من انقلابیام-88/
راوی نیستم؛ زائر خاکریزهای عشق و دلدادگیام
چند سال است با جای خالی من بر سر سفره هفت سین، نگاه منتظر دخترم، بیشتر درک میکند، تنهایی ِ معصومانه ِ دخترکانی در حافظه سرزمینش را، که بزرگترین درسهای زندگیشان را از جای خالی پدر و قابهای عکس پدر و نامههای پدر گرفتهاند.
گروه حماسه و جهاد
دفاع پرس-
سرهنگ دوم خلبان «بهمن ایمانی» مدیر دفتر معارف جنگ پایگاه چهارم هوانیروز
اصفهان که همزمان با روزهای پایانی سال به عنوان راوی در یادمان دهلاویه فعالیت دارد، طی یادداشتی که در اختیار خبرگزاری دفاع
مقدس قرار داده است، نوشت: چندین سال است، سال که نو میشود، به جای بوسه بر دستان مادرم، بوسه گاهم مزار پاک شهید گمنام دهلاویه شده است. و به جای روی پدرم، جلوهگاه نظرم، خاک مقدس دشتی است که تقدسش را وام دار قطره قطره خون پاک شهداست.
چند سال است با جای خالی من بر سر سفره هفت سین، نگاه منتظر دخترم، بیشتر درک میکند، تنهایی ِ معصومانه ِ دخترکانی در حافظه سرزمینش را، که بزرگترین درسهای زندگیشان را از جای خالی پدر و قابهای عکس پدر و نامههای پدر گرفتهاند.
من سالهاست که هر بهار نه راوی، بلکه زائر خاکریزهای عشق و دلدادگیام. و این جا به دور از همه دلبستگیها مشق عشق میکنم.
این جا خاکش رنگ دیگری، نسیمش بوی دیگری و طلوعش امید دیگری دارد؛ اما غروبش دلگیرتر از هر جای دیگری است. یک بار اگر با پای تن مهمان شهدا شوی، هر سال دلت بیتاب آمدن میشود و پای دل است که تو را به قطعهای از بهشت میکشاند. و اینجا که میآیی در دریایی از دلدادگان گم میشوی. قطرهای میشوی در سیل خروشان زائرینی که مغناطیس عشق شهدا آنها را به سرزمین مردان بیادعا کشاندهاست.
بیشک هرکس حرفی دارد، درددلی، نیتی و یاگمشدهای و اما من که سرباز امروز این سرزمینم و وامدارو امانتدار سربازان دیروز، خاک پای آنها را طوطیای چشمانم میکنم و میگویم: ای شهید عزیزی که ایستادگی و غیرت از تو نام و نشان گرفته است، با تو عهدی دوباره میبندم و هوشیارانه میایستم، آنگونه که تو ایستادی، تا خواب خوش دشمن را آشفته سازم ، و اگر لازم شود، مقتدرانه میافتم، آنگونه که تو افتادی، تافروغ چشمان هم وطنانم جاودانه بماند.
راهت را ادامه خواهیم داد ای شهید.