به گزارش خبرنگار بینالملل
دفاع پرس، علیرغم اینکه امارات متحده عربی کشوری کوچک در حاشیه جنوبی خلیجفارس محسوب میشود و تأمین امنیت خود را به قدرتهای فرامنطقهای سپرده است، اما میبینیم که در سالهای اخیر در راستای گسترش کنشگری و افزایش فعالیتهای خود در حوزه منطقهای گام برداشته است. همانطور که مشاهده شد امارات در سال 2011 در سرکوب تظاهرات بحرین به دیگر کشورهای عربی خلیجفارس پیوست. بحرانهای منطقهای مخصوصا ناآرامیهای یمن، امارات را به دخالت بیشتر در منطقه سوق داده است.
امارات متحده عربی از همان آغاز حمله هوایی ائتلاف عربی به رهبری عربستان سعودی موسوم به «طوفان قاطعیت» علیه ملت مظلوم یمن که از 6 فرودین 1394 شمسی علاقهای به مشارکت در این عملیات نداشت. اما سوال اینجاست که چرا امارات بدون اینکه ارزیابی کند، خودش را در جنگ یمن دخالت داد؛ جنگی که در حال حاضر تبدیل به باتلاقی شدهاست که دو حکومت خلیجی (امارات و عربستان) در آن غرق شدهاند.
پس چه عامل یا عوامل پنهانی باعث شده است که امارات متحده عربی اخیرا نیروهای زمینی زیادی را به جنوب یمن اعزام کند؟ درحالیکه معروف است که امارات فقط در موارد نادر نیروهای زمینی خود را وارد مناطق درگیری در یمن میکند.
لذا به نظر میرسد علت ورود امارات متحده عربی به جنگ یمن ایجاد مانع مقابل عربستان سعودی است تا آنها بر یمن سیطره پیدا نکنند و امارات نیز بتواند نفوذ خود در یمن تثبیت کند. اماراتیها خوب میدانند که سیطره عربستان بر یمن منافع اقتصادی آنها را تهدید میکند و از اهمیت موقعیت راهبردی یمن نیز آگاه هستند؛ چراکه یمن از یک طرف به اقیانوس هند و از سوی دیگر به دریای سرخ مشرف است.
تحقق منافع اقتصادی عربستان در یمن، افزایش سیطره سعودیها در شورای همکاری خلیج فارس و کنار زدن اماراتیها تنها نگرانی مسئولان امارت نیست، بلکه اماراتیها از اجرای طرح سعودیها مبنی بر متصل کردن دو قاره آسیا و آفریقا به هم از طریق پلی که بین یمن و جیبوتی قرار است ساخته شود نیز نگران هستند. ساخت این به این معنی است که بندر دبی اهمیت اقتصادی خود را از دست میدهد و در نتیجه امارات در یکی از بزرگترین پایههای اقتصادی خود متحمل خسارت زیادی میشود. در مقابل عربستان نیز بر میدانهای نفتی یمن مخصوصا میدان نفتی واعد که وسعت آن از استان جوف شروع و به صحرای «الربع الخالی» میرسد، سیطره مییابد و در این صورت میتواند، تولیدات نفتی زیادی داشته باشد و نفت خود را از طریق دریای عرب به جای تنگه هرمز صادر کند.
نگرانی اماراتیها تنها به خطرات اقتصادی معطوف نمیشود، بلکه آنها از توسعه نفوذ حزب اصلاح یمن (شاخه اخوان المسلیمن در یمن) نیز میترسند؛ حزبی که سعودیها به صورت گسترده از آن حمایت میکنند. امارت تصور میکند که اخوان المسلمین تهدیدی برای امنیت این کشور و حکومتهای منطقه محسوب میشود.
علاو بر این اماراتیها متوجه شدند که سعودیها با همکاری ترکیه تلاش میکنند رهبری اهلسنت را به دست بگیرند این درحالی است که امارات خودش را شریک شایستهای در رهبری اهل سنت با عربستان به جای ترکیه میداند.
پس مخالفت امارات با حزب اصلاح، روابط نزدیک با حزب کنگره مردمی و علی عبدالله صالح، نگرانی از رقابت اقتصادی عدن با دبی و تمایل به انفصال جنوب یمن و کنترل روندهای آن از مهمترین عناصر سیاست امارات در یمن است.
دلایلی که در بالا ذکر آنها گذشت در تشدید نزاع بین اماراتیها و سعودیها سهم بسزایی دارد. لذا امارات نیتهای پنهانی خود را از طریق همین جنگ تفسیر میکند. اخیرا نزاع سعودی-اماراتی به درگیری خونینی تبدیل شده است تا جاییکه حملات مجهول هویتی نیروهای جنبش جنوبی را که مزدوران سعودیها در عدن هستند، هدف قرار میدهند که منابع یمنی گزارش میدهند که امارت متحده عربی پشت پرده این حملات هستند.
جنگ ائتلاف عربی به رهبری عربستان سعودی علیه یمن هرچند باعث سلب خیر و برکت و ریخته شدن خون یمنیها شده است؛ اما چه بسا انتظار میرود در سایه افزایش تنش بین سعودیها و اماراتیها و از هم پاشیده شدن این ائتلاف در آینده نزدیک یمن به گورستان ظالمان و متجاوزان تبدیل خواهد شد و متجاوزان و مزدوران در مقابل عزم و اراده یمنیها در دفاع از خاک کشورشان ناتوان مانده و در نهایت با شکست مفتضحانهای خاک یمن را ترک خواهند کرد.
انتهای پیام/ 411