یادداشت/ حمیدرضا شکارسری

محصول کمیاب شعر انقلاب

با توجه به نوع شعر و نوآوری های «احمد عزیزی» باید اعتراف کرد که شعر انقلاب تا همیشه جای خالی او را احساس خواهد کرد.
کد خبر: ۲۳۱۶۳۵
تاریخ انتشار: ۲۲ اسفند ۱۳۹۵ - ۱۱:۱۶ - 12March 2017
محصول کمیاب شعر انقلاببه گزارش گروه سایر رسانه های دفاع پرس، حمیدرضا شکارسری در یادداشتی نوشت:
 
شاعران محصول مجموعه شرایط سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی روزگار خود هستند. این البته به معنای خنثی بودن شخصیت شعری شاعر و خلق و خو و سلوک شاعرانه ی او نیست.

«نیما» نمی توانست در سال های نهضت مشروطه ظهور کند و یا بعدها در دهه چهل. او درست باید در مقطعی «افسانه» و «ققنوس» را می نوشت که تحولات سیاسی و اجتماعی و فرهنگی مشروطه زمینه را برای رمانتیسم اجتماعی در بستری از قالبی جدید (نو نیمایی) فراهم آورده باشد. مقطعی که زندگی انسان ایرانی تغییر کرده است. مقطعی مشابه روزگار پیروزی انقلاب اسلامی.

«احمد عزیزی» محصول شرایط کشور در سال پنجاه و هفت و پس از آن است. موقعیتی با عنوان «جمهوری شعری» ایران که در آن حضور پر تعداد شاعران جوان، مسلمان و انقلابی بارز بود. موقعیتی که در آن زیبایی شناسی شعر سنتی مجددا حاکم شد و روحیه ای روزآمد و ژورنالیستی میان شاعران انقلابی رواج یافت.

«احمد عزیزی» بیست ساله با مثنوی های بدیع و هندی وار خود علی رغم پذیرش چهارچوب سنتی کارش چنان حرکتی را در زبان و تخیل در مثنوی سرایی آغاز کرد که توجه جامعه ادبی آن سال ها را به سمت خود معطوف نمود. تخیل وحشی او که اشتراکاتی با تخیل «سهراب سپهری» داشت و زبانی مشابه زبان او را در ابیات جاری می ساخت، عملا رویکردی جدید در مثنوی را نمایندگی می کرد. درست مثل «علی معلم» در مثنوی هایش. این رویکرد جسورانه، می تواند کم و کاستی های شعر او را پوشش دهد.

زبان در شعر «احمد عزیزی» به صمیمیت دکلماسیون محاوره نزدیک می شود اما آن قدر در این نزدیکی افراط می کند که گاهی با ابتذال بیان و پیش پاافتادگی معنا و مهم تر از همه با اطناب و پراکندگی همراه  می شود.

تصویرسازی در شعر «احمد عزیزی» به نوعی ذهنی گرایی تمایل دارد که به گمان نگارنده در شعر «سپهری» و پیشتر از او در شعر سبک هندی یا اصفهانی ریشه بسته است. تصاویری که به دلیل نامحسوس بودن یک یا حتی دوسوی ترکیبات، هم ذهنی به نظر می رسند و هم کلی گو.

به تعدادی از این ترکیبات نظری بیندازیم: کبوترهای بنیاد شهید، باغ بسم الله، زخم دانش، بوته های عاطفه، شقایش پیشه، جغرافیای آه، آه عدالت، خرمن تغافل، رسم لاله ها، آیین شقایق، گلشن تحقیق، مرید گلدسته، همزنجیری اندوه، گلهای باطن، زائر زیبایی، گل الهام... و اگر شطرنجی نشود: فتق غرور، حائض جام، ختنه سوران شقایق! و... به همین خاطر شعر «عزیزی» علی رغم برخورداری از دایره واژگانی بسیار وسیع و متنوع که قاعدتا باید شعر او را به سمت عینیت گرایی و جزءنگری ببرد بیشتر به طرف ذهنی گرایی و کلی گویی معناگرایانه سوق می دهد.

زبان و بیان شعر «عزیزی» از این منظر تکرار شعر هندی یا اصفهانی است اما با سیستم واژگانی تا حدی تازه و روساخت زبانی تا قسمتی نو و نیز ورژن موزون شعر «سپهری» است با پاشیدگی و حتی شلختگی و چه بسیار تزاحم تصاویر بیشتر.

«احمد عزیزی» اگرچه در زمره شاعران انقلاب محسوب می شود اما شعری که ارائه می دهد دارای کم ترین ارجاعات برون متنی اجتماعی و سیاسی است و همین امر شعراو را ازجریان کلی شعر انقلاب متمایز می کند. فقدان ارجاعات برون متنی سیاسی و اجتماعی، شعر «عزیزی» را از بعضی از ویژگی های شعر صریح انقلابی آن سال ها دور نگه داشته است. این شعر نه صریح است نه عصبی و نه ژورنالیستی اما همچنان آرمان‌گرا و مطلق نگرست.

درونمایه های اصلی شعر او دین و دین مداری، ترسیم شاعرانه جامعه آرمانی دینی، تصویرگری حوادث و شخصیت های تاریخ اسلام و پرداخت هنرمندانه ی مفاهیم ازلی و ابدی زندگی بشری چون مرگ، زندگی، احساسات و عواطف و نیازهای وجود بشر است که غالبا با بیانی عرفانی لباس شعر می پوشد. عرفان «عزیزی» اگر چه از طریق شبکه واژگانی آشنای تاریخ شعر عرفانی فارسی جامه کلام به تن می کند اما در بسیاری از مواقع نیز در فضایی تقریبا شبیه با فضای شعری «سهراب سپهری» با یک طبیعت گرایی آشکار از منظری شهودی به جهان نگاه می اندازد و به تبیین آن می نشیند. فقدان ارجاعات آشکار سیاسی و اجتماعی در آثار «عزیزی» هم با بی اعتنایی عارفانه «سپهری» به جهان پرآشوب روزگارش قابل مقایسه است.

روی هم رفته با توجه به نوع شعر و نوآوری های «احمد عزیزی» باید اعتراف کرد که شعر انقلاب تا همیشه جای خالی او را احساس خواهد کرد.
 
منبع: فارس
نظر شما
پربیننده ها