به گزارش گروه فرهنگ و هنر دفاع پرس، نخستين جشنواره سراسری «ادبیات داستانی افغانستان» به همت اتحادیه نویسنده افغانستان در کابل برگزار و طی آن از رهنورد زریاب، سیدحسین فخری، سیامک هروی و سیدعلی موسوی، برندگان بخش ويژه افغانستان در نهمين جايزه ادبی جلال آلاحمد تقدیر شد.
«مهدی قزلی»
نویسنده و مديرعامل بنياد شعر و ادبيات داستانی ايرانيان، «رضا اميرخانی» رماننويس
و «محمدحسين جعفريان» شاعر، نویسنده و عضو هیات علمی نهمین جایزه جلال آلاحمد،
ميهمانان ايراني اين جشنواره بودند.
سرمايه مشتركی به نام جلال
«محمدي» رييس اتحاديه نويسندگان افغانستان با بیان اينكه هويت خود را از آينههاي شرق و غرب جستجو كردهايم، اظهار داشت: هر كدام از ما با نام اقوام ايراني، كرد و ترك و پشتون و تاجيك و بلوچ و ازبك و هزاره و ... تقسيم شدهايم و جلال آلاحمد، در اين روزگار از نخستين كساني بود كه اين آينه را براي ما بازنماياند. جلال، نه فقط به عنوان نويسندهاي بزرگ كه نثر فارسي را از تكلفات اشرافي رهانيد، بلكه نويسندهاي بود كه دغدغه آينهداري همه را داشت.
وی ادامه داد: جلال شروع به تحقيقات مردمنگاري كرد. با كاروان حاجيان، روايت ذهني سنتي هزار ساله را در بين عجم به عنوان «خسي در ميقات» نوشت. شروع كرد به درك زندگي مرم و زيستن با عاديترين مردم و با نوشتن «مدير مدرسه»، پل مخروبه ميان روشنفكران و مردم را تعمير كرد.
رييس اتحاديه نويسندگان افغانستان در بخش بعدي سخنان خود با اشاره به برگزاري بخش ويژه افغانستان در نهمين جايزه ادبي جلال آلاحمد گفت: بايد به مديران و برگزاركنندگان جايزه جلال تبريك گفت كه با شناخت از انديشه جلال، اين جايزه را گسترش دادند؛ چرا كه جلال همانند حافظ، سنايي، سعدي، خواجه عبدالله و ... سرمايه مشترك همه ماست.
محمدي سپس با تأكيد بر اينكه جايزه جلال همانند جلال از آنِ همه فارسيزبانان است، افزود: اميدواريم در سالهاي آينده، باز هم جايزه جلال به آثار ادبيات افغانستان توجه نشان دهد و همچنين ما نيز حس همراهي در همه موارد ادبي با اين ياران را داشته باشيم و البته ميدانيم كه چنين خواهد شد و دوستان نويسنده ايراني در جوايز ادبي كه در افغانستان برگزار خواهند شد، ياريگر ما خواهند بود.
اين شاعر سرشناس افغانستان در بخش ديگري از سخنانش با تأكيدي دوباره بر اشتراك فرهنگي ايران و افغانستان اظهار كرد: راويان بزرگ روياها و رازهاي اين منطقه از سمرقند تا خجند و كابل و دهلي و پيشاور و تهران و شيراز و كردستان و ... همه مانند قديم، سرمايههاي مشترك همه ما خواهند بود؛ به هر زباني كه بنويسند، چه كردي و چه پشتون و چه تركي و چه فارسي، همچنان راويان حافظه مشترك ما هستند و زبان و مرزهاي سياسي و هيچ چيز ديگري، بين ما فاصله نخواهند انداخت.
محمدي
همچنين انتخاب شاعر افغان به دبيري يازدهمين جشنواره شعر فجر را يكي از دلايل
اتحاد بين اديبان فارسيزبان منطقه عنوان كرد و گفت: در سرزميني كه پر از شاعران
بزرگ است، انتخاب محمدكاظم كاظمي به عنوان دبير علمي مهمترين جشنواره شعر ايران،
جز لطف و يگانگي و دليل روزگار وصلي تازه براي افغانستان نيست.
جايزه جلال را جهاني میکنیم
«مهدي قزلي» مديرعامل بنياد شعر و ادبيات داستاني ايرانيان، ديگر سخنران اين جشنواره نیز افغانستان را همچون وطن خود ناميد و در ادامه با بيان گزارشي از برگزاري نهمين دوره جايزه ادبي جلال آلاحمد،اظهار داشت: جايزه جلال آلاحمد، جايزه ملي جمهوري اسلامي ايران در حوزه ادبيات داستاني است كه در 4 شاخه مجموعه داستان، رمان، مستندنگاري و نقد ادبي برگزار ميشود و در نهمين دوره اين جايزه كه چند روز پيش برگزار شد، افتخار ميهمانداري از برخي نويسندگان و چهرههاي ادبي افغانستان را داشتيم.
وي افزود: اين جايزه پربحثترين، مهمترين و بزرگترين جايزه ادبي ايران است و فراز و نشيبهاي زيادي هم پشت سر گذاشته است. خرسند از اين هستيم كه بخش ويژه افغانستان را در نهمين دوره آن برگزار كرديم؛ با اين هدف كه اين اقدام ما گام اولي براي برگزاري جايزه جهاني داستان فارسي باشد تا در آن از حضور آثار همه نويسندگاني كه به زبان فارسي مينويسند، برخوردار باشيم.
قزلي ادامه داد: از آنجا كه جايزه جلال عمر 8 ساله داشت، هشت سال گذشته ادبيات افغانستان را به كمك اتحاديه نويسندگان افغانستان بررسي كرديم و در مسابقه گنجانديم. از سال بعد هم به كمك نويسندگان افغانستان، آثار منتشر شده در سال 1395 را در بخش ويژه افغانستان جايزه جلال بررسي و داوري خواهيم كرد. اميدوارم تا آن زمان ابعاد شركت تاجيكستان و حوزه تمدني زبان فارسي در جايزه جلال فراهم شود تا اين جايزه گستردهتر از پيش برگزار شود.
وي در بخش ديگري از سخنان خود با اشاره به انتشار حدود سه هزار و 500 كتاب در ايران در حوزههاي ادبيات داستاني گفت: حدود نيمي از از اين تعداد، آثار جدي نيستند و همچنين تنها حدود 25 درصد از آثار منتشر شده قابل اعتنا هستند و ميتوان آنها را در مسير نقد قرار داد. همچنين براي انتخاب نامزد از بين اين آثار، بحثهاي بسياري صورت ميگيرد و آثاري از گود بيرون ميمانند. براي نمونه در دور نهم جايزه جلال، آثار نويسندگاني همچون مصطفي مستور، حميدرضا شاهآبادي و همچنين آقاي پژمان كه داور دور قبل جايزه بود، از نامزدي در جايزه بازماندند.
نويسنده كتاب «جای پای جلال» در ادامه با اشاره به آثار شركت دادهشده در بخش ويژه افغانستان نهمين جايزه ادبي جلال آلاحمد اظهار كرد: كميت اين آثار بالا نبود؛ اما در كيفيت اوضاع فرق ميكرد و كتابهاي خوبي به دست جايزه رسيد كه داوران ما را تحت تأثير قرار داد. اميدوارم در دورههاي بعد، كميت آثار در سايه كيفيت آن رشد داشته باشد.
وي تأكيد كرد: هرچه در گستره ادبيات داستاني آثار بيشتري توليد شود، به تقويت ادبيات داستاني كه با مدنيت ارتباط دارد، كمك خواهد كرد. اين توسعه هم به نويسندگان و هم به دولتها مرتبط است و اميدوارم كه همه دست به دست هم دهند تا در حوزه ادبيات به توسعه برسيم.
دبير اجرايي نهمين جايزه ادبي جلال آلاحمد در ادامه سخنانش با اظهار اينكه بخش ويژه افغانستان در اين جايزه از اهمیت بالايي برخوردار است، گفت: در استمرار اين اهميت، دبيري علمي مهمترين اتفاق شعري ايران با افتخار به محمدكاظم كاظمي، شاعر افغان سپرده شده است. اگر برگزاري بخش افغانستان در جايزه جلال براي گستره وطن فارسي، اثبات بود، انتخاب شاعر افغان به دبيري جشنواره شعر فجر، ثبوت است.
قزلي در بخش ديگري از سخنان خود در توصيف ماندگاري زبان و ادبيان فارسي در طول تاريخ، با بيان اينكه جان فرهنگ مشترك ما ادبيات و قلب تپنده آن، واژههاي شيرين است، گفت: جاي بسي شگفتي است وقتي به نوشتههاي پيشينيان برميخوريم؛ گويا همين امروز نوشته شدهاند و اين اعجاز زبان فارسي در ميان ملتي انديشهورز بوده است.
مديرعامل بنياد شعر و ادبيات داستاني ايرانيان ادامه داد: بسيار خرسندم كه در دوره مسئولیت اينجانب، توجه به زبان فارسي و گسترش چتر جايزه جلال براي مناطق ايران فرهنگي صورت گرفته است و توانستم سهم ناچيز خود را در این عرصه ادا كنم. آشنايي ما و نويسندگان ما با ظرفيتهاي زباني و فرهنگي در جاهايي كه به فارسي سخن ميگويند، به غناي داستانهاي ما كمك خواهد كرد.
وي تأكيد كرد: رخدادهاي سياسي و مرزهاي جغرافيايي نبايد مانع از آن شوند كه از جغرافياي زيست در ايران فرهنگي محروم شويم. بايد شرايطي ايجاد شود كه زيست در ايران فرهنگي، جدا از مباحثات و منازعات سياسي گسترش يابد.
قزلي در بخش ديگري از اين سخنراني گفت: نويسنده در فرهنگ، كينهجو نيست و روش سلبي و بازدارنده را اصل نميداند و به روشهاي ايجابي و يافتن شيوههاي هويتي و بومي در زيست فرهنگي ايرانيان توجه نشان ميدهد.
دبیر
اجرایی نهمین جایزه جلال آلاحمد در پايان بيان كرد: حركت تازه اين بنياد در توجه
به ميراث عظيم فرهنگي افغانستان، زماني كامل ميشود كه همه كساني كه در دنيا به
زبان فارسي داستان مينويسند، جايزه جلال را خانه خود بدانند و بتوانند به اين
خانه وارد شوند و خيالي آسوده داشته باشند؛ از اينكه هر ساله در بخش ويژه جهاني
جايزه جهاني جلال، ديده ميشوند و نوشته آنان خوانده ميشود.
سه کشور فارسیزبان، جشنواره داستان
برگزار کنند
«یعقوب
يسنا» نویسنده، استاد دانشگاه و داور افغانستانی بخش ویژه افغانستان جایزه جلال، در ادامه اظهار داشت: شعر رويكردي است كه از جامعه بدوي تا امروز به ما رسيده است و بيشتر يك ژانر يا
موضوع ادبي نسبتاً بدوي است كه از دوران اساطيري به ما ميرسد؛ ولي رمان يا مجموعه
داستان، يك رويكرد مدرن است.
یسنا افزود: ادبيات، ويژه جامعه مدرن و كشورهايي است كه مدرنيته را تجربه كردهاند و از نظر هستيشناسي و معرفتي از دورههاي سنتي گذر كرده و وارد مرحلهاي مدرن از تفكر و هستيشناسي شدهاند.
وي ادامه داد: در ادبيات افغانستان اما گفتمان غالب همچنان شعر است و انجمنهاي ادبي در اين كشور بر اساس شعر شكل ميگيرند و تقريباً هيچ انجمني وجود ندارد كه به موضوع داستان و نقد داستان بپردازد. حتي در دانشگاهها هم در حوزه ادبيات تدريسي صورت نميگيرد و فارغالتحصيلان دانشکده ادبيات، با انواع داستان و عناصر داستاني آشنايي ندارند؛ اما شعر را به خوبي ميآموزند.
اين نویسنده افغان همچنين با اشاره به ارتباطات شعري گسترده شاعران افغان با شاعران ايراني گفت: تجربيات مشترك شعري افغانستان و ايران زياد است، حالا بايد به سمت همكاري در حوزه داستان روي بياوريم. براي نمونه تجربه همكاري اتحاديه نويسندگان افغانستان با بنياد شعر و ادبيات داستاني ايرانيان در برگزاري بخش ويژه افغانستان جايزه ادبي جلال، اقدام شايستهاي است كه ميتواند ما را جديتر وارد حوزه ادبيات داستاني كند.
استاد دانشگاه «کاپیسا» در ادامه با بيان اينكه در داستان ميتوان از مناسبات پيچيده بشري سخن گفت، افزود: ذهن شاعر مملو از تجربههايي جزيي و شهودي است كه در لحظهاي رخ ميدهد؛ اما ذهن داستاننويس، ذهنيتي است كه سالها و ماهها بايد با رويدادهاي هستيشناسي و مباحث پيچيده انساني درگير باشد.
وي در ادامه در نقد آثار منتشر شده در افغانستان گفت: داستانهايي كه در افغانستان نوشته ميشود، زياد وارد مباحث جدي بشري و انساني نشدهاند و بيشتر جنبه توصيفي دارند. داستانهاي معاصرتر ما نيز از نظر فضا تحت تأثير فضاي هستيشناسانه «بوف كور» هستند. فضاي نسبتاً بدبينانهاي كه نويسندگان از آن عبور نكردهاند. بنابراين در اين آثار، شخصيتهايي كه به ياد بمانند و همچنين تجربيات جدي و معرفتي زيادي نداريم.
این استاد دانشگاه «البیرونی» و محقق ادبيات همچنین اظهار كرد: براي انتخاب آثار ارايه شده به جايزه جلال، كتابهاي هشت سال اخير افغانستان را بررسي كرديم. تعداد داستانهاي معرفي شده ميتوانست بيشتر از مواردي باشد كه معرفي كرديم، اما كوشش ما بر اين بود كه هم از آثار داستاننويسان نسل قبل و هم از آثار داستاننويسان نسل فعلي كه تنها چند سال تجربه نوشتن دارند، استفاده كنيم.
وي ادامه داد: اين آثار را بر اساس آزادي و رؤيت و مشاهده خود انتخاب كرديم تا از نظر نقد ادبي و معرفت ادبي، نماينده و معرف ادبيات داستاني افغانستان براي ايرانيان باشند.