گروه فرهنگ و هنر دفاعپرس ـ رسول حسنی؛ «باد سیاه» فیلمی به کارگردانی «حسین حسن» کارگردان عراقی است که در بخش «زیتونهای زخمی» و «جشنواره جشنوارهها» در سی و پنجمین جشنواره بینالمللی فیلم فجر پذیرفته و اکران شد. این فیلم نگاهی دارد به حمله وحشیانه داعش به «شنگال» در مرز عراق و سوریه. «باد سیاه» به همت مشترک، هنرمندان عراقی و ایرانی شش ماه پس از حمله داعش به این نقطه ساخته شد.
به گواهی تاریخ، سینما در مواجه با رویدادهای مختلف سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و حتی اقتصادی در جهان، واکنش نشان داده تا از این طریق مواضع هر جامعه در قبال رویدادها مشخص شود. این واکنشها قطعا ریشه در نگرش حکومتها به رویداد مورد نظر دارد. این که نوع نگاه دستگاه حاکمیتی چقدر به رویداد مورد نظر، به حقیقت نزدیک است یا نه، امر جداگانهای است که در جای خود باید بررسی شود. نکته مهم این است که کمتر پیش میآید که سینما در قبال آن بیتفاوت باشد؛ مثلا جنگ دوم، حمله آمریکا به ویتنام، جنگ در منطقه بالکان و جنگ سرد از موضوعات مهم سینمای جهان است، اما این سینما که اغلب مغرضانه نیز گام برمیدارد در قبال حادثه تلخی به نام ظهور داعش مشی سکوت را در پیش گرفته و به غیر از ایران و یکی دو کشور دیگر، خبری از حضور داعش بر پرده سینما نیست.
برزخی زائیده جهل داعشانه
سینمای ایران را باید طلایهدار «سینمای مقاومت» دانست که یا خود مستقیما اثر را تولید میکند یا به نحوی در تولید آن اثر حضور دارد. حالا میتوان مولفهها و فاکتورهای سینمای مقاومت را بازشناسی تدوین کرد. در موضوع داعش نیز سینمای ایران پیشرو است.
از میان فیلمهایی که به مسئله داعش پرداخته فیلم «باد سیاه» است که موضوع تجارت جنسی در گروهک تروریستی داعش را مد نظر قرار داده است. این فیلم یکی از تلخترین آثاری است که با موضوع جنگ ساخته شده است. «باد سیاه» با زمانی نزدیک به ۹۰ دقیقه، داستان عاشقانه «ریکو» و «پیرو» را روایت میکند که در آستانه ازدواجشان با حمله وحشیانه داعش مواجه میشوند. داعش زنان و دختران جوان را به اسارت میبرد تا در بازارهای مخصوص خود، به عنوان «برده جنسی» بفروشد. «پیرو» نامزد «ریکو» یکی از همین دختران است. وی ظاهرا قهرمان این داستان عاشقانه است و باید به هر ترتیبی شده نامزدش را از دست داعشیان نجات دهد. او با همکاری چند نفر موفق میشود
«پیرو» را نجات دهد؛ اما او «پیرو»ی سابق نیست. «پیرو»ی مورد تعرض قرار گرفته و به لحاظ روحی، شخصیتی ویران شده دارد. حال نامساعد روحی «پیرو» باعث میشود تا او را به یک مکان مذهبی متعلق به ایزدیها ببرند.
«پیرو» حالش بهتر میشود و «ریکو» تصمیم میگیرد مراسم ازدواجشان را برگزار کند، اما حادثه تراژیکتری رخ میدهد؛ «پیرو» متوجه میشود باردار است. حالا ناخواسته و در نتیجه اسارتش در دست نیروهای داعش، باید مادر شدن را تجربه کند. «ریکو» که پیش از این خود را وادار کرده تا با او ازدواج کند و قضیه تجاوز به او را فراموش کند، نمیداند در مقابل موضوع بارداری نامزدش چه کند.
«ریکو» در میان برزخی قرار گرفته که نه او و نه مخاطب میداند راه درست کدام است. بخصوص که این تصمیم در هر حال عواقب وخیمتری در پی دارد. «ریکو» اگر بپذیرد با «پیرو» ازدواج کند باید طرد شدن از جامعه را نیز بپذیرد و اگر «پیرو» را رها کند، آخرین تیر خلاص را به نامزدش زده است. فیلم به دلیل ارائه تصویر ویرانی روحی شخصیتها، یکی از تلخترین آثار جنگی است.
طبعا به دلیل نگاه ضدتروریستی خود مورد اقبال حامیان داعش نخواهد بود و پخش جهانی آن با مشکل مواجه خواهد شد. خصوصا اینکه در تولید فیلم، دو کشور عراق و ایران نقش داشتهاند. به دلیل اینکه فیلمنامه «باد سیاه» را یک ایرانی (ابراهیم سعیدی) نوشته میتوان آن را اثری ایرانی منبعث از نگاه ایران به ترور دانست. نگاه غالب دینی و انسانی فیلم بیش از آنکه بر گرفته از زاویهدید کارگردان عراقیاش «حسین حسن» باشد، ریشه در نگاه نویسندهای ایرانی آن دارد لذا تلخی بیش از حد فیلم مانع از این است که فیلم را فارغ از مضمون آن مورد بررسی قرار داد.
تک لایه بودن، نقطه قوت «باد سیاه»
ضعف مهم فیلم در این است که از میان همه دختران ایزدی که مورد تجاوز قرار گرفتهاند چرا تنها «پیرو» مورد سرزنش قرار میگیرد و دختران دیگر ایزدی فراموش میشوند. روحانیون ایزدی برای دخترانی که مورد تعرض قرار گرفتهاند گناهی متصور نیستند و آنها را پاک اعلام میکنند حتی «پیرو» را، اما جامعه ایزدی تنها «پیرو» را طرد میکند. از سویی، مردان ایزدی چرا مداوم با دیده حقارت به خانواده «پیرو» مینگرند. شاید اگر سنگینی نگاه مردم نبود «پیرو» تصمیم به خودکشی نمیگرفت.
نکته دیگر اینکه «ریکو» در قامت قهرمان فیلم کمی منفعلانه عمل میکند. هر چند این انفعال جزء ویژگیهای شخصیتی او است اما در قسمتهایی اغراقآمیز است. چرا «ریکو» برای نجات «پیرو» خود را به آب و آتش میزند اما با پدرش هادی حرف نمیزند تا مقدمات ازدواجاش با «پیرو» را فراهم کند. غیر از این نکات، فیلم در کلیت خود از استاندارد روایی خوبی برخوردار است. صرفنظر از سکانسهای زد و خورد که چندان حرفهای از کار درنیامده، سکانسهای عاطفی فیلم قابلقبول است. فیلم نه آنقدر در سطح میماند که شبیه ملودرامهای عربی شود و نه آنقدر به عمق میرود که اغراق آمیز به نظر آید.
نکته مهم فیلم، یک لایه بودن داستان است. مخاطب در «باد سیاه» با داستانکهای متعددی روبهرو نیست، به تعبیری نویسنده در خلق داستان مسلط عمل کرده است، مواد خامی که او برای روایت فراهم کرده آنقدر غنی شده است که نخواهد به دام اطناب بیفتد. از این روست که نوع روایت داستان، با همه کلیشهای بودنش، تازه است. اطلاعاتی که ما از شخصیتهای فیلم میخواهیم همان مقداری است که بیننده لازم دارد. از این جهت سازندگان فیلم کمفروشی نکردهاند. «رشو» پدر «پیرو» یکی از مهمترین شخصیتهای «باد سیاه» است که بار سنگین درام را به دوش میکشد، بدون آنکه دیده شود.
اگر «ریکو» میتواند از نامزدش «پیرو» دست بکشد و اگر مادر «پیرو» میتواند با فریاد خود را تخلیه کند، «رشو» اما نه میتواند دخترش را رها کند و نه میتواند مثل همسرش فریاد بزند و نه حتی مثل «ریکو» به خاطر «پیرو» با مردان قهوهخانهنشین درگیر شود. «پیرو» برای «رشو» مثل همان دست مجروحی است که گردن بسته است. این پدر فقط باید به این درد عادت کند، از همین جهت است که «رشو» نماینده همه ملتهای مورد تجاوزی است که کسی صدایشان را نمیشنود؛ اما «ریکو» نماینده مردمی است که سرزمینشان مورد تجاوز قرار گرفته است حالا او نه میتواند از سرزمینش دست بکشد و آن را رها کند و نه میتواند به آن پناه برد، چرا که این سرزمین چنان ویرانه است که امیدی به آبادانی آن ندارد.
«باد سیاه» را میتوان بیانیهای علیه مفهوم جنگ و ترور در همه جوامعی دانست که قربانی این پدیده شوم شدهاند. هر چند به گفته نویسنده فیلم «باد سیاه» در اغلب جشنوارهها دیده شده و موفق هم بوده است اما اگر این فیلم به دست توده مردم نرسد، به رسالت خود عمل نکرده است.
انتهای پیام/ ۱۶۱