به گزارش خبرگزاری دفاع مقدس، مادر شهید اکبرعمو شیخی دولابی در گفت و گو با خبرگزاری دفاع مقدس، در مورد شهید دولابی اظهار داشت: اکبر در سن 15سالگی بود که به جبهه رفت و در 20 سالگی به شهادت رسید. یک سال در بسیج مهدیه تهران فعالیت کرد. از همین جا به کردستان اعزام و سپس به شلمچه منتقل شد و در عملیات کربلای 5 به شهادت رسید. تمام زندگی اش صرف جبهه و فعالیت های انقلابی بود.
این مادرشهید در ادامه از خوابی گفت که پس از آن، خبر شهادت شهید دولابی را آوردند: دو سه شب پیش از رسیدن خبر شهادت پسرم، خوابش را دیدم. خواب دیدم کبوتری وارد خانه شد و در گوشه ای نشست و سپس دوباره پرکشید و رفت. بعد از مدتی دوباره بازگشت. به بچه ها گفتم: بگذارید ببینم شاید گرسنه باشد، یک نعلبکی آب و دانه برای کبوتر گذاشتم. آن کبوتر یک نوک به آن آب و دانه زد و پرکشید. فردای آن روز به بچه ها گفتم: به نظرم اکبر به شهادت می رسد. کسی باور نمی کرد.
وی افزود: 10 روز قبل از شهادتش به تهران آمد و با هم رفتیم ازهمه اقوام و آشنایان حلالیت طلبید. به همه می گفت که برای خداحافظی آمده ام.
مادر شهید دولابی با اشاره به نحوه مواجهه با خبر شهادت پسرش، ادامه داد: یک شب منزل خواهرم بودم که خبر دادند اکبر به شهادت رسیده، از احوال پسر دیگرم پرسیدم که گفتند: زنده است. زمانی که خبر شهادت اکبر را شنیدم، خدا را شکر کردم. یک مدت بود که هر موقع به بهشت زهرا(س) می آمدم افسوس می خوردم که این بچه های برومند و خوش هیبت به شهادت رسیده اند، اما پسر من همچنان زنده است. به خدا می گفتم: خدایا اگر پسرم به شهادت برسد، من ناراحت نمی شوم، پسر من فدای علی اکبر امام حسین(ع)، رضایم به رضای خدا. الان هم که پسرم به شهادت رسیده است خیلی خوشحالم و به راهش نیز افتخار می کنم.