یادداشت/ حسام آبنوس
زندگی در شرایط جنگی؛ اینجا زندگی جاری است
فیلم سینمایی «ویلاییها» اثر منیر قیدی را باید روایت زنانه از جنگ در کنار ارائه تصویری از حضور زنان در جنگ دانست که میخواهد نشان دهد اینجا زندگی جاری است.
به گزارش گروه سایر رسانه های
دفاع پرس، روایت زنانه از جنگ در کنار روایت حضور زنان در جنگ در فیلم سینمایی «ویلاییها»، مهمترین ویژگی و برجستگی اولین فیلم منیر قیدی به تهیه کنندگی سعید ملکان است.
این فیلم روایتی از حضور زنان رزمندگان در پشت خط نبرد است که هم به همسرانشان نزدیک هستند و هم به جبههها کمک میکنند. روایتی زنانه که در آن دغدغههای زندگی و همسر آنها را رها نمیکند. زنانی که در طول روز با فعالیتهای مختلف مانند بستهبندی کردن خشکبار و ... یا دوخت و دوز به جبههها کمک میکنند و یا به بیمارستان رفته و به مجروحین امداد میرسانند. برخی نیز در رختشویخانه جنگ البسه و پتوهای رزمندگان و شهدا را شستشو میدهند تا دوباره قابل استفاده شوند.
«ویلاییها» روایتی کلی از حال و روز همسران رزمندگان در روزهای جنگ است که در آن نشان داده میشود در حالی که مردان در جبههها پنجه در پنجه دشمن بعثی انداختهاند زنانشان نیز پشت به پشت آنها از خانواده و زندگی دفاع و حراست میکنند و با سختیهای زندگی در شرایط جنگی مقابله میکنند.
این فیلم که در آن روح زنانه جریان دارد میتواند 95 دقیقه بیننده را روی صندلیها میخکوب کند و در بخشهایی نفس او را در سینه حبس کند. طراحی صحنه و جلوههای ویژه «ویلاییها» به کمک میآید تا این حس در بیننده تشدید شود و در دل فیلم را تحسین کند.
«ویلاییها» به خوبی نشان میدهد که در شرایط جنگ هم بسیاری بودند که زندگی کردند و از با هم بودنشان لذت بردند. زنانگی حاکم بر فیلم مملو از عاطفه است و در بخشهایی که مردان، این زنان از خط به دیدار آنها میآمدند این ریزهکاریهای زنانه بیشتر به چشم میآید.
این فیلم اثری که بازیگران مرد در آن نقش بسیاری ندارند و باید آن را فیلم زنانه خطاب کرد ولی کارگردان به خوبی از حضور مردان در فیلمش استفاده کرده است.
اتفاقات در این فیلم منسجم بوده و صراحتی که در «خانم خیری» با بازی پریناز ایزدیار وجود دارد حاصل پرداخت موفق شخصیت در این فیلم است. آنجا که خبر شهادت همسر او میرسد در سکانسی اعتراف میکند که وقتی خبر شهادت یا مجروحیت میآمده وقتی متوجه میشده که ربطی به او ندارد خوشحال میشده در حالی که با خود فکر میکرده برای شنیدن خبر شهادت همسرش خود را آماده کرده ولی چنین تصوری درست نبوده است. هر چند ممکن است عنوان شود که بیننده هیچ پیشینهای از شخصیتها دریافت نمیکند و به عبارتی فیلم به خواننده اطلاعات نمیدهد ولی باید گفت که این فیلم قرار نیست وارد زندگی شخصی شخصیتها شود بلکه در واقع روایتی از جریان داشتن زندگی در پشت جبههها نیست و به عبارتی روایت فیلم بر مبنای شخصیت شکل نگرفته بلکه بر مبنای موقعیت و فضا شکل گرفته ولی به ضرورت به درون زندگی شخصیتها نیز سرک کشیده است.
این تصویر و تصاویر دیگری که شخصیتهای «ویلاییها» از حالات خود به نمایش میگذارند نشان میدهد که این زنان نیز آدم هستند و دغدغههای معمولی دارند و به هیچ وجه این زنان از جنس آسمان نیستند و این نکته برای ارتباط با شخصیتهای فیلم بسیار موثر است. روحیاتی که در زنان فیلم هست باورپذیر بوده و همین یکی از نکات موفقیت در ارتبط برقرار کردن مخاطب با فیلم خواهد بود. برای مثال وقتی سریال «از سرزمین شمالی» پخش میشود همه خود را به تلویزیون میرسانند تا سریال ببینند و همه این مسائل را وقتی در کنار هم قرار دهیم یک روایت باورپذیر از زنانی میبینیم که شاید سالها کمتر تصویری از آنها نشان داده شد و اگر دیده شدند همه منتظر تصویر یک قدیس بودند در حالی که «ویلاییها» نشان میدهد آنها نیز انسان بودند و دغدغههای یک انسان عادی را داشتند.
باید «ویلاییها» را روایتی از دلواپسیها مادران و همسران رزمندگان دانست، آنهایی که خطر را به جان خریدند ولی حاضر نشدند مردان خود را تنها بگذارند. مادری که نگران پسرش است ولی حاضر نیست جبههها خالی شود یا همسری که خود مردش را ترغیب به رفتن کرده است و اینها تصاویر دیده نشده از جنگ است که اینبار منیر قیدی تصمیم به نمایش بخشی از آن در فیلم خود گرفته است.
صحنهپردازی در این اثر در خور توجه بوده و تصویر رختشویخانه جنگ یا معراج شهدا نمونه بارز این ادعا است. همچنین طراحی لباس فیلم نیز باید مورد توجه قرار بگیرد، همچنین نوع پوشش بازیگران در این فیلم بسیار با دقت رعایت شده است. حرکات دوربین در فیلم بسیار خوب است و این نیز از حسنهای اثر است که همه این عوامل دست به دست هم دادهاند تا شاهد یک فیلم موفق باشیم.