به گزارش گروه سایر رسانه های
دفاع پرس، «معماي شاه» اثري ارزشمند و نجيب است. دغدغهمند است. كاري از سر بيدردي نيست. اين روزها زياد ميبينيم كه فيلم و سريال تندتند توليد ميشوند و به مصرف ميرسند. بساز و بفروش هستند. اين آفت در آثار تلويزيوني هم زياد است. آثار بسياري كه در طول اين سالها پخش شدند و مقاطعي گل كردند ولي بعد از مدتي براي هميشه فراموش شدند؛ «معماي شاه» اما اثري متفاوت است. درست است بعضاً فضاهايي عليه آن - جريانسازي شده- شكل گرفته و حب و بغضهايي عليه آن صورت گرفته است ولي اين سريال به دلايل مختلف ارزشمند، نجيب و ماندگار و قوام يافته است.
شكي نيست محمدرضا ورزي بعد از دهها تجربه ساخت آثار تاريخي وقتي به سراغ چنين موضوع سخت و سنگيني ميآيد بلد است ميخواهد چيكار كند. اگر قرار بود صرفاً حواس جامعه را چند صباحي به سريال جذب كند ميرفت سراغ چهرهها و بازارگرمكنهاي بسياري كه اين روزها در بورس هستند. او اين كار را نكرد. سراغ سوپراستارها نرفت.
ورزي اگر پي ستارهها ميرفت و قصهپردازي و دروغپردازي را در درامي اشكآور و پرهيجان ميساخت الان همه بهبه چهچه ميكردند، ولي نخواست اين كار را بكند. ترجيح داد اثري خلق كند منطبق بر واقعيتهاي تاريخي و مستندات واقعي. كار سختتر را انتخاب كرد تا اثر ماندگارتر شود و بيبنيه و بيپايه و اساس نباشد.
ساختن سريالي چندين قسمتي بر اساس مقتضيات روز جامعه و ذائقهها و سليقههاي معمولي شايد آسانترين كار باشد. دعوت از چند چهره روز سينما، انتخاب يك ايده عاشقانه يا مثلث عشقي، ناكامي و درد و اشك بر بستري تاريخي كار سختي نبود و ورزي هم آنرا انتخاب نكرد.
ورزي سرش درد ميكرد براي دردسرهاي بزرگ، خلق يك تاريخ با تصاوير. بدون چاشني دروغ، بدون اضافات عامه پسند، بدون روابط دروغين و بدون عشقهاي بيدردانه. او خواست يك تاريخ پر از حوادث بزرگ، تاريخي مملو از مردان بزرگ و ضدقهرمانان بزرگ را بسازد. انصافاً درست هم ساخت. جوان و نوجوان امروز كه از تاريخ خبر ندارند و نميدانند اين انقلاب اسلامي كه مدام از طريق مردم، مسئولان و رسانهها گفته ميشود چيست؟ ماهيتش چيست؟ چرا و از كجا آمده است؟ گفتمانش چيست؟ آدمهاش كي بودند؟ و هزاران معماي ديگر، با اين مجموعه به رهاورد ارزشمندي دست پيدا ميكند. «معماي شاه» پاسخي به اين معماهاست. بيايراد نيست. مثل همه آثاري كه همه اين سالها ديدهايم و ميبينيم نقصهايي هم دارد. مجموعهاي از محاسن و معايب را در خود دارد ولي شكي نيست كه پاسخي به يك نياز بود. به ضرورتي كه بهناحق در باره آن غفلت شد. اداي ديني به تاريخ و همه بزرگمرداني است كه متأسفانه در هجوم پرحجم هجمههاي ديوانهكننده رسانههاي نظام سلطه و كارچاقكنهاي داخلياش كمكم دارد از يادها ميروند.
بگذاريد مسعود بهنودها عصباني باشند. بگذاريد شهرام همايونها فحاشي كنند. نترسيد. بگذاريد بوقچيهاي داخلي آنها و سينهچاكان سلطنت دردشان بيايد و بسوزند. اين نشان ميدهد تلويزيون اين بار انگشت بر جاي درستش گذاشته است. جايي كه دشمن را عصباني ميكند. سخن امام(ره) يادمان باشد كاري كه دشمن را خوشحال كند بايد به آن شك كرد. معماي شاه دشمن را عصباني كرد. وادار به واكنش كرد. انقدر برايش سخت بود تا اينكه دست به كار شد. شايد بيشترين فيلم و مستند و ويژه برنامه درباره خاندان پهلوي، رضاخان و فرح با هدف تطهير و تبرئه و اسطورهسازي از اين جرثومههاي جنايت و فساد طي همين سالها از سوي شبكههاي بيگانه توليد شده است. اين نشان ميدهد كه ورزي كارش را درست انجام داده است.
كدام سريال تاريخي به پشتوانه بيش از ۵۶۰۰ سند و با تكيه بر ۱۵۰ كتاب و براساس مستندات، روايات و مشاهدات دهها شخصيت زنده و سازنده تاريخ ساخته شده است؟
توليد كارهايي با محوريت تاريخ معاصر ايران هميشه درگير چالشهايي با تاريخنگاران، جامعهشناسان و حتي مردم بوده است. دليلش هم بسيار ساده است؛ هنوز آدمهايي از دوراني كه يك فيلم يا سريال به آن پرداخته زندهاند و بنابراين ممكن است نوع نگاه يك كار تصويري با آنچه بسياري در ذهن دارند مغايرت داشته باشد و عكسالعملهايي را برانگيزد. اما آيا ميتوانيد انكار كنيد طي همين مدتي كه سريال «معماي شاه» در حال پخش است آمار فروش كتابهاي تاريخي افزايش يافته و در همه محافل و دورهميها درباره آن صحبت ميشود؟
بيشترين نقد و تحليل حول سريال معماي شاه ميچرخد. ريشه عصبانيت عدهاي از ساخت اين مجموعه بزرگ چيست؟ چرا در همه سالهايي كه غفلت شده و كسي پا به ميدان نگذاشته كسي صدايش در نيامده بود؟ وقتي غفلت تا بدانجاست كه رهبري انقلاب هم ناگزير ميشود هشدار دهند تا درباره شخصيتهاي مهم و تاريخ معاصر توجه ويژه شود. معماي شاه پاسخي بود به نياز و ضرورت در اين زمينه و خوشبختانه از شواهد پيداست كه اضلاع و ساختار درست و بجا چيده شده و همه واكنشها و بازتابهاي داخلي و بينالمللي نشان ميدهد كه اثر كارش را كرده و تأثيرش را گذاشته است. شك نكنيد اين سريال در حافظه ميماند و هر چه از زمان و تاريخ وقايع دورتر ميشويم جذابتر و خواستنيتر ميشود.
هوشمندي ورزي در اين بود كه فريب بازيهاي اغواگرانه را نخورد. نخواست مردم را فريب دهد. نخواست با چاشني دروغ، عشق و ديالوگهاي خوشايند و سوپراستارهاي روز و چهرهپردازيهاي ناهمگن مردم را پاي جعبه جادو بنشاند.
سعي كرد تاريخ را با ساختارهاي غني بصري و نمايشي روايت كند. صادقانه دست به ساخت آن زد. نخواست در تاريخ دستكاري كند. امروز بعد از گذشت سه دهه با شخصيتهايي چون شهيد نواب صفوي، آيت الله كاشاني، دكتر مصدق، آيت الله طالقاني، آيت الله مطهري، دكتر علي شريعتي، حضرت امام(ره) و... و در نقطه مقابل با شاه، فرح و دهها وطنفروش و شخصيتهاي فسادگر خاندان پهلوي آشناتر شديم. دستهاي استعماري كه در تعيين سرفصلهاي مهم تاريخ معاصر حضور داشتهاند و در طول قرون گذشته در حال چپاول اموال و ثروتهاي ملي اين سرزمين بودهاند. با همه اينها آشناتر شديم. حضور ذهن پيدا كرديم. تاريخ مرور و يادآوري شده و براي نسل چهارم انقلاب درسي بزرگ از اين دايرهالمعارف تصويري حاصل ميشود. مگر قرار است يك سريال چهكار كندكه «معماي شاه» نكرده است؟
منبع: روزنامه جوان