را حتما” توام با کتب اسلامی و عمل به آن انجام دهید . بدین معنی که هم جهاد اکبر را انجام دهید یعنی مبارزه با نفس خود را که بزرگترین دشمن انسان است ودیگر مبارزه با دشمنان خدا یعنی جهاد اصغر. امیدوارم که مرا ببخشید بخاطر اینکه زمانی که در جهالت بودم گاهی اوقات با شما دعوا می کردم و حتی شاید شما را کتک زده ام ولی خدا میداند که جنبه خوبی شما را در نظر داشته ام اما به خاطر ندانستن راه صحیح جهت صحبت و ارشاد شما مجبور شدم که بعضی اوقات بر روی شما دست بلند کنم.

شاید جایی از بدنتان سرخ،کبود شده باشد مرا ببخشید و حلال کنید. به خدا بگروید و مرا عفو نماید چون هنوز به زنگار دنیا آلوده نشده اید دعایتان در درگاه خدا مستجاب می شود و شما فرشته های خدایید بر روی زمین برایم دعا کنید. پدر در مورد مسائل عبادی : در این چند سال که در تهران بوده ام نمازم را کامل می خواندم ولی با فتوای اخیر امام در مورد بلاده کبیره تمام این نمازها را باید ادا کنم که فکر می کنم سه سال و نیم باشد . بدون نماز صبح و مغرب و یک سال و نیم هم عبادت واجب من مربوط به اوائل تکلیف بر گردنم هست اینها را خودتان بخوانید یا به کسی بدهید تا بجا آورد . و از همه دوستان و آشنایان برایم حلالیت طلب کنید بیشتر از همه چیز دعا ، دعا، که خیلی مهم است . با التماس دعای عاجزانه. عبدالله خسروی در یکی از جبهه های دزفول.

والسلام

انتهای پیام/
نظر شما
پربیننده ها