به بهانه روز جوان 1؛

به پسرم می‌گویم که همانند عمویت علی‌اکبر باش

خانم برادر شهید علی‌اکبر سلیمانی در خاطراتش می‌گوید: فرزندانم را همیشه با خاطرات اکبر آشنا کرده‌ام و به پسرم می‌گویم که مانند عمویت شجاع و غیور باش و با مردانگی زندگی کن زیرا آرزوی عمویت این بوده است.
کد خبر: ۲۳۸۷۳۴
تاریخ انتشار: ۱۸ ارديبهشت ۱۳۹۶ - ۱۸:۳۳ - 08May 2017
به پسرم می‌گویم که همانند عمویت علی اکبر باش

به گزارش دفاع پرس از استان مرکزی، یازدهم شعبان که مصادف است با سالروز ولادت حضرت علی اکبر (ع) را در تقویم روز «جوان» نامیده‌اند.

آیات و روایات بسیاری، جوانی را از مهم‌ترین دوران حیات دانسته است و حضرت رسول (ص) نیز می فرمایند: «خداوند بر وجود جوان عبادت پيشه بر ملائكه می‌نازد و مباهات می‌كند». پيامبر اکرم (ص) همچنین می‌فرمايند: «خداوند جوانی را كه جوانيش را در بندگی خدا بگذراند دوست می‌دارد».

در هشت سال جنگ تحمیلی، عده زیادی از مردم با نواختن آتش جنگ و برای مقابله با تجاوز دشمن به جبهه‌ها رفتند تا از آب و خاک وطن خود دفاع کنند. در این میان قشر وسیعی از خیل این عاشقان جوانان وارسته‌ای بودند که با اقتدا به مولای جوان خود حضرت علی اکبر (ع) به خاکریزها رفتند و با توسل به مادرشان خانم حضرت فاطمه زهرا (س) دست و پای دشمن را از حمله به وطن کوتاه کردند.

عدهای از این جوانان پاک و خدایی همچون مولایشان علی اکبر (ع) نام داشتند و علاوه بر همنامی‌شان با دردانه حسین بن علی (ع)، سعی کردند که مسیرشان نیز علی اکبری باشد که شهید «علی اکبر سلیمانی» نمونه‌ای از این سبکبالان عاشق است.

شهید علی اکبر سلیمانی فرزند تقی، سوم شهریورماه سال 1346 مصادف با نیمه رمضان در روستای «چارچریک» از توابع شهرستان «سربند» استان مرکزی به دنیا آمد.

با شروع جنگ تحمیلی، وی با حضور در جبهه‌های نبرد، در بیست و چهارمین روز از مردادماه سال 1366، در عملیات پدافندی منطقه «میمک» به سوی آسمان‌ها پر کشید و همچون علی اکبر حسین (ع) به جمع شهدای کربلا پیوست.

علی‌اکبر در خواب اسم پسرم را گفت

خانم برادر شهید علی اکبر سلیمانی در خاطراتش می گوید:

اکبر پسری مهربان و فداکار بود. او همیشه به من و برادرش احترام می‌گذاشت و می‌گفت چه خوب است که ما بچه‌هایمان، هم عمو و هم عمه دارند هم دایی هم خاله چون دو برادر و دو خواهرم.

بعد از شهادت اکبر من چند سال فرزندی نیاوردم، شبی اکبر به خوابم آمد و گفت: «فرزند شما ناصر است» و خداوند به ما فرزندی عطا کرد و همیشه آن خواب برای من فراموش نشدنی است، فرزندانم را همیشه با خاطرات اکبر آشنا کرده‌ام و به پسرم می گویم مانند عمویت شجاع و غیور باش و با مردانگی زندگی کن زیرا آرزوی عمویت این بوده است.

فرازی از وصیتامه شهید سلیمانی:

خدمت پدر عزیزم سلام می‌رسانم و امیدوارم که حالت خوب باشد و هیچگونه ناراحتی در زندگی نداشته باشید. اگر خواهان احوالپرسی اینجانب فرزند حقیر خود باشی، ملالی در بین نیست جز دوری شما. خدمت مادر عزیزم سلام می‌رسانم و امیدوارم که در تمامی مراحل زندگی پیروز و موفق باشی.

خدمت برادر عزیزم اصغر سلامی گرم و مخصوص می‌رسانم و امیدوارم شما نیز سلامت بوده باشید. خدمت داداش ذبیح سلام گرم و مخصوص می‌رسانم و امیدوارم شما نیز سلامت بوده باشید.

خدمت خواهر عزیزم اکرم و آبجی زهرا و زن داداش و آبجی اعظم و مهدیه و مریم خانم سلام می‌رسانم و امیدوارم شما هم در زندگی ناراحتی نداشته و سلامت بوده باشید.

ما در تاریخ 66/4/2 به جبهه آمدیم، اول ما را به «باختران» و از آن‌جا به ایلام و از ایلام به «میمک» بردند. ما الآن 40 کیلومتر از خط فاصله داریم و جای من خیلی خوب است و به ما خیلی خوش می‌گذرد.

ما در منطقه میمک در گروهان تکاور می‌باشیم. این‌جا برای دو سال آموزش تکاوری می‌بینم. اینجا ساعت 4:30 صبح برپا است و فقط صبح ورزش می‌کنیم.

دیگر وقت عزیز شما را نمی‌گیرم و همگی شما را به خداوند متعال می‌سپارم.

علی اکبر ... کسی که شما را فراموش نمی‌کند.

انتهای پیام/

نظر شما
پربیننده ها