امیر سرتیپ دوم جمشید اوشال از خلبانان آزاده دوران دفاع مقدس است که از چند روزقبل ازآغاز جنگ تحمیلی در مقابل تجاوزات دشمن ایستادگی کرد و در اوایل جنگ تحمیلی به اسارت دشمن متجاوز در آمد. وی از دوران اسارت ده ساله خود تجربیات و خاطرات ارزشمندی دارد. در دوبخش قبلی مصاحبه با این خلبان آزاده سرافراز کشورمان مباحثی چون پیشنهاد ماندن در ارتش آمریکا با حقوق و مزایای بالا به 8 خلبان ایرانی و امتناع آنها از این پیشنهاد وسوسه برانگیز،حضورموثر در عملیات های کردستان وسوء استفاده ضد انقلاب از قوم کرد و آزادسازی بانه و شکست محاصره مهاباد، سردشت و شهرهای مرزی مطرح شد.
نحوه اسارت و زندانی شدن در زندان ابوغریب و محدودیت یک و نیم ساله از نور آفتاب، سوگند خلبانان نیروی هوایی که به ارتش آزادی بخش در عراق ملحق نشدند از دیگر مباحث بخش دوم مصاحبه با امیر اوشال بود.
امیرسرتیپ دوم جمشید اوشال خلبان آزاده دفاع مقدس در ادامه با اشاره به خاطرات دیگری از دوران اسارت به خبرنگارخبرگزاری دفاع مقدس گفت : دشمن در آغاز جنگ تصمیم داشت بر روی کرخه پلی بزند تا به سمت شرق کارون حرکت کند خلبانان مواضع دشمن را در دونوبت صبح و بعد از ظهر بمباران کردند اما در این درگیری ها هواپیمای من با موشک دشمن مواجه شد و توان انتقال به سمت شرق کارون را نداشت و من نیز در غرب کارون در حالی که بیهوش بودم به اسارت عراقی ها در آمدم.
خلبان آزاده سرافراز کشورمان تصریح کرد: پس از به هوش آمدن به سمت بغداد و زندان اداره اطلاعات نیروی هوایی عراق انتقال پیدا کرده کردم و در حالی که مجروحیت شدید در صورت و کتف داشتم با جمعی دیگر از خلبانان دوران دفاع مقدس به زندان ابوغریب و زندان الرشید انتقال داده شدیم و زیر نظر صلیب سرخ جهانی محسوب نمی شدیم و به عنوان مفقود بودیم.
در آن دوران توانستیم یک رادیو از دشمن به غنیمت بگیریم و با امکانات موجود باتری تهیه کنیم و شنودی که در دیوارها کار گذاشته بودند را قطع کردیم و از اخبار کشورمان آگاه می شدیم .