گروه فرهنگ و هنر
دفاع پرس- رسول حسنی ولاشجردی؛ مدتی است که اعتراضات گستردهای علیه رسانه ملی توسط تهیهکنندگان سینما مبنی بر عدم تبلیغ فیلمهای در حال اکران توسط صدا و سیما مطرح میشود. این فیلمسازان سعی دارند دیده نشدن فیلمشان از سوی مردم را به گردن صدا و سیما بیاندازند.
جالب اینکه این اعتراضات فقط از طرف یک شخص نیست و ادامه این اعتراضات را از سوی اصناف سینمایی شاهد هستیم. اخیرا شورای صنفی نمایش در اعتراض به ممنوعیت پخش تیزر «سه بیگانه» با انتشار بیانیهای تبعیض رسانه ملی در پخش تیزر آثار سینمایی را محکوم کرد.
در این خصوص باید گفت؛ رسانه ملی مختص به سینما نیست، تا با پخش نکردن تیزرهای یک فیلم خاص ایجاد انتظار کند. جدای از این، رسانه ملی در تبلیغ کالاهای فرهنگی دیگر مثل کتاب نیز از خود رغبتی نشان نمیدهد. اینکه چرا صدا و سیما برای تبلیغ سایر کالاهای فرهنگی اقدام شایستهای ندارد، خود قابل کنکاش و واکاوی است؛ اما اینکه به بهانه پخش نشدن تیزر فلان فیلم بیانیه صادر شود و در خلال آن به پخش فیلم ارزشی «ماجرای نیمروز» معترض شوند، جای تامل و درنگ است.
مرتب به کنایه فیلم «ماجرای نیمروز» را با عبارت فیلم چند ارگانی به سخره گرفتهاند؛ اما در مقابل فیلم «فروشنده» که پول آن از کیسه شاه عرب قطری بیرون آمده است، سکوت میکنند.
مسلم است این اعتراضات به پخش تیزر «ماجرای نیمروز» فقط به خاطر ارزشی و انقلابی بودن آن است. حالا اینکه فیلم چه در خود دارد که برای عدهای برخورنده است، بماند؛ اما چرا برای اعتراض به پخش نشدن یک فیلم باید فیلم دیگری به سخره گرفته شود و به این بهانه همه سازمان صدا و سیما زیر سوال برده شود؟
قطعا صدا و سیما باید در انتخاب آثار سینمایی برای تبلیغ گزینشی عمل کند. مگر میشود رسانه ملی غیر از این عمل کند؟ رسانه ملی نمیتواند و نباید تیزر هر فیلمی را پخش کند؛ زیرا پخش تیزر یک فیلم از رسانه ملی به معنای موافقت مدیران رسانه ملی با مفاهیم آن فیلم است.
چقدر از آثار سینمایی ملی هستند تا توقع تبلیغ داشته باشند؟ اتفاقا باید گفت رسانه ملی در جهتدهی سلیقه مخاطبان با پخش یک تیزر و عدم پخش آن نقشی اساسی ایفا میکند. از طرفی اگر تیزر یک فیلم از تلویزیون پخش نمیشود، معنای بایکوت فیلم نیست.
چگونه امکان دارد در کشوری که دولت به طور مستقیم یا غیر مستقیم، اعتبارات فرهنگی را تخصیص میدهد، مدعی شد که یک اثر مستقل تولید شده و از حمایتهای دولتی استفاده نشده است؟
اگر اعتراضی هست که قطعا هست به فیلمسازانی مثل سعید سهیلی است، که با صرف هزینه اثری تولید کرده که سنخیتی با شان خانواده ایرانی ندارد. حتی اشاره به مواردی از فیلم «گشت ۲» نیز موجب وهن و بیاحترامی به خواننده این نوشتار است، چه برسد به خانوادهای که شاهد هزلیات فیلم هستند.
چرا رسانه ملی تیزر این آثار را پخش کند؟ این صفآرایی در مقابل پخش تیزر «ماجرای نیمروز» است؛ نه پخش نشدن تیزر فیلمی دیگر. چنان که در جشنواره فجر نیز عدهای زیادی نخواستند این فیلم دیده شود. آنهایی که به پخش تیزر این فیلم معترضند، چرا در مقابل سیمرغ آرای مردمی به «ماجرای نیمروز» سکوت کردند؟ آیا رسانه ملی در اعمال خواسته خود به سلیقه مردم نقش داشته است؟!
شورای صنفی نمایش با انتشار بیانیهای تأکید دارد که محصولات سینمایی مصداق بارز تولید ملی هستند. این جمله علیالظاهر مشکلی ندارد؛ اما نیازمند تکملهای است که با اتکای آن فیلم را یک اثر ملی محسوب کرد یا نکرد.
نمیتوان به فیلمی که به وسیله گروهی ایرانی تولید شده به عنوان مصداقی از تولید ملی اشاره کرد، درحالی که موضوع آن قرابتی با مواضع ملی ما نداشته باشد.
اینکه سینمای ایران توانسته مرکز توجه قدرتهای بزرگ جهان باشد در جای خود ارزشمند نیست؛ زیرا باید دید این مورد توجه بودن چقدر به جایگاه انقلابی ما در جهان برمیگردد. چرا در این آثاری که قدرتهای بزرگ میبینند انقلاب اسلامی، اسلام، شهدا و امام خمینی (ره) به عنوان رهبر ایران اسلامی وجود ندارند؟
این دیده شدن توسط قدرتهای بزرگ چقدر مهم است؟ آیا این آثار به اقتدار ما در برابر جهان سلطه کمکی کرده است یا نه؟ با مطالعه مصداقی آثاری که جوایز متعدد بینالمللی را تصاحب کردهاند، میبینیم که این آثار هیچ نشانی از انقلابیگری در خود ندارند. بسیاری برای گرفتن اسکار توسط فیلم «فروشنده» هیاهو به راه انداختند و شادباش گفتند؛ اما جز عده معدودی کسی به تحریم و جلوگیری از اکران فیلم «فهرست مقدس» به وسیله صهیونیستها در لبنان حرفی نزد! چگونه فیلم «فروشنده» را باید تولید ملی به حساب آوریم و فیلم «فهرست مقدس» را نه؟
در بیانیهای اینگونه آمده است: «فراموش نكنيم تبليغ سينما و فيلمهاى سينماى ايران حمايت بى چون و چرا از توليد ملّى و داخلى است؛ چراكه در سالهای اخیر حمايت از توليد ملى و داخلى همواره مورد تأكيد و اهميّت از سوی مقام معظم رهبری بوده و هست.» نویسندگان این بیانیه ظاهرا نسبت به مواضع رهبری اطلاع کمی دارند؛ زیرا تاکید معظمله بر حمایت از تولید ملی به سالهای اخیر برنمیگردد.
رهبر انقلاب همواره بر تولید ملی و استفاده از کالای ایرانی تاکید داشتند. همچنین اینکه همه آثار تولیدی سینمای ایران مورد تایید مقام معظم رهبری نیست. از اشارات ایشان میتوان فهمید که فیلم خوب چگونه فیلمی است.
رهبر انقلاب بارها «فرجالله سلحشور» را الگویی برای فیلمساز موفق مسلمان انقلابی معرفی کردهاند و تاکید داشتند که فیلمسازان امروز اجازه ندهند پرچمی که فرجالله سلحشور در دست داشت، با رفتن او روی زمین بماند.
اما میبینیم که با رفتن سلحشور هیچ فیلمسازی پرچم او را برنداشت. حالا ما باید به فیلمسازان معترض باشیم که چرا با همه تاکید رهبری بر تصویر کردن قصههای قرآنی اقدامی انجام نمیشود؟ کدام فیلمسازی در مسیری که رهبر انقلاب ترسیم کرده قدم برداشته و رسانه ملی از او حمایت نکرده؟ تا ما نیز صدا و سیما را محکوم کنیم. دیگر اینکه چرا برای اثبات حقانیت خود از نام و شأن رهبری خرج کنیم؟ هیچکس حق ندارد برای اثبات خود زیر سایه رهبری بایستد، آن هم درحالی که به ندای رهبر لبیک نگفته باشد.
حقیقتا آیا آثار سینمایی ما در جهت منویات رهبری ساخته و تولید شده که مدعی شویم و با صادر کردن بیانیه یکدیگر را محکوم کنیم و فضای فرهنگی را خواسته و ناخواسته به نفع دشمن متشنج کنیم؟ در آثاری که جشنواره فجر به نمایش درآورد، چه تعدادی از این آثار با آرای انقلابی ما انطباق داشت؟ کمتر از پنج فیلم در جشنواره سی و پنجم فجر روی پرده رفتند، که حال و هوایی انقلابی و ارزشی داشتند.
به جای محکوم کردن رسانه ملی باید ببینیم سینمایی که در آن حضور داریم چقدر ملی است. هر چقدر این نگاه ملی در آثارمان پر رنگتر شود از سوی ملت دیده خواهد شد و نگران پخش و عدم پخش تیزر آن نباید بود. این امر محقق نخواهد شد؛ مگر اینکه چشم به قدرتهای بزرگ جهان ندوزیم، از بیمهری آنها به آثار انقلابی خود مکدر نشویم، از بیانیه صادر کردن علیه هم دست بکشیم و به جای گلآلود کردن فضای فرهنگی کشور، آن را برای تولید آثار ملی مهیا کنیم.
انتهای پیام/ 161