به گزارش خبرگزاری دفاع مقدس، حقوق بشر از جمله واژه هایی است که همواره در طول تاریخ ابزاری در دست قدرتمندان و زورگویان عالم و عاملی جهت فریب دادن اذهان عمومی بوده است.
پس از انقلاب کبیر فرانسه، مجلس این کشور اعلامیه حقوق بشر و شهروندی را در 26 اوت 1789 به تصویب رساند و با یک شور و هیجان خاصی سعی در اجرای آن برآمد. اما دیری نپایید همان انقلابیونی که با فریادهای حقوق بشر، مردم را با خود همراه ساخته و جان دهها انسان را در این مسیر فدا کرده بودند، نامشان جزء اولین کسانی شد که برخلاف قانون حقوق بشر مصوب عمل کرده اند.
همین اعلامیه حقوق بشر، چند قرن بعد و در سال 1948 به عنوان پایه و اساس اعلامیه حقوق بشر سازمان ملل متحد مورد استفاده قرار گرفت. اما دو مرتبه همان کسانی که مصوبان این قانون بودند از جمله کسانی شدند که علیه قانون تصویب شده خود، عمل کردند.
در ماده 2 اعلامیه جهانی حقوق بشر عنوان شده است: "هر ﮐﺲ می ﺘﻮاﻧﺪ ﺑﺪون هیچ گونه ﺗﻤﺎﻳﺰ ﻣﺨﺼﻮﺻﺎ از ﺣﻴﺚ ﻧﮋاد، رﻧﮓ، ﺟﻨﺲ، زﺑﺎن، ﻣﺬهب، ﻋﻘﻴﺪﻩ ﺳﻴﺎﺳﯽ ﻳﺎ هر ﻋﻘﻴﺪﻩ دﻳﮕﺮ و همچنین ﻣﻠﻴﺖ، وﺿﻊ اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ، ﺛﺮوت، وﻻدت ﻳﺎ هر ﻣﻮﻗﻌﻴﺖ دﻳﮕﺮ، از ﺗﻤﺎم ﺣﻘﻮق و ﮐﻠﻴﻪٔ ﺁزادﯼ هایی که در اﻋﻼﻣﻴﻪ ذﮐﺮ ﺷﺪﻩ اﺳﺖ، ﺑﻬﺮﻩﻣﻨﺪ ﮔﺮدد."
سوال اینجاست که این ماده حقوق بشر که در ابتدای اعلامیه نیز آمده است تا چه اندازه مورد توجه کشورها و دولت های داعیه دار انسان دوستی و بشردوستی قرار گرفته است؟! ایالات متحده آمریکا و دولت های دوست و تابعش، کشورهای اروپایی که همواره کلمه حقوق بشر را چماقی کرده اند و بر سر ملت ایران می زنند و هر از چندگاهی به بهانه نقض آن قطعنامه و بیانیه علیه این ملت صادر می کنند و به خاطر از دست رفتن حقوق شهروندی، دایه مهربان تر از مادر می شوند دولت ایران را به این دلیل تحریم می کنند؛ تا چه اندازه توانسته اند حقوق مردم خود را رعایت کنند؟
پرچم برخی گروه های جدایی طلب در ایالات متحده آمریکا
جنبش جدایی طلب تگزاس، جنبش تجزیه طلبانه جبهه شمال غربی، جنبش استقلال ﭘﻮرﺗﻮرﯾﮑﻮ، جدایی طلبان هاوایی و دهها جنبش جدایی طلب دیگر که در سایه سلطه رسانه ای و سانسور شدید از نگاه ها مغفول مانده اند که البته این در حالی است که در قانون اساسی آمریکا، جدایی طلبی نه مجاز شمرده می شود و نه ممنوع است، بازداشت وحشتناک و فاجعه آور پلیس ایالات متحده در یک نصف روز که بیش از 700 جوان معترض که به صورت مسالمت آمیز در حال اظهار عقیده و بیان خود بودند و مخالفت خود را از جریان سرمایه داری در آمریکا اعلام می داشتند و خواستار دریافت حقوق خود بودند، از میان برداشتن کسانی که به صورت مستقیم یا غیرمستقیم نسبت به یهود یا رژیم صهیونیستی اظهار بیان بدارد که نمونه آخر آن را می توان اخراج خبرنگار پرسابقه و باتجربه آمریکایی هلن توماس بیان نمود. وی نظرخود را بیان کرده بود و اسرائیل را اشغالگر خوانده بود.
دوستان اروپایی ایالات متحده نیز دسته کمی از ارباب خود ندارند و همواره خود را در صف مدعیان آزادی بیان اعلام می دارند. این کشورهای بشر دوست اروپایی حتماً فراموش نکرده اند، برداشتن حجاب از سر زنانی که خواستار حجاب در کشور مدعی آزادی بیان، فرانسه، بودند و حتی از حضور آنان در ادارات دولتی و دانشگاه ها نیز ممانعت شد و در ادامه نیز ضمن ممنوع کردن زدن پوشیه، برای استفاده از آن جریمه ای بالغ بر 200 دلار تعیین شد. دولت فرانسه در این موضوع تاحدی به افراط کشیده می شود که شبکه تلویزیونی آسوشیوتدپرس، این دولت را محکوم می نماید و اعلام می دارد که ممنوعیت حجاب وجهه بین المللی فرانسه را خدشه دار می کند.
دانش آموزی که به دلیل داشتن حجاب، از ورودش به مدرسه ممانعت شد که در نهایت مجبور به تراشیدن سرخود گردید.
در کشور سوئیس، حق داشتن مناره ها را از مساجد برداشتند. سیاست مداران اروپایی که همواره از گسترش اسلام در این قاره سبز خشمگین و ناخشنود بودند به انحاء مختلف سعی در تحقیر مسلمانان کشورهای تابع خود داشته اند.
"کریستینا شرودر" وزیر جوانان آلمان در سخنانی که در روزنامه "کوریر ویسبادن" به چاپ رسید، ادعا کرد که در میان پسران جوان مسلمان علاقه بسیاری به انجام اعمال خشونت آمیز دیده میشود که این پدیده دارای ریشههای فرهنگی است!
وی در ادامه افزود: استعداد جوانان مسلمان به انجام خشونت بیش از سایر جوانان غیرمسلمان است که این مسئله جای تأمل دارد.شرودر با اشاره به افزایش دشمنی مسلمانان علیه مردم آلمان، گفت: در بسیاری از مواقع، کودکان آلمانی در مدرسه مورد خشونت جوانان مسلمان واقع میشوند تنها به این دلیل که آلمانی هستند، و ما نباید نسبت به این مسائل مسامحه کنیم.
سازمان ملل نیز با تمام ادعاهای خود مبنی بر حمایت از همه ملل دنیا و حمایت از حقوق انسان ها، صِرف انسان بودنشان و فارغ از هرگونه قومیت، رنگ پوست، نژاد و دین و آیین، بارها و بارها در انجام وظیفه خود کوتاهی نموده و حتی حاضر به پیگیری بسیاری از مواردی که در آنها حقوق انسان ها پایمال می گردد نیز نشده است. این سازمان به اصطلاح مردمی و حامی ملل که همواره تحت حاکمیت قدرت های سلطه طلب بوده به شدت زیر نفوذ لابی صهیونیستی می باشد به نحوی که در تاریخ شکل گیری سازمان ملل کمتر زمانی یافت می شود که علیه گروه ها و کشورهای فشار بر این سازمان، حتی بیانیه ای صادر نماید.
مسلمانان میانمار تنها یک نمونه از غفلت های سازمان ملل است که ماه ها زیر بدترین شکنجه ها و آزار و اذیت های دولت و بودایی های افراطی کشور خود بودند اما با سکوت معنادار این سازمان بین المللی مواجه شدند.
تصویری دردناک از کودکی میانماری که آخرین قطرات شیر را از سینه مادر کشته شده خود طلب میکند
این سکوت تا زمانی که صدای دولت مردان ایرانی درآمد همچنان ادامه داشت که در نهایت مجبور به اعزام گروهی حقیقت یاب به این کشور شدند که تاحدودی وضع آرام شد، اما همچنان آزار و اذیت های بودایی های افراطی در سکوت دولت و نهادهای بین المللی بر مسلمانان مظلوم میانمار این ادامه دارد.
مقام معظم رهبری در مراسم افتتاحیه اجلاس سران کشورهای جنبش عدم تعهد در حضور بیش از 140 تن از سران و نمایندگان کشورهای عضو این جنبش و رئیس سازمان ملل متحد ضمن انتقاد شدید از ساختار این سازمان فرمودند: "شرایط کنونى جهان فرصتى شاید تکرارنشدنى براى جنبش عدم تعهد است. سخن ما آن است که اتاق فرمان جهان نباید با دیکتاتوری چند کشور غربى اداره شود. شوراى امنیت سازمان ملل داراى ساختار و سازوکارى غیرمنطقى، ناعادلانه و کاملاً غیر دموکراتیک است؛ این یک دیکتاتورىِ آشکار و یک وضعیت کهنه و منسوخ و تاریخ مصرف گذشته است. با سوء استفاده از همین سازوکار غلط است که آمریکا و همدستانش توانستهاند زورگوئیهاى خود را در لباس مفاهیم شریف بر دنیا تحمیل کنند. آنها میگویند حقوق بشر ، و منافع غرب را اراده میکنند؛ می گویند«دموکراسى»، و دخالت نظامى در کشورها را به جاى آن مىنشانند؛ می گویند «مبارزه با تروریسم»، و مردم بىدفاع روستاها و شهرها را آماج بمبها و سلاحهاى خود می سازند.
ایشان فرمودند: در نگاه آنها، بشریت به شهروندان درجهى یک و دو و سه تقسیم میشوند. جان انسان در آسیا و آفریقا و آمریکاى لاتین ارزان، و در آمریکا و غرب اروپا گران قیمتگذارى میشود.
امنیت آمریکا و اروپا مهم، و امنیت بقیهى بشریت بىاهمیت دانسته میشود. شکنجه و ترور اگر به دست آمریکائى و صهیونیست و دستنشاندگان آنها صورت گیرد، مُجاز و کاملاً قابل چشمپوشى است. زندانهاى مخفى آنها که در نقاط متعددى در قارههاى گوناگون شاهد زشتترین و نفرتانگیزترین رفتارها با زندانیان بىدفاع و بىوکیل و بىمحاکمه است، وجدان آنان را نمىآزارد. بد و خوب، کاملاً گزینشى و یکطرفه تعریف میشود.
منافع خود را به نام «قوانین بینالمللى»، و سخنان تحکمآمیز و غیرقانونى خود را به نام «جامعهى جهانى» بر ملتها تحمیل میکنند و با شبکهى رسانهاىِ انحصارىِ سازمانیافته، دروغهاى خود را راست، و باطل خود را حق، و ظلم خود را عدالتطلبى وانمود میکنند و در مقابل، هر سخن حقى را که افشاگر فریب آنها است، دروغ، و هر مطالبهى برحقّى را یاغیگرى مینامند.
از این اعلامیه که نام حقوق بشر را نیز به یدک می کشد تنها سازمانی وجود دارد که اولاً درپیاده نمودن حقوق بشر در فضای بین الملل موفق نبوده و ثانیاً توان محکوم نمودن قدرت هایی که ناقض این قانون می باشند را نیز ندارد. این اعلامیه سازمان ملل مانند بسیاری از قوانین و اعلامیه های این نهادبین المللی، تنها، دستاویزی برای قدرت های بین المللی شده و توان کاربردی برای همگان را ندارد.