به گزارش گروه سایر رسانه های
دفاع پرس، اصغر فکور زندگینامه داستانی نقی رفیعزاده رحیم از مبارزان دوره پهلوی دوم را با عنوان «من پسر شاه نیستم» نوشت.
«من پسر شاه نیستم» به زندگینامه داستانی تقی رفیعزاده رحیم از زندانیان محبوس در کمیته مشترک ضدخرابکاری ساواک و شهربانی دوران طاغوت که اکنون به موزه عبرت ایران مشهور است، میپردازد.
این نویسنده در اینباره توضیح داد: رفیعزاده فردی متعلق به خانوادهای فقیر بود ولی علیرغم فقر مادی به شدت به غنای فرهنگی رسیده بود و مصائب و مشکلات جامعه را لمس میکرد. او در دوره نوجوانی به کمیته مشترک منتقل شد و در آنجا مورد اذیت و آزار ساواکیان قرار گرفت.
قرار است کتاب «من پسر شاه نیستم» چهارم اسفندماه در کنار چند کتاب دیگر در موزه عبرت ایران رونمایی شود.
فکور به تازگی نیز از نگارش «عالیجناب فراری» فارغ شده است. این کتاب به ماجراهای زندگی محمد رجبی دوانی میپردازد.
او نویسنده، پژوهشگر حوزه فلسفه هنر و زیباییشناسی و از مدیران فرهنگی است که در سال ۱۳۲۸ در قم متولد شد. تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در همین شهر به پایان رساند و دوره متوسطه را در دبیرستان دین و دانش که تحت مدیریت دکتر بهشتی بود گذراند. از سال ۱۳۴۷ پس از اخذ دیپلم، در دانشگاه تهران در رشتههای فلسفه، الهیات و فرهنگ و زبانهای باستانی از مقطع کارشناسی تا دکترا به تحصیل پرداخت.
او در دوره دانشآموزی و دانشجویی در تشکیل و اداره انجمنهای اسلامی فعال بود. در طول تحصیل و فعالیت از استادانی چون مرتضی مطهری، سیدمحمد بهشتی، محمد مفتح، محمدتقی جعفری، سیداحمد فردید، رضا داوری، سیدحسین نصر و علی شریعتی بهره گرفت. وی همزمان با تحصیل در دانشگاه، در دبیرستانهای تهران به تدریس فلسفه، فیزیک، شیمی، عربی و تعلیمات دینی پرداخت.
فکور درباره وجهه تسمیه این کتاب گفت: وجه تسمیه این کتاب برگرفته از بخشی از کتاب است. دوانی فردی جسور و تحصیلکرده بود که به بندکشیدن او برای ساواک به آرزویی دستنیافتنی تبدیل شده بود.در بخشی از این کتاب منوچهری که از چهرههای پلید ساواک است خطاب به این شخصیت میگوید: به به، بالاخره عالیجناب فراری دستگیر شد.
فکور همچنین قصد دارد زندگینامه حسین تهرانی را با عنوان «گلوله کاغذی» در انتشارات موزه عبرت ایران راهی بازار کند .تا کنون ۸۰ درصد کار نگارش این زندگینامه به اتمام رسیده است.
او که چندی است با این موزه در زمینه نگارش رمانها و زندگینامههایی درباره افرادی که در دوران طاغوت در این مکان مورد شکنجه قرار گرفتهاند، دست به قلم است، درباره نگارش چنین آثاری گفت: در دوران انقلاب من نوجوانی ۱۳ - ۱۴ساله بودم و از این زاویه دارای تجربههای مفیدی هستم چرا که هم با گروهی از ساواکیان و هم با گروهی از انقلابیون آشنایی داشتم. در دوره انقلاب نیز در جریانهای آن مشارکت داشتم و مضاف بر همه اینها من یک داستاننویسم.
فکور اظهار کرد: داستاننویس باید بتواند آنچه را میشنود و میبیند در قالب کلمات به بهترین شکل منتقل کند. من بارها برای نگارش چنین رمانهایی در مصاحبههایم از مصاحبهشوندگان خواستهام تا آنچه را دیده، شنیده و حس کردهاند بدون هیچ کم و کاستی به من منتقل کنند و به آنها گفتهام که من قرار است در جای شما قرار گیرم. به همین دلیل تقریبا تنها کسی هستم که در نگارش این کتابها از به کاربردن کلمات رکیک ساواک ابایی نداشته و ندارم چون معتقدم اگر قرار است همه چیز سانسور شود هیچ نیازی به نوشتن نیست بنابر این ۸۰ درصد کارهایی که من انجام دادهام در فضایی کاملا باز نوشته شده و سانسوری وجود ندارد.