چه کسی اولین خبر فتح «خرمشهر» را مخابره کرد؟
به بهانه سالروز شهادت شهید «حاج احمد کاظمی» در گزارشی نگاهی به برخی کتب که به این شهید گرانقدر پرداختهاند اشاره شده است.
به گزارش گروه سایر رسانه های
دفاع پرس، شهید «احمد کاظمی» قبل از انقلاب پس از تحصیلات دوره دبیرستان در سن 18 سالگی در صف مبارزین قرار گرفت و در جبهههای جنوب لبنان حضور پیدا کرد و مبارزه را با استکبار و اشغالگران شروع کرد.
او از فرماندهان شجاع و پر انرژی، مدیر و خلاق بود و به همین دلیل حکم مسئولیتهای زیادی را از دست مقام معظم رهبری گرفت. با شروع جنگ تحمیلی با یک گروه 50 نفره در جبهههای آبادان حضور یافت و مبارزه را با دشمن متجاوز شروع کرد و از همان ابتدا فرماندهی یکی از جبهههای آبادان را به عهده گرفت. در عملیات حصر آبادان به عنوان فرمانده یکی از محورهای عملیات مسئولیت مهمی را بعهده داشت و گروه 50 نفره را طی یک سال تبدیل به یک لشکر مقتدر کرد. سردار شهید کاظمی در کلیه عملیاتهای دفاع مقدس به عنوان یکی از فرماندههان یگانهای خط شکن و موفق حضور داشت.
در جریان عملیات بیت المقدس، کاظمی در حالی که فرماندهی تیپ نجف اشرف را به عهده داشت، با عبور از رودخانه کارون در نیمههای شب و بانفوذ به عمق بیست کیلومتری خط دشمن، خود را به جاده استراتژیک اهواز- خرمشهر رساند و بین نیروهای جبهه خودی و جبهه دشمن نبردی تن به تن رخ داد. او با تثبیت جاده آسفالت حملات بعدی خود را به سمت خرمشهر آغاز کرد. کاظمی اولین فرماندهی بود که خبر آزادسازی خرمشهر را در خرداد ماه 1361 از طریق بیسیم اینگونه مخابره کرد: «خداوند خرمشهر را آزاد کرد».
و اما پایان قصه پر غصه ... «ساعت حوالی یازده صبح 19 دی 1384 بود که زنگ تلفن همراهم مرا متوجه خود او کرد. از آن سوی تلفن صدای شکسته و بغض آلود الهام در حالی که امانش را بریده بود گفت احمد کاظمی هم آسمانی شد و تلفن قطع شد.
دعا کردم با من شوخی کرده و خواسته سر به سرم بگذارد. آخر او میدانست من وابستگی عجیبی به احمدها و احمد کاظمی دارم. دل شوره داشتم. رأس ساعت 13:30 ظهر ازجلسهای که در صدا و سیما داشتم خارج شدم و در انتظار خبر ساعت 14 بودم. به هیچ جا زنگ نزدم، از ترس این که خبر رفتن را بشنوم. ازتلفن به خاموش کردن آن بسنده کردم. عاقبت زنگ خبر 14 بعد از ظهر به تلخی نواخته شد. ثانیهها بسان سالی میگذشتند.
به هر جانکندنی بود لحظات سپری شد و گوینده خبر اعلام کرد: «صبح امروز یک فروند هواپیمای نظامی (جت فالکون) حامل فرمانده نیروی زمینی سپاه در حوالی ارومیه، سقوط کرد و همه 12 سرنشین آن به شهادت رسیدند. تشییع پیکر این شهدا، روز عید سعید قربان در تهران انجام میشود».
به بهانه سالروز شهادت فرمانده آسمانی لشکر نجف اشرف به برخی کتبی که به این شهید و فرمانده دلاور دفاع مقفدس پرداخته نگاهی اجمالی کردهایم.
*خط تماس
«خط تماس»، روایت دو روز پایانی زندگی پرافتخار سردار شهید حاج احمد کاظمی است که محمدرضا بایرامی با ظرافتی قابل تامل از این دو روز که شاید اتفاق ویژهای در آن رخ نداده باشد داستانی 251 صفحهای ساخته که نه تنها خواننده را خسته نمیکند بلکه برای رسیدن به آخرین صفحه و حادثهای که وی از آن با خبر است مشتاقتر میشود.
*پایان غبطه
شهید احمد کاظمی از بازماندگان و فرماندهان جهاد بود که کاردانی، توانایی، شجاعت، عشق به معبود و اکثر کمالات انسانی را در خود متبلور کرده و مصداق آیه «فَرِحِینَ بِمَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَیسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِینَ لَمْ یلْحَقُوا بِهِمْ مِنْ خَلْفِهِمْ أَلَّا خَوْفٌ عَلَیهِمْ وَلَا هُمْ یحْزَنُونَ»، بود که بالاخره در یک روز عرفه روزگار غبطهاش به پایان رسید و با قربانی شدن در راه خدا به وصال حق دست یافت.
کتاب «پایان غبطه»، داستانی است براساس خاطرات و زندگی آن شهید بزرگوار که میتواند برای پیروان راه شهادت الگویی آموختنی ارائه نماید و بُعدی از ابعاد شخصیتی آن اسطوره جهاد و شهادت را برای جوانان عزیز ایران به نمایش بگذارد.
*مسافران ملکوت
«مسافران ملکوت»، عنوان مجموعه کتابهایی است که قصد دارد به زندگینامه شهدا بپردازد. در این کتاب به زندگی شهید احمد کاظمی پرداخته شده که این کتاب علاوه بر توضیحات، چند تصویر ناب و عالی از زندگی ایشان را نیز به تصویر کشیده است.
این کتاب توسط سعید عاکف از نویسندگان و پژوهشگران دفاع مقدس تالیف شده است. در این کتاب حدود بیست خاطره زیبا همراه با تصاویر رنگی از سردار حاج احمد کاظمی کتابی خواندنی را در مورد آن شهید عزیز تشکیل داده است.
*فرماندهان دفاع مقدس: شهید احمد کاظمی (مجموعه مقالات، سخنرانیها و گفتوگوها)
اولین اثر مجموعه «فرماندهان دفاع مقدس» در 10 فصل، دیدگاههای محسن رضایی، غلامعلی رشید، مصطفی ایزدی، حسین علایی، محمد درودیان و حسن روحانی را درباره شهید احمد کاظمی دربر دارد.
همچنین برخی از مقالات منتشر شده در «نگین ایران» (فصلنامه مطالعات جنگ ایران و عراق) درباره این فرمانده شهید، در کتاب «شهید احمد کاظمی» جای گرفته و چینش این مقالات در کنار متن سخنرانیها، گفتوگوها و نقل خاطرات از سوی دوستان، نزدیکان و همرزمان این فرمانده شهید پاسدار، ارزش این اثر را دو چندان کرده است.
نقش فرماندهی شهید احمد کاظمی در مباحثی از کتاب، مانند پیروزی و ابتکارات راهبردی متعدد در عملیاتها، فرماندهی و مدیریت قوی در کردستان و قرارگاه حمزه سیدالشهدا (ع) و از بین بردن تمامی زمینههای فعالیت گروهکهای ضد انقلاب در غرب تشریح شده است.
*سرداران2: مثل من و تو (روایتی کوتاه از زندگی شهید احمد کاظمی)
روایت کوتاه زندگی یک سردار از آسمان صاف و سرمای استخوان سوز زمستان آغاز میشود، از زمانی که پدر، صبحها داخل حیاط اذان میگفت تا خانواده برای نماز از خواب بیدار شوند.
پایان هم سقوط هواپیما در حومه ارومیه است و آرام گرفتن مردی به نام «احمد کاظمی». میان این دو، زندگی او روایت میشود، از سالهای مدرسه تا سالهای جنگ و دفاع از وطن. از همان زمانی که در سال 1337 در خانهای منظم و مذهبی در کوچه ملاصدرای نجف آباد به دنیا آمد. او از هفت سالگی با پدر و برادرهایش به نجاری میرفت. پدر که پا به سن گذاشت، رفت پی قالیبافی و فرش فروشی، برادرش هم نجاری را کنار گذاشت و به ذوب آهن اصفهان رفت. مغازه و کارهای نجاری یک جا به دوش احمد افتاد که فقط دوازده-سیزده ساله بود، اما به تنهایی مغازه را سر پا نگه داشت.
«مثل من و تو»، روایتی کوتاه از زندگی شهید احمد کاظمی است. در این روایت کوتاه میتوان او را در روزهای انقلاب مشاهده کرد که با دانش آموزان هنرستان پاسارگاد، عکسهای شاه را از روی دیوارها پایین میکشد، همراه دوستانش در راهپیماییها شرکت میکند، کتک میخورد و شکنجه میشود. در این کتاب میتوان با روزهای زندگی او همراه شد و تا سالهای آغاز دفاع مقدس پیش رفت. در این کتاب به ویژگیهای او بین اعضای خانواده هم اشاره میشود: «احمد آن قدر حواسش به خانه و زندگی بود که تا میرسید با اولین نگاه تغییرات کوچک را هم پی میبرد. حتا متوجه جابه جا شدن گلدانها میشد. بیشتر جمعهها با خانواده بود. احمد به زیارت عاشورا و قرآن خواندن خیلی علاقه داشت. صبح جمعه بعد از نماز، چهار نفری سوره جمعه را میخواندند. بعد هم احمد میرفت سراغ باغچه، آشپزی میکرد».
*یادمان شهید احمد کاظمی
سردار شهید «احمد کاظمی» در سال 1337 در نجف آباد به دنیا آمد. وی تحصیلات خود را تا مرحله دافوس سپاه ادامه داد. آخرین مسئولیت شهید کاظمی، فرماندهی نیروی زمینی سپاه بوده است. وی سرانجام در 19 دی ماه 1384 طی سانحه هوایی فالکن در ارومیه به شهادت رسید. کتابچه حاضر، دربرگیرنده خاطراتی از زبان اطرافیان آن شهید است.
*نردبانی برای چیدن ترنج
«نردبانی برای چیدن نارنج»، 12 داستان کوتاه مستقل با محوریت شهید کاظمی را شامل میشود و جذابترین رخدادها در زندگی این شهید، سوژههای اصلی داستانها شدهاند.
عنوان این کتاب از نام یکی از داستانهای مجموعه انتخاب شده است و در مجموعه داستانی «نردبانی برای چیدن نارنج»، از درونمایههای نزدیک به فضای زندگی نسلهای امروز برای جذابیت متن استفاده شده است.
*یادگاران 19: کتاب احمد کاظمی
«یادگاران» عنوان کتابهایی است که بنا دارد تصویرهایی از سال های جنگ را در قالب خاطرههای بازنویسی شده، برای آنها که آن سالها را ندیدهاند نشان بدهد. این مجموعه راهی است به سرزمینی نسبتا بکر میان تاریخ و ادبیات، میان واقعهها و بازگفتهها.
خواندنشان تنها یادآوری است، یادآوری این نکته که آن مردها بودهاند و آن واقعهها رخ دادهاند؛ نه در سالها و جاهای دور، در همین نزدیکی. کتاب حاضر که جلد نوزدهم از مجموعه «یادگاران» است، مشتمل بر خاطراتی از شهید سرلشکر حاج احمد کاظمی است.
منبع: فارس