به گزارش گروه سایر رسانه های
دفاع پرس، 22 سال قبل درست در 15 دی ماه 1373 بود که نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران جمعی از فرماندهان خود از جمله امیر منصور ستاری فرمانده نهاجا را بر اثر سقوط هواپیما از دست داد.
شهید منصور ستاری به طور قطع یکی از برجستهترین فرماندهان نظامی پس از انقلاب محسوب میشود که در کنار درایت و هوش سرشار خود، همچون پدری مهربان برای پرسنل تحت فرمان خود ایفای نقش میکرد.
توجه وی به تسریع امور، نشان از آینده نگری عمیق داشت تا فرصت کوتاهی که در دستان انسان قرار میگیرد زمینه ساز شکوفایی شود و این خود میتواند درسی بزرگ برای تمام فرماندهان نظامی و مسئولان سیاسی کشور باشد.
ابتکارات هوشمندانه و و برنامههای گسترده جهت بازیابی توان نیروی هوایی پس از جنگی 8 ساله و از دست رفتن بخشی اعظمی از ناوگان هوایی در کنار تحریمهای سنگین تنها بخش کوچکی از تفکرات این امیر سرافراز بوده است.
در این گزارش به صورت مختصر از زندگی پرافتخار شهید ستاری خواهیم گفت به امید آنکه مورد قبول روح آسمانی وی واقع شود، لازم به ذکر است که بخشی از نوشتار نیز اقتباسی است از از کتاب «پاکباز عرصه عشق»
می خواهم فرمانده نیروی هوایی شوممنصور ستاری خواص در سال 1327 در روستای ولی آباد ورامین دیده به جهان گشود. تحصیلات ابتدایی خود را به پایان نرسانده بود که زمانه غدار پدر بزرگوارش را از او و خانوادهاش گرفت و از آن پس روزگار بسیار سختی را گذراند اما این موضوع باعث نشد تا پیشرفتهای شگرف وی در تحصیلات خدشهای به خود بگیرد.
تنها اشاره فاصله بسیار زیاد بین خانه و مدرسه و پشتکار عجیب منصور در طی مسیر در زمستانهای سرد میتواند گواه این مدعا باشد.
با پایان تحصیلات متوسطه به عنوان یکی از شاگردان ممتاز (توجه او به زبان انگلیسی و تسلط به آن پیش از ورود به نیروی هوایی بسیار ستودنی است) در سال 1346 وارد دانشکده افسری شد و با پایان دوره 4ساله آن به درجه ستوان دومی نایل آمد.
در سال 1350 جهت طی دوره به ایالات متحده اعزام و سال بعد به عنوان افسر کنترل شکاری در نیروی هوایی مشغول به فعالیت شد. پس از آن نیز در سال 1354 در کنکور سراسری شرکت کرده و در رشته مهندسی برق و الکترونیک پذیرفته شد.
در همان دوره آموزش، با نمایش خلاقیتهای گسترده تحسین بسیاری را برانگیخت و وقتی از او سوال شد در آینده میخواهند چه هدفی را دنبال کند، در پاسخ گفت: «می خواهم فرمانده نیروی هوایی شوم» و این آینده نگری مدتی بعد به حقیقت پیوست.
او در ابتدای جنگ به عنوان افسر کنترل شکاری در ایستگاههای راداری بندر امام، ماهشهر و سوباشی همدان مشغول بود و در هدایت جنگندههای رهگیر به سمت هواپیماهای متجاوز عراقی و یا هواپیماهای بمبافکن اعزامی به خاک عراق، ملاقات هر یک از جنگندهها با هواپیماهای تانکر و پشتیبانی هوایی از آنها نقش موثری داشت.
تلاش برای راه اندازی رادارهای ADS-4 که به دلیل وقوع انقلاب نیمه کاره توسط آمریکاییها رها شده بود (و با به ثمر نشستن این امر از خرید رادارهای انگلیسی در جنگ و تحمیل هزینه جلوگیری شد) و برخی سیستمهای موشکی از کار افتاده به همراه تعدادی از کارکنان پدافند نهاجا نیز از اقدامات منصور ستاری است.
در سال 1362 به سمت معاونت عملیات فرماندهی پدافند نیروی هوایی منصوب شد و طرحهای گستردهاش با توجه به وضعیت موجود در نیروی هوایی و عدم دسترسی به تجهیزات جدید، قدرت پدافندی را به طور قابل ملاحظه ای افزایش داد.
از جمله این موارد میتوان به متحرک شدن بخشی از سایتهای موشکی «هاوک» اشاره کرد که عملا خطر هدفگیری و نابودی آنها را تا حد بسیار زیادی کاهش داد (البته اجرای این طرح با ریسک بالایی همراه بود که با برنامه ریزی صحیح به ثمر نشست) و یا طرحهایی که در سطح پدافند هوایی برای مقابله با موشکهای ضدرادار که فلج کننده سایتهای موشکی هاوک بودند در دوره وی کلید زده شد و به نتیجه رسید.
ستاری در سال 1364 به عنوان معاون طرح و برنامهریزی نیروی هوایی برگزیده شد و این انتخاب همزمان بود با عملیاتهای بزرگ میانه جنگ از جمله فتح فاو و عملا شایستگی او بیش از پیش به نمایش در آمد.
ابتکارات شهید ستاری در مدت عملیات منجر به هدفگیری تعداد بالایی از هواپیماهای عراقی شد ضمن آنکه اقدام مشترک وی به همراه شهید بابایی در تشکیل قرارگاه مقدم نیروی هوایی ارتش در پایگاه هوایی امیدیه با نام «رعد» نیز بخش دیگری از تلاش های ایشان است که منجر به تجمیع امکانات هوایی در نقطه ای نزدیک به میدان جنگ و ایجاد چتر موثر پدافندی گردید و با افزایش قابلیت هواپیماهای شکاری که حمل بیشترین حجم مهمات به واسطه نزدیکی به نقاط هدف را موجب شده و خطوط موازی ارتباطی را حذف می کرد موجب موفقیت را بیش از پیش طرح ها شد ضمن آنکه حمل نیروها به خطوط مقدم و انتقال مجروحین، شهدا و مهمات نیز به نحو احسن صورت پذیرفت.
آغاز مسیر پرافتخارمدتی بعد شرایط جنگ تغییرات بسیاری کرد و فرماندهان جدیدی بر مسند هدایت نیروهای مطبوع خود قرار گرفتند.
در نیروی هوایی ارتش بنا بر این شد تا فرمانده از میان 3 تن انتخاب شود که 2 نفر آنها -شهیدان- منصور ستاری و عباس بابایی بودند.
اصرار بسیاری بر فرماندهی شهید بابایی بود اما او منصور ستاری را معرفی کرد تا آنکه در 16 بهمن ماه 1365 فرماندهی نیرو با درجه سرهنگی به او رسید.
پس از این اتفاق افراد زیادی از انتخاب ستاری که جزو خلبانان نیرو نبود انتقاد کردند و خطاب به شهید بابایی گفته شد که «چرا خودتان فرمانده نشدید، ستاری که خلبان نیست!» و شهید بابایی در جواب گفت با هوش سرشاری که دارد به راحتی خلبانی را فرا خواهد گرفت چرا که ایشان از مدت ها قبل آرزوی پرواز را در وجود خود داشت و در انتظار موقعیتی برای آن بود.
به هر حال شهید ستاری از این تاریخ تا هنگام شهادت عهدهدار فرماندهی نیروی هوایی ارتش بود و مدتی پس از دریافت حکم خود به سبب طی مدارج نظامی، به درجه سرتیپی نایل آمد.
هرچند ایشان خدمات بسیاری را پیش از عهده گرفتن فرماندهی به انجام رسانده اما در این نوشتار بیشتر به اقدامات وی پس از این زمان اشاره خواهد شد.
1- ارائه طرحهای منطقی و عملی همراه با آینده نگری، سازماندهی نیروهای انسانی و سعی در ایجاد رابطه مناسب بین کلیه کارکنان نیروی هوایی جهت دستیابی به نهایت بازدهی، موارد زیر از آن جمله اند.
الف- تشکیل قرارگاه مقدم نیروی هوایی ارتش تحت قرارگاه رعد در پایگاه امیدیه به همراه شهید بابایی با محوریت نزدیکی به جبهه جنگ به منظور کاهش استهلاک تجهیزات پروازی، افزایش ضریب ایمنی و حفاظتی و استفاده بهینه از هواپیماهای باقی مانده.
ب- تشکیل دیده بان های بصری به منظور پوشش نقاط کور راداری و استفاده از هواپیماهای محلی کوچک برای پرواز در نقاط کور و مشاهده چشمی هواپیماهای نفوذی عراق و سپس اطلاع دهی به یگان های پدافندی و رهگیر حاضر در منطقه.
ج- ارائه طرحهای مختلف جهت حفاظت مراکز حیاتی و استراتژیک و پشتیبانی مداوم از نیروی زمینی و دریایی.
2- توجه به مقوله مهم خودکفایی
الف- تلاش برای ساخت قطعات بحرانی و پر مصرف هواپیما و تجهیزات نیروی هوایی در کارخانجات داخلی و ارتباط مناسب با صنایع و مراکز دانشگاهی.
ب- ایجاد بستری جهت بیان نظرات و رشد فکری کارکنان نیروی هوایی به منظور تهیه قطعات مورد نیاز.
ج- تلاش جهت تعمیر و راه اندازی سایت های پدافندی از جمله هاوک (که پیشتر توسط کره جنوبی تعمیر میشد) و سیستم های راداری.
د- راه اندازی و اورهال (تعمیرات سنگین) جنگنده های آسیب دیده در طی جنگ تحمیلی از جمله جنگنده های غربی F-4 ، F-5 و F-14 با امکانات موجود در نیروی هوایی و همچنین نگه داری ناوگان در شرایط پیچیده و حساس جنگ.
ه- استفاده حداکثری از توان تعمیراتی سایر مراکز همچون سازمان صنایع هوایی ایران (صها).
و- کوشش در جهت خودکفایی در تعمیر هواپیماهای شرقی پس از خریداری از شوروی و چین.
ز- بازسازی و نوسازی انواع جنگنده های شکاری، تغییر آرایش فنی و نظامی از جمله نصب موشک زمین به هوای هاوک بر روی تامکت به عنوان سلاحی هواپایه یا موشک پدافند دریاپایه استاندارد بر روی فانتوم.
ح- ارائه راهکارهایی جهت یکسان سازی هواپیماهای شرقی تحت استاندارد موجود (غربی) نهاجا.
ط- نوسازی و افزایش توان رزمی سایر یگان های پروازی نیروی هوایی در بخش های ترابری، سوخت رسان و گشت دریایی همچون بوئینگ 707، بوئینگ 747، C-130 P-3F، فوکر 27 و فالکن/جت استار.
ی- آغاز طرح مطالعاتی سیمرغ جهت تبدیل هواپیماهای تک کابینه F-5A فریدوم فایتر به F-5B برای آموزش پروازی توسط شرکت هواپیما سازی ایران (هسا).
ک- آغاز طرح آذرخش برای ساخت و بهینه سازی هواپیماهای F-5 در سطح نیروی هوایی در کنار بازسازی هواپیماهای به شدت آسیب دیده خانواده تایگر.
ل- آغاز به کار مجتمع اوج نهاجا به عنوان بستری جهت به ثمر نشستن طرح های نهاجا در ساخت قطعات و بخش های مختلف هواپیما تا طراحی هواگرد.
3- خریداری تجهیزات جدید جهت افزایش توان نیروی هوایی به منزله بازگرداندن آن به قدرت برتر هوایی خاورمیانه.
الف- بمب افکن ضربتی Su-24 جهت اجرای عملیات های پروازی برد بلند
ب- جنگنده رهگیر MiG-29 برای پوشش هوایی نقطه ای
ج- جنگنده بمب افکن/ رهگیر F-7 به منظور افزایش توان آموزشی و دفاع نزدیک هوایی
د- سیستم های موشکی، الکترونیکی، راداری همچون اف ام 80 و اس 200
ه- تهیه قطعات و تجهیزات مورد نیاز ناوگان هوایی
4- توجه به مقوله راهبردی آموزش بومی خلبان
پیش از انقلاب بخش زیادی از آموزش خلبانان نیروی هوایی و به طور کل یگانهای پروازی، در ایالات متحده و پاکستان صورت می پذیرفت. بعد از انقلاب نیز تا پیش از قطع روابط سیاسی این امر برقرار بود اما پس از آن خلبانان کشورمان تنها در کشور پاکستان مورد آموزش قرار میگرفتند اما نهایتا این آموزشها به جز مواردی که جهت آشنایی با هواپیماهای شرقی خریداری شده از شوروی (فالکروم و فنسر) لازم بود، به طور کامل به داخل کشورمان منتقل شد.
به همین منظور شهید ستاری برنامه ریزی مدونی با استفاده از دروس تدریسی در دانشگاه های برتر هوایی جهان همچون آمریکا، یونان و پاکستان را به سر انجام رساند که از چندین بخش متفاوت می شد که در ذیل بخش های مختلف آن آمده است.
الف- تشکیل دانشکده پرواز جهت آموزش نظری خلبانان در تهران که پس از شهادت ایشان به نام دانشکده افسری شهید ستاری مزین شد.
ب- تشکیل مراکز آموزشی و پروازی تحت اسکادران های آموزشی پیشرفته در پایگاه های هوایی اصفهان و شیراز که جهت آموزش مقدماتی از هواپیمای F-33 بونانزا در فرودگاه کوشک نصرت قم و سپس آموزشی پیشرفته PC-7 در اصفهان استفاده می شد.
پس از آن خلبانان با پرواز با یکی از هواپیماهای جت پیشرفته F-5B در پایگاه هوایی شیراز یا FT-7N در پایگاه هوایی اصفهان آموزش ها را به پایان می رساندند، ضمن آنکه پرواز سولویی (پایان دوره) هر خلبان نیز با F-5A/F-5E یا F-7N انجام می گرفت، پس از آن نیز هر فرد بنا بر توانایی ها و نمرات جهت خدمت به پایگاه های هوایی مختلف اعزام می شد تا مراحل آموزشی با هواپیمای شکاری آن پایگاه را کسب نماید.
ج- خلبان هواپیماهای ترابری نیز مراحل آموزشی خود را می گذراندند.
د- اجرای مکرر تمرینات تیراندازی هوا به زمین (گانری) جهت آموزش خلبانان جوان در میدان واقعی نبرد در کنار مانور های مشترک با نیروی زمینی ودریایی.
ه- بهره برداری از سیمیلاتور هواپیمای PC-7 علیرغم عدم همکاری کشور سازنده (سوییس) به منظور کاهش خطرات ناشی از نخستین پروازها و کاهش استهلاک.
باید توجه داشت که تشکیل چنین مرکز آموزش خلبانی صرفا با اتکا به توان داخل و در مدت بسیار کوتاهی انجام گرفت و امروزه به عنوان بهترین ابتکار شهید ستاری از آن یاد میشود.
«شهید ستاری: ما از جنگ مسائلی آموختیم و چیزهایی فهمیدیم که باید برای طرحهای آینده از آن استفاده کنیم.
مثلا این را فهمیدیم که دفاع هوایی کار یک بعدی نیست و دامنه اش خیلی گسترده و در عین حال عمیق است,شما از همان نقطه ای که یک ماهی از آب دریا به اندازه ای بیرون بجهد که بتوانید آن را ببینید تا اوج آسمان مسئولیت دارید, پس دفاع هوایی یک بعدی و منطقه ای نیست بلکه وسیع و همه جانبه است.»
5- تلاش برای ساخت هواپیما که سرانجام با ارائه طرح مشخص و آماده سازی به سرانجام رسید و در واقع همان پرستو می باشد که مشابه هواپیمای بونانزا است.
این هواپیما نخستین پرواز خود را اواخر فروردین ماه 1367 به سرانجام رساند و امروز از موارد ساخته شده در امر آموزش به خوبی استفاده می شود.
همچنین جهت اشاعه روحیه خودباوری و خودکفایی با دعوت از متخصصان و طراحان نیروی هوایی خودرو شمس 14 (مخفف شهید منصور ستاری) را طراحی کرد.
هدف شهید ستاری از این امر، نمایش توان ایرانی در ساخت تجهیزات مختلف بود هرچند واضح است که ماموریت اصلی نیرو هوایی چیز دیگری است.
6- افزایش سطوح کمی و کیفی در ابعاد مختلف در مرکز آموزش های هوایی شهید خضرایی.
7- راه اندازی و استفاده از برخی از هواپیماهای فراری عراق در طی جنگ 1991 خلیج فارس همچون جنگنده فرانسوی Mirage F-1 ، Su-22 های عراقی و همچنین هواپیمای ترابری راهبردی ایلوشین 76.
8- تغییر کاربری برخی از هواپیماها و برنامه ریزی جهت بهره برداری از نهایت توان هوایی
الف- بوئینگ 707، بوئینگ 747 و فوکر 27 جهت تشکیل خطوط هواپیمای ساها (سازمان ارتباطات هوایی ارتش) و خدمات دهی به کارکنان مورد بهره برداری قرار گرفتند.
ب- تغییر آرایش فنی برخی از هواپیماها از جمله تسلیح و آزمایش انواع تسلیحات بومی و ساخت داخل شامل موشک های هوا به سطح لیزری و اپتیکی، غلافهای قفل لیزری، موشک هوا به هوا و ...
ج- ارتقای عملیاتی سامانه های راداری، ناوبری، جنگ الکترونیک و حفاظتی هواپیماهای شکاری.
د- تغییر استتار هواپیماهای رهگیر F-14 از خاکی به خاکستری (ترکیب رنگی دفاع هوایی) جهت استتار بهتر در زمینه آسمان.
ه- تلاش جهت تشکیل گروه نمایش پروازی (آکروجت) با هواپیماهای PC-7 به جهت نمایش اقتدار نهاجا در نمایشگاه ها و مراسم های هوایی.
و- طرح گسترش یگان های شکاری جهت پوشش تمام پایگاه های شکاری کشور با انواع جنگندهای رهگیر و بمب افکن که منجر به افزایش توان رزمی میشود.
ز- تلاش جهت تکمیل و پوشش نقاط شرقی کشور با آغاز تکمیل پایگاه های هوایی همچون بیرجند.
ح- تهیه نقشه هوایی کشور
ط- بررسی تاکتیک دفاع چند لایه شامل مراکز راداری , سیستم های پدافند توپخانه ای و موشکی و جنگنده های رهگیر.
ی- بهبود قابلیت سامانه های راداری و تغییراتی در بخش های موشکی همانند هاوک و راپیر.
9- تلاش به منظور آرامش بهتر کارکنان با ساخت مراکز مختلف
الف- سرعت بخشیدن به فرایند ساخت و تجهیز بیمارستان 600 تختخوابی نهاجا در تهران که از نظر ساخت و تجهیزات یکی از بهترین مراکز درمانی نظامی خاورمیانه است.
ب- ساخت و تکمیل منازل قصر فیروزه تهران و سایر شهرها به منظور حل مشکل مسکن پرسنل، ساخت مراکز تفریحی، ورزشی، فروشگاههای زنجیرهای شمس، مراکز کاری برای زنان بی سرپرست نهاجا، تکمیل اردوگاه تفریحی بیشه کلا در شمال کشور و ...
10- توجه به حفظ گذشته نیروی هوایی و شناساندن اقدامات جنگ هشت ساله به روشهای گوناگون
از جمله همکاری با مراکز خبری جهت پوشش اقدامات انجام گرفته، ساخت فیلم های سینمایی حمله به اچ 3، آخرین پرواز و دایره سرخ، تالیف کتاب پاکبازان عرصه عشق، کتاب های هواپیما شناسی جهت آموزش پرسنل پدافندی، پیشگامان پرواز در ایران به قلم خودشان و ...
او توجه بسیاری به حفظ تاریخ نیروی هوایی داشت و به همین منظور تلاشی را جهت ساخت موزه نیروی هوایی در فرودگاه قلعه مرغی (قدیمی ترین فرودگاه خاورمیانه و تاریخ نیروی هوایی ایران) صورت داد که پس از شهادت وی به فرودگاه دوشان تپه منتقل شد.
باید توجه داشت موارد ذکر شده هرچند طولانی به نظر برسد اما تنها بخش کوچکی از اقدامات ایشان است که امروز از آن مطلع هستیم.
شهید ستاری به معنای واقع فردی همه کاره و آشنا به دانشهای گوناگون بود و هیچ گاه برای رسیدن به هدف از تلاشی فروگذاری نمیکرد. همواره اطلاع دقیقی از بخش های مختلف نهاجا داشت و در بازدید مسائل زیادی را از دیده می گذراند. وی همچنین مفتخر به دریافت بالاترین درجه نظامی پاکستان و نشان فتح از دستان مقام معظم رهبری در کشورمان است.
منصور ستاری -همانطور که شهید بابایی پیش بینی کرده بود- با موفقیت دوران پرواز با هواپیمای بونانزا را به پایان رساند و علت آن دنبال کردن مسائل پرواز و اشراف اطلاعاتی به آن بود و پروازهایی را با هواپیمای F-5B و FT-7N نیز داشت تا آنکه روز 15 دی ماه 1373 فرا رسید.
جاودانگی در اوجساعت 9 صبح به تیمسار یمینی، اطلاع داده شد که هواپیمای تیمسار ستاری تا ده دقیقه دیگر در باند فرود میآید. او به اتفاق سایر فرماندهان جلسه را تعطیل کردند و به استقبال تیمسار رفتند.
هواپیمای تیمسار در باند نشست و او به همراه معاونان خود از آن پایین آمد و به سمت سالن برگزاری اختتامیه فرماندهان پدافند هوایی کشور به راه افتاد.
تیمسار در جلسه دو ساعت سخنرانی کرد و چنان حرف میزد که همه از حالت حرف زدنش متعجب شده بودند. نکاتی را در باره آینده نیرو به فرماندهان متذکر شد، که انگار وصیت نامه میخواند.
فرمانده نیروی هوایی و همراهان او پس از صرف ناهار به مقصد اصفهان پرواز کردند.
هواپیمای «جت استار» غرش کنان در آسمان پایگاه اصفهان ظاهر شد و اندکی بعد روی باند ایستاد و تیمسار و همراهانش از پلکان هواپیما پایین آمدند. فرمانده پایگاه به استقبال آمده بود. احترام نظامی گذاشت و با عرض خیر مقدم، اعلام کرد که پایگاه برای بازدید تیمسار فرماندهی آماده است.
تیمسار از همان جا بازدید را آغاز کرد. ابتدا به گردان نگهداری رفت و مرحله کار «اورهال» کردن یکی از هواپیماها را مشاهده کرد و گفت: «تلاشهایتان دارد به نتیجه میرسد.»
سپس به انبارهای تدارکاتی رفت. سرهنگ شاه حیدری یک روز قبل از تهران به دستور تیمسار آمده و انبارها را برای بازدید آماده کرده بود. تیمسار یک به یک قطعات موجود در انبارها را بازدید کرد. این کار سه ساعت به طول انجامید.
بعد از بازدید، در گوشه یکی از انبارها که برای پذیرایی در نظر گرفته شده بود، تیمسار و همراهان جمع شدند.
بعد از پذیرایی مختصر دسته جمعی برای ادامه بازدید به انبار قطعات هواپیما رفتند.
تیمسار وقتی قطعات را دید با خوشحالی غیر قابل وصفی گفت: «بحمدالله برای اورهال کردن هواپیماهای موجود کمبود قطعه نداریم.»
برق انبار بعدی اشکال پیدا کرده بود و تیمسار برای اینکه آنجا را نیز بازدید کند با چراغ قوه این کار را انجام داد و قطعات موجود را به دقت بررسی کرد.
در چهره تیمسار خوشحالی زایدالوصفی دیده میشد که برای سایرین جای تعجب بود.
تیمسار رزاقی از میرعشقالله (فرمانده پایگاه اصفهان) پرسید: «شما چه کار کردهاید که تیمسار این قدر خوشحال هستند؟»
میرعشقالله گفت: «نمیدانم، ولی فکر کنم ایشان خوشحالیاش از بازدید خوبی است که داشتهاند.»
کمکم خورشید بساط خودش را از دیوار انبارها برمیچید و با رفتنش سوز گزندهای را به جا میگذاشت.
تیمسار لحظهای احساس سردی کرد، زیپ کاپشنش را بالا کشید و نگاهی به خورشید در غروب نشسته انداخت و این آخرین نگاه تیمسار به خورشید روز پانزدهم دیماه بود.
با صدای اذان، در همان گوشه انبار قطعات، نماز را به جناعت خواندند و پس از بازدید از آخرین انبار با تعجب از فرمانده خود شنیدند که باید به سرعت به طرف تهران حرکت کنند.در حلقه یاران- در این عکس شهیدان اردستانی و یاسینی نیز دیده می شوند
اصرار تیمسار میرعشق الله و چند نفر از همراهان بی نتیجه بود. علیرغم همه تدارکهایی که دیده شده بود فرمانده، خرسند از دیدن نتایج تلاشها برای تعمیر هواپیماها اصرار بازگشت داشت، به ناچار همگی راهی باند فرودگاه شدند.
خداحافظی به سرعت انجام شد و هواپیما اوج گرفت. تیمسار میرعشق الله از باند به ترمینال آمد.
دژبان در ورودی، احترام نظامی گذاشت و با نگرانی گفت: «تیمسار! هواپیمای جناب ستاری سانحه دیده.»
میرعشق الله در شگفت از آنچه می شنید به رمپ پروازی بازگشت و سراسیمه خود را به برج مراقبت رساند.
آتشی بزرگ از دور هویدا بود و کادر برج مراقبت همه مضطرب و غمگین در انتظار خبرهای دقیقتری بودند.
تمسار با عجله خود را به محل سانحه رساند. گروهی از دور در اطراف آتش راه می رفتند. امیدی در دلش جوانه زد با خود گفت: «ظاهراً سرنشینان هواپیما زنده اند.» اما با رسیدن به محل سانحه دریافت که نیروهای گروه ضربت در اطراف هواپیما به فعالیت مشغول بوده اند.
از تصور آن که پیکر پاک دوستانش در محاصره آن آتش عظیم است بر خود لرزید. با شتاب به سمت شعله ها دوید اما معاونش دست او را به عقب کشید. میرعشق الله دستش را با فشار رها کرد و فریاد زد: «چرا باور نمی کنید، این آتش سوزنده نیست، جایی که ستاری باشد تکه ای از بهشت است.» صدای او که به سوی آتش می دوید در سفیر شعله ها محو شد.
شهید ستاری خود جانباز شیمیایی بود و به واسطه آن از قدرت بویایی محروم، همچنین به سبب فشار کاری نیز یک بار دچار سکته قلبی شد اما با این حال هیچگاه از تلاش فروگذاری نکرد تا امروز زحماتش بیش از پیش به چشم آید.
پس از شهادت، رهبر معظم انقلاب بر پیکر او نماز گذارده و طبق قانون ارتش جمهوری اسلامی ایران یک درجه ارتقا گرفت و به سرلشگری نایل آمد و نهایتا پیکر مطهرش در قطعه 29 بهشت زهرا در کنار دیگر شهدای این سانحه به خاک سپرده شد.
از این شهید بزرگوار 3 فرزند دختر و یک پسر به یادگار مانده است که سورنا ستاری در حال حاضر معاونت علمی آموزشی ریاست جمهوری را عهده دار است.
به امید آنکه روح والا مقام شهدای این سانحه تلخ تا ابد در آرامش بماند و یادشان نیز در افکار ما زندگان گرامی.