نویسنده این کتاب در بخش مقدمه خواننده را با موقعیت جغرافیایی منطقه شیاکوه آشنا ساخته و به معرفی و اهداف عملیات مطلع الفجر میپردازد.
فصل نخست این کتاب هجرت، فصل دوم جهاد و شهادت و فصل سوم و نهایی پیامرسانی نام گذاری شده و در قسمت انتهایی کتاب نیز آرشیوی از تصاویر مربوط به شهدا و رزمندگان این عملیات پیوست شده است.
درصفحه 219 این کتاب آمده است:
ملاقات با حضرت امام در جماران
بالاخره جمعیت نشستند و سیمای پرفروغ امام مقابل چشمان ما قرار گرفت در آن سوی حسینه سلاله پیامبر به پروانههای بال و پر سوختهاش نگاه میکرد و با دستمال سفید اشکهایش را پاک میکرد و این سو مریدانش که طاقت دیدن آن صحنه را نداشتند همه بیتاب و یکپارچه اشک میریختند.
منظرهای به یاد ماندنی از ابراهیم زمان بود که با قلبی مملو از اندوه فرزندان بازگشته از قربانگاه را برانداز میکرد و در مقابلش اسماعیلهایی که بیدست و پا و چاک چاک از مسلخ عشق بدون شهدا بازگشته و از امامشان شرمسارند، و به قول شاعر:
ای صبا از من به اسماعیل قربانی بگو
زنده برگشتن ز کوی دوست شرط عشق نیست
حال و هوای حاکم بر محیط باعث شد لحظاتی از فیصل غافل شوم. ظاهرا در آن فاصله فیصل با صدای شیون جمعیت نگاهی به امام انداخته و همان یک نظر بر جمال امام کار خود را کرده بود.
درحالی که همه نشسته بودند او ایستاده بود و با تکیه بر ستون محو تماشای نایب حضرت ولیعصر (عج) شده و همه آمالش را فراموش کرده بود و هایهای میگریست. این دیدار شاید یکی از معدود ملاقاتهایی بود که حضرت امام سخنرانی نکرد و اشک، پیامها و حرفهای بسیاری را به همراه داشت...
انتهای پیام/