به گزارش خبرگزاری دفاع مقدس؛ گرت پورتر نویسنده، تحلیلگر و تاریخ دان آمریکایی است که پیش از این و در سالهای جنگ ویتنام از فعالان ضد جنگ و صاحب اثر در این حوزه است. تا کنون شش اثر از وی منتشر شده است که ازجمله آنها می توان به (آمریکا،ویتنام و توافقنامه پاریس) و (کامبوج،انقلاب و قحطی) اشاره کرد.
وی در تازه ترین اثر خود به بررسی بحران ده ساله هسته ای ایران و عوامل شکل گیری آن پرداخته است.کتاب روند برنامه هسته ای ایران از زمان رژیم پهلوی را بررسی می کند و پس از ذکر مقدمه ی کوتاهی در این باره به بررسی تحولات برنامه هسته ای ایران پس از انقلاب اسلامی می پردازد.وی در کتاب خود به مخالفتها و سنگ اندازی های کشورهای غربی از همان ابتدای انقلاب اسلامی می پردازد وتاکید می کند که سنگ اندازی ها و کارشکنی های غرب بود که نهایتا به پیگیری سیاست خود کفایی هسته ای توسط ایران انجامید.
دکتر واتزال در پایگاه اینترنتی گلوبتال ریسرچ در باره این کتاب این گونه می نویسد:این کتاب اولین روایت متفاوت از روند برنامه هسته ای ایران است.نویسنده نشان می دهد که اتحاد آمریکا و اسرائیل چه تاثیرات مخربی بر منطقه خاورمیانه گذاشته است و ریشه ی اصلی بحران هسته ای ایران نشات گرفته از سیاست داخلی آمریکا است. نویسنده در این کتاب معتقد است که مشکل اصلی برنامه هسته ای ایران نه مسائلی چون نگرانی برای بمب اتم و ... بلکه اتحاد آمریکا و اسرائیل و نیز سیاست های سیاستدمداران داخلی آمریکا مبنی بر مقابله با ایران است.
مقدمه
نوامبر 2013 ایالات متحده و پنح کشور دیگر قراردادی موقت با ایران پیرامون برنامه هسته ای ایران امضا کردند تا پس از آن برای توافقی طولانی مدت به توافق برسند.این توافق راهی برای برون رفت از بحرانی که بیش از یک دهه به طول انجامیده است پیشنهاد می دهد.بحرانی که از سویی خطر حمله به ایران توسط آمریکا و اسرائیل را محتمل ساخته و از سوی دیگر باعث مداخله در ارتباط اقتصاد ایران با تجارت جهانی برای فلج کردن آن شده است.
اما ادعای اصلی که آمریکا اسرائیل و اروپا برای فشار آوردن به ایران از آن استفاده می کنند بر پایه حقیقت بنا نگذاشته شده و این رازی است که در قلب این بحران نهفته می باشد.اسناد این کتاب نشان می دهد که مقامات آمریکا و اسرائیل تعمدا این بحران ساختگی را ایجاد کردند تا با به حداکثر رساندن فشار بر ایران کل برنامه هسته ای ایران را از این کشور بگیرند.
آمریکا و اسرائیل تلاش کردند تا رفتار ایران را به عنوان سند پیگیری یک برنامه هسته ای مخفی برای رسیدن به سلاح اتمی توسط این کشور اعلام کنند و این روایت ساختگی را برمبنای این ادعا تولید کنند.رسانه های نیز بی آن که دست به بررسی انتقادی این ادعاها بزنند آن را به افکار عمومی منتقل کردند.
این کتاب نشان می دهد هر آنچه که درباره هراس از ایران هسته ای در رسانه های غربی گفته شده برخلاف واقعیتها بوده است.این کتاب قصد دارد تا از این روایت غلط درباره پیرامون برنامه هسته ای ایران که یک دهه مداما مورد تقویت شده است را رمز گشایی کند و تاریخ واقعی برنامه هسته ای ایران و روندک نش ها و واکنش ها میان این برنامه و دولت های آمریکا و اسرائیل را نشان دهد.
کتاب بحران ساختگی نشان می دهد که استراتژی اسرائیل و آمریکا این بوده که از آژانس بین المللی انرژی اتمی برای این مقصود استفاده کند و برنامه هسته ای ایران را به گونه ای نشان دهد که گویی تنها هدف آن رسیدن به بمب هسته ای است.این بازنمایی از برنامه هسته ای ایران به عنوان پایه و اساس فشارهای شورای امنیت سازمان ملل برای تحت فشار قرار دادن ایران و حتی حمله ی احتمالی یک جانبه آمریکا به ایران بوده است.در واقع آژانس که پیش از این نسبتا بازیگری غیر سیاسی در بررسی فنی برنامه های هسته ای محسوب می شد در دوره ی 2003 تا 2008 به یار کمکی استراتژی ضد ایرانی تبدیل شد.
این کتاب داستان یک بحران ساختگی را روایت می کند که بین سالهای 2002 تا 2013 در سه مرحله اجرا شده و حکایت از تغییرات بزرگ در رفتار آمریکا و اسرائیل دارد.البته این ادعا به این معنی نیست که هر حرکت آمریکا و اسرائیل به عنوان جزئی از یک طرحی بزرگ و پیش بینی شده است که از ابتدای ماجرای هسته ای ایران پایه گذاری شده است.در مقابل نشان می دهد که این دو کشور چگونه برای هدف اصلی خود ضعیف کردن و به گوشه راندن برنامه هسته ای ایران در پاسخ به شرایط سیاسی جدید و مشکلاتی که به وقوع پیوست از استراتژی های مختلفی استفاده کرده اند.
سال 2002 سازمان مسلح مجاهدین خلق که از مخالفان حکومت ایران است با اعلام وجود نیروگاه نطنز در کنفرانسی خبری فاز اول برخورد با برنامه هسته ای ایران را آغاز می کند.کتاب بحران ساختگی نشان می دهد که این رویداد در اثر تصمیمی استراتژیک توسط اسرائیل اتفاق افتاده است.پس از آن آمریکا و اسرائیل با بیان این ادعا که ایران سالها آژانس رافریب داده و به دنبال تبدیل شدن به کشوری با سلاح هسته ای است راهی برای محکوم کردن ایران می یابند.
محور اصلی این استراتژی در سالهای ابتدایی که باهمکاری آژانس و سرویس جاسوسی اسرائیل انجام شد بازرسی جدی آزانس درباره ی مجموعه ای از موضوعاتی است که پادمان آژانس به رسمیت شناخته است و به عنوان نشانه هایی از برنامه مخفی ایران بری دسترسی به سلاح اتمی است. هر دور از این بازرسی ها یکی پس از دیگری خوراک خبری لازم برای تصویر سازی انحراف درفعالیتهای مورد بازرسی ایران را در اختیار رسانه ها قرار می داد.با این حال و علی رغم ناراحتی آمریکا و اسرائیل این بازرسی ها اوایل سال 2008 بدون پیدا کردن هیچ مدرکی دال بر این اتهامات به پایان رسید.
اما آمریکا و اسرائیل سلاح قدرتمندی برای افزایش هراس از ایران هسته ای در اختیار داشتند.در سال 2008 آنها سریعا برنامه خود را به بازرسی آژانس از مجموعه ای از اسناد که ادعا شد از برنامه مخفی برنامه اتمی ایران دزدیده شده و توسط منابعی ناشناس به آمریکا داده شده است تغییر دادند.
پس از این از سال 2008 تا 2011 فاز دوم استراتژی آنها شروع شد.در این فاز هدف ظاهری این دو کشور این بود که ایران در قبال آنچه آژانس آن را مطالعات ادعایی نام گذاری کرده بود پاسخ گو باشد.اما هدف اصلی قرار دادن ایران در وضعیتی بود که بتوانند با استفاده از آن ایران را متهم به عدم اجرای قطعنامه های شورای حکام کنند.شورای حکامی که تحت سلطه ی آمریکا قرار دارد.
اواخرسال2011 فاز سوم این استراتژی آغاز شد.هدف از این فاز آشکارا براین قرار داده شده بود که تحریم های بیش تری بر ایران وضع و فشار های دیپلماتیک بیش تری به ایران برای دست کشیدن از برناکه هسته ای اش آورده شود.اولین گام از این فاز انتشار گزارشی از آژانس در نوامبر 2011 بود که مبنای اکثر آن بر اطلاعات دریافتی ازاسرائیل استوارشده بود.در این گزارش ایران متهم شده بود نه تنها در سال 2003 آزمایشی مرتبط با سلاح هسته ای انجام داده بلکه تا سال 2007 نیز این کار را ادامه داده است.این گزارش باعث تصمیم اروپا و آمریکا برای تحریم نفتی و بانکی ایران شد.اتحادیه اروپا و آمریکا شروع به مذاکره با کشورهای آسیایی خریدار نفت خام از ایران کردند و از آنها خواستند که خرید نفت از ایران و نیز معاملات خود با بانک مرکزی این کشور را کاهش دهند.
از سوی دیگر نتانیاهو خطر جنگ علیه تاسیسات هسته ای ایران را پر رنگ تر کرد.این تهدیدها باعث افزایش تنش میان آمریکا و اسرائیل بر سر این مساله شد اما اسناد این کتاب نشان می دهد که نتانیاهو و اوباما هر دو در حال اجرای بازی سیاسی پیچیده ای بودند.نتایناهو هیچ گاه قصد نداشت تا از نیروی نظامی علیه ایران استفاده کند و دولت اوباما این را به خوبی می دانست اما امیدوار بود تا بتواند از این تهدیدات در صحنه ی دیپلماتیک استفاده کند.
اواخر سال 2012 ژست نتانیاهو برای حمله ایران فروپاشید چرا که دولت وی فاش کرد هدف از تهدید حمله به ایران تحت فشار قرار دادن آمریکا برای اولتیماتوم دادن به برنامه هسته ای ایران بوده است ولی اوباما تا کنون نشان داده است که تمایلی برای این کار ندارد.اما این مساله پایانی بر دو دهه فریب کاری این دو کشور علیه برنامه هسته ای ایران نبود.
کتاب بحران ساختگی نشان می دهد که هر کدام از فاز های جدید هم چنان اطلاعات غلطی پیرامون برنامه هسته ای ایران منتشر می کند.از اعلامیه های آمریکا درباره ی مقاصد ایران از برنامه هسته ای تا اشاره های گزارش های آژانس به اسناد و اطلاعاتی که که توسط اسرائیلی ها ساخته شده است.بزرگنمایی این اطلاعات غلط توسط رسانه ها نشان می دهد که رسانه های علاقه ای به تحقیق در این باره و یا حتی واقعیت سنجی ادعای مقامات در این باره ندارند.
سال 2012 آژانس دست به ادعایی زد که می توان آن را سمبل اطلاعات غلط پیرامون برنامه هسته ای ایران دانست.این ادعا بر پایه اطلاعاتی از اسرائیل مطرح شد.آژانس ادعا کرد که محفظه انفجاری بمبی که توسط متخصان بمب اتمی شوروی سابق طراحی شده است در پایگاهی نظامی به نام پارچین نصب شده است.گرچه رسانه های غربی به این مساله نیز اعتبار خبری دادند اما همانند دیگر روایت های غلط،پس از انجام بازرسی ها غلط از آب درآمد.
رویه ی معمول در تاریخ نگاری تلفیق منابع رسمی و نیز دیگر منابع و نگاشتن یک روایت واحد است.اماواقعیت این است که در مورد بحران هسته ای ایران و هراس ایجادشده ی ناشی از آن تبلیغات دروغینی از سوی مقامات رسمی منتشر شده است.از این رو هدف این کتاب سامان دادن روایتی نو از برنامه هسته ای ایران بر مبنای مقایسه میان اظهارات آمریکا،اسرائیل و آژانس انرژی اتمی و حقایقی است که می توان از جست و جویی عمیق تر در میان واقعیات به دست آورد.
بحران ساختگی اولین روایت جایگزین از زمینه ها و تاریخ ناگفته ی برنامه هسته ای ایران در مقابل روایت ها رسانه ها و مقامات رسمی است.اسناد این کتاب نشان می دهد که ریشه های واقعی شکل گیری برنامه هسته ای ایران نه تلاش این کشور برای رسیدن به بمب اتمی بلکه سیاست امنیت ملی پیش گرفته شده توسط آمریکا در طول جنگ سر و پس از آن است.
اولین بخش از این سیاست جلوگیری آمریکا(به عنوان قدرت مسلط برخاورمیانه)از دست پیدا کردن ایران به هرگونه توانایی هسته ای(با وجود به رسمیت شناخته شدن این حقوق توسط معاهده منع گسترش سلاح های هسته ای)در تمامی سالهای دهه 1980 میلادی بود.
دومین بخش که پس از پایان جنگ سرد آغاز شد بازنمایی تصویر ایران به کشوری بود که از جهت سلاح های کشتار جمعی تهدید کننده امنیت محسوب می شود.بحران ساختگی هم چنان نشان می دهد که اتحاد در سایه ی آمریکا و اسرائیل در قبال ایران نشات گرفته از سیاست های داخلی آمریکااست.
شبکه ای در هم تنیده از دروغ بافی ها پیرامون برنامه هسته ای ایران هزینه های سنگینی را برجای گذاشته است.این دروغ بافی ها مانع از آن شده است تا پیرامون این مساله بحث هایی بی طرفانه در ایالات متحده شکل بگیرد.ناتوانی و یا بی میلی اکثرنخبگان سیاسی آمریکا برای روبه رو شدن با حقیقت درباره ی ریشه ها و تحولات بحران هسته ای،اتخاذ سیاستی عقلانی در قبال ایران راسالها به تاخیر انداخته است.این امر هم چنین باعث شده است تا ایالات متحده با اتخاذ سیاستی نادرست با دشمنان ایران متحد شده و امنیت خاورمیانه را با عمیق تر کردن ستیزه های طایفه ای به خطر بیندازد.حتی با وجود اتخاذ سیاست گشایشی روحانی که فرصت را برای مصالحه میان آمریکا و ایران گشوده است روایت غلط از برنامه هسته ایران مانعی سیاسی و جدی بر سر راه این چنین تغییر اساسی در سیاست آمریکا است.
مترجم مسعود شایگان