رئیس دفتر شهید مصطفی چمران در گفت و گو با دفاع مقدس

بعد از استعفای بازرگان چمران گفت "نمی توانم امام را تنها بگذارم"

شبی که بازرگان استعفا داد از طرف دفتر گفتند که همه مسئولین و اعضای دولت موقت امروز دفاتر را تخلیه کنند. دکتر چمران هم با بی میلی به ما گفتند که شما هم وسایلتان را جمع کنید.بعد از ساعتی دکتر چمران به دفتر برگشتند و گفتند: می مانیم من امام را تنها نمی گذارم.
کد خبر: ۲۲۰۹۹
تاریخ انتشار: ۰۱ تير ۱۳۹۳ - ۱۲:۲۳ - 22June 2014

بعد از استعفای بازرگان چمران گفت

به گزارش خبرنگارخبرگزاری دفاع مقدس، احمد کاویانی از دوستان و نزدیکان شهید چمران بود که  پس از انقلاب به عنوان مسئول دفتر شهید چمران در نخست وزیری انتخاب می شود. همراهی کاویانی  از چمران در روزهای اولی انقلاب آغاز و تا پایان شهادت او ادامه پیدا می کند. به مناسبت سالروز این شهید والامقام چند دقیقه ای را مهمان ایشان شدیم تا از روزهای پرتلاطم زندگی شهید چمران پس از انقلاب اسلامی بگوید.

اولین بار کجا شهید چمران را دیدید؟

اولین ملاقات ما باهم اسفند سال 57 در دفتر نخست وزیری بود. آن زمان چمران به عنوان معاون نخست وزیر در امور انقلاب منصوب شده بود و من هم مسئول دفتراو  شدم به همین دلیل هر صبح و شب با ایشان ارتباط داشتم و این ارتباط تا زمان تشکیل دولت انقلاب،  سقوط دولت موقت، تشکیل شورای انقلاب و منصوب شدن شهید چمران از سوی امام به عنوان وزیر دفاع ادامه داشت و پس از تشکیل ستاد جنگ های نامنظم به این ستاد رفتم و یکی از مسئولین ستاد شدم تا زمانی که دکتر شهید شد.

رابطه شهید چمران  با حضرت امام چگونه بود؟

یکی از صحبت هایی که امروز زیاد گفته می شود در رابطه با همین موضوع و ارتباط دکتر چمران با امام است. این صحبت پس از فیلم چ زنده شد که آیا چمران چمران بازرگان بود یا چمران خمینی. می توان برای پی بردن به این موضوع دو نکته را عنوان کرد. نکته اول اینکه درست در زمان سقوط دولت موقت است که در آن زمان دکتر چمران معاون نخست وزیری در امور انقلاب بود و با استعفای دولت چمران نرفت و در کنار امام ماند. امام هم ایشان را به عنوان تنها عضو کابینه قبلی وزیر دفاع کرد.

دلیل اینکه شهید چمران همراه بازرگان استعفا نداد چه بود؟

اختلافات در روش های اداره حکومت  بین مهندس بازرگان و امام خمینی (ره) بالا گرفت و دولت موقت نمی توانست توقعات حضرت امام را براورده کند تا زمانی که انقلاب به مرحله تسخیر لانه جاسوسی رسید و دولت موقت استعفا داد. آن زمان من در نخست وزیری بودم و شبی که فردای شبی که بازرگان استعفا داد ما به دفتر رفتیم و از طرف دفتر گفتند که همه مسئولین و اعضای دولت موقت امروز دفاتر را تخلیه کنند.

شهید چمران به دفتر آمدند. موضوع را با او درمیان گذاشتم و دکتر چمران هم با بی میلی  به ما گفتند که شما هم وسایلتان را جمع کنید. ساعت ده صبح بود که دکتر چمران از دفتر خارج شدند و ما هم شروع به جمع کردن وسایل کردیم. ساعت 5 غروب بود که دکتر چمران به دفتر برگشتند ما که خودمان هم از بچه های انقلاب بودیم از این قضیه دل خوشی نداشتیم. پیش دکتر رفتیم. رو کرد و به ما گفت: عزیز! ادامه ندید. گفتم چرا؟! گفت نمی خواد ادامه بدید. گفتم: اقای دکتر تقریبا همه رفته اند. آنجا شهید چمران حرف جالبی زدند. گفتند: من امام را تنها نمی گذارم.

این حرف درست پاسخ سوال شماست که شهید چمران مسیر امام را انتخاب کرد یا مسیر بازرگان را که باید گفت مسیر امام را انتخاب کرد. همه با بازرگان رفتند و دفتر را ترک کردند تنها کسی که ماند و گفت که امام را تنها نمی گذارد شهید چمران بود.

شهید چمران پیش از انقلاب هم با امام ارتباط داشت؟

ایشان مسیر مبارزه را انتخاب کرد وزندگی شیرین و پر زرق و برق آمریکا را رها کرد  و زندگی پر از درد و رنج و سختی مبارزه در راه انقلاب و اعتقاد اصیل اسلامی را انتخاب کرد. مسیری که درست در جهت حرکت های امام بود. در حالیکه دوستان دکتر چمران در آمریکا مبارزات را ادامه می دادند دکتر چمران همسر و فرزندانش را رها کرد.

مرحوم شهید دکتر قندی از شهدای 72 تن هفتم تیرماه که در کابینه شروای انقلاب وزیر پست و تلگراف و تلفن بود مدتی با شهید چمران همکاری می کرد. مرحوم قندی خود برای من تعریف می کرد که در تاسیس انجمن اسلامی دانشجویان ایرانی در آمریکا که دکتر چمران از بنیانگذاران اصلی این انجمن بود و برا اینکه انجمن پا بگیرد و از این جهت که خود دکتر چمران در ناسا کار می کرد و وضعیت مالی خوبی داست به من و یکی دو نفر از بچه گفته بود که شما نمی خواهد کار کنید و زندگی بچرخانید، به جای اینکه بیرون کار کنید بیایید در انجمن اسلامی و وقتتان را آنجا بگذرانید من پول زندگی شما را می دهم.

چمران زندگی خوب خود را در آمریکا رها کرد و برای آنکه در مسیر انقلاب اسلامی حرکت کند روحانیت را انتخاب و با امام موسی صدر کار کرد.

آشنایی شهید چمران با امام موسی صدر از کجا و چگونه بود؟

دکتر چمران اطلاع پیدا کرده بود که امام موسی صدر در لبنان برای سازماندهی شیعیان مستضعف لبنان کار می کرند و احتیاج به کمک دارد. از طریق واسطه هایی که وجود داشت به امام به امام موسی صدر معرفی شد و با ایشان کار کرد. هم امام موصی صدر وهم دکتر چمران آدم های روشن و برجسته ای بودند و می توانستند به راحتی یکدیگر را بشناسند. اینگونه انتخاب شهید چمران برای زندگی یعنی گذشتن از خواسته های دنیایی و زندگی دنیایی. اینگونه زندگی برای بقیه رفقای شهید چمران دیده نمی شود

شهید چمران در رابطه با زندگی خود حرف قشنگی می زند که دید عمیق ایشان را نشان می دهد. شهید چمران  در بخشی از نوشته هایش دلیل اینکه به جای منحرف شدن، به خط اصیل مبارزه انقلابی شیعی نزدیک می شود را اینگونه مطرح می کند: من دنیا را طلاق دادم. خدای بزرگ مرا در آتش عشق و محبت سوزاند. مقیاس ها و معیارهای جدید بر دلم گذاشت. خواسته های عادی و مادی و شخصی در نظرم حذف شد. روزگاری گدشت که دنیا و مافیا را سه طلاقه کردم و از همه چیز خود گذشتم. از همه چیز گذشتم و با آغوش باز به استقبال مرگ رفتم.

آقای کاویانی آیا واقعا شهید چمران همان گونه که در نوشته های خود می نویسد بود؟

باید بگویم واقعا اینطور بود. من که همراه ایشان بودم شهادت می دهم که ایشان دنیا را سه طلاقه کرده بود و برای خودش از این دنیا هیچ چیز نمی خواست. آزمایش کردم و دیدم که دکتر چمران از مال دنیا نه پول نه خانه و نه هیچ چیز دیگر نمی خواست. وفتی که شهید شد حتی از حقوق مجلس یک ریال هم استفاده نکرد. جز چند کتاب یک دوربین و لباس تنش چیز دیگری نداشت. محلش زندگی او دو تا اتاق در زیر زمین یکی از ساختمان های نخست وزیری سابق بود و غذا را هم از همان دفتر نخست وزیری می خورد. ایشان هیچ وقت دنبال پست و مقام و شهرت نبود و برعکس می خواست آبرو و نام و نشان خودش را فدای مسیرش کند.

چه چیزی باعث شد تا فردی مثل شهید چمران با آن درجات بالای علمی به لبنان برود، جنبش امل را تشکیل دهد و بعد هم در جنگ های کردستان و جبهه های جنوب شرکت کند؟ چرا نخواستند که در همان راه علمی و مبارزات فرهنگی راه خود را ادامه دهند؟

پاسخ این سوال را باید از همه زندگی او استخراج کرد. این حرف را خود شهید چمران زدند که  "من نمیخواستم استعدادها و توانایی هایی که خدا به من داده  در خدمت به سرکرده استکبار جهانی باشد. من نمی خواهم خودم را خرج اینها بکنم و اینها پیشرفت کنند" نکته بعدی که در نوشته های شهید چمران است این بود که می گفت: " من دوست دارم در نوک پیکان حق مقابل باطل و آنجایی باشم که بیشترین فداکاری را یک انسان برای اعتقادش انجام می دهد و آنجایی باشم که بیشترین شباهت را به یاران امام حسین (ع) پیدا کنم". دکتر چمران همیشه در جلوترین صف مقابله حق علیه باطل قرار می گرفت.

از نظر شما دلیل انتخاب دکتر چمران از سوی امام به عنوان وزیر دفاع چه بود؟ چرا امام  از نظامیان کسی را انتخاب نکرد؟

این نظر بنده است که در آن زمان از بین افرادی که در زمره یاران امام قرار داشتند کسی که بیش از همه اطلاعات و تجربه نظامی داست شهید چمران بود. دکتر چمران درست در داخل ایران وضعیت قائله کردستان با رشادت ایشان حل شد و همزمان با این قضیه به محض ورودش به ایران دست به ایجاد تشکیلاتی به نام سپاه پاسداران انقلاب اسلامی زد و افراد داوطلبی را جذب و از همان ها در قائله خلق عرب خرمشهر و پاوه استفاده کرد.

دلیل اینکه سپاه تشکیل شد چه بود؟ مگر ان موقع نیروی نظامی در ایران وجود نداشت؟

ان زمان از دکتر چمران دلیل درست کردن این تشکیلات را پرسیدم. ایشان گفت که من تجربه چگونگی سقوط دولت مصدق را دارم. ان دولت یک دولت ملی بود. یکدفعه وفادارن به شاه سرنگونش کردند. چرا که هیچ سازمان و نیروی مسلحی برای خودش نداشت و تمام نیروی مسلح دست طرفداران شاه بود. طرفداران شاه هم با درست کردن قائله ای چند لات را به خیابان ها ریختند و خانه مصدق را محاصره کرده و دولت را از دستش گرفتند. شهید چمران می گفت این انقلاب نوپا است و باید سازمان مدافعی را برای خودش داشته باشد بنابراین با تجربه ای که در تشکیل جنبش امل داشت سپاه را تشکیل داد.

گاها در خصوص شهید چمران و تغییراتی که در ارتش به وجود آوردند صحبت هایی می شود. دقیقا این تغییرات  چه بوده است؟

شهید چمران تلاش بسیار بزرگی برای تحول ارتش به عنوان ارتش جمهوری اسلامی داشت.از  یادگاری های بزرگ مقام معظم رهبری برای ارتش ایجاد سیاسی عقیدتی و آوردن روحانیت به داخل ارتش و ممزوج کردن فرماندهی با روحانیت بود. بنابراین همه تلاش مقام معظم رهبری و شهید چمران به عنوان وزیر دفاع این بود که ارتش بماند و سابقه و ارتباطش را با نظام شاهنشاهی عوض کند تا سریعتر از وضعیت قبلی فاصله بگیرد و مسیر انقلابی شدن را طی کند. این کار با انتخاب و انتصاب فرماندهان مذهبی،  با بازکردن فعالیت های گروه های مذهبی داخل ارتش و نیز پاکسازی کسانی که هنوز ته مانده رژیم سابق بودند انجام شد تا از نظر ساختاری و فرهنگی تحولی عمیق ایجاد شود.

به صورت موردی در جاهایی که باید مقابله با ضد انقلاب و دشمن خارجی صورت می گرفت برای مثال در اهواز و کردستان ایشان نقش و تلاش بسیاری داشت و عملیات مشترک موفقیت آمیز سپاه و ارتش را در کردستان با موفقیت به سرانجام رساند.

از نظر بعد عرفانی شهید چمران این سوال مطرح است که تا چه اندازه بعد معنوی ایشان در جبهه ها خودش را نشان می داد؟

شهید چمران از ادبیات مخصوص به خود را در گفت و گو با خدا داشتند. رشادت، جنگ آوری، فرماندهی و همه این ابعاد در وجود ایشان بود و همه را به خوبی نشان دادن که به همین دلیل هم اسوه شد. مقام معظم رهبری در جمع اساتید بسیجی که به منسابت سالگرد شهادت دکتر چمران برگزار شد از مباحثی که مطرح کردند ابن بود که چگونه شخصی مثل شهید چمران همه وجوه را یکجا دارا هستند.

با وجود داشتن ابعاد عمیق عرفانی هیچگاه شهید چمران زهد فروشی نمی کرد. در جلسات و زمان انجام وظیفه تنها تلاشش اجیاری درست کارها بود.

از لحظه شهادت ایشان چه چیز را به خاطر دارید؟

لحظه شهادت در کنار شهید چمران نبودم ولی در جریان برگشت دکتر از تهران به سمت جنوب و ضد حمله سخت عراقی ها قرار داشتم. من در ستاد بود. اولین چیزی که از ایشان پس از بازگشت از تهران دیدم پیراهن و جیب های خون آلود شهید چمران بود  که در جیب پیراهن دست نوشته های تاریخی دکتر که خبر از شهادت خود داده بود پیدا کردم .

با شنیدن خبر شهادت دکتر چمران حس و حالتان چگونه بود؟

بهای زندگی انسان های بزرگی چون شهید چمران شهادت است. بارها در نوشته های خود گفته بود که به شهادت عشق میورزد. او مسیر خود و بهترین شکل رفتن به قرب الهی را انتخاب کرد. ولی رفتن ایشان برای ما بسیار حسرت بار بود.

در پایان بگویید از نظر خودتان بارزترین ویژگی شهید چمران چه بود؟

اگر تمام زندگی پرحادثه و تلاطم شهید چمران را بررسی کنیم یک موضوع ثابت در همه آنها به وضوع دیده می شود که تعیین کننده است. اگر برهه های متفاوت تاریخی زندگی شهید چمران را تحلیل کنیم باید بگوییم خطی ثابت در زندگی او وجود دارد که و ان در دو کلمه خلاصه خلاصه می شود و آن دو کلمه این است: عشق به خدا. و نخواستم هیچ برای خودش. خیلی از کسانی که در راه مبارزاتی همراه دکتر چمران بودند  راه انحراف را رفتند اما ایشان در راه انقلاب ماند  و انچه باعث ماندگاری ایشان شد عشق و علاقه به خدا بود.
 

گفت و گو از فاطمه کیایی

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار