یادداشت/ امین داوری

سیره زمامداری امام خمینی (ره)

حضرت امام خمینی (ره) معتقد بودند که اولاً تنها خدا حاکم جهان است و فقط کسانی که از سوی او مأذون هستند حق حاکمیت دارند؛ ثانیاً این افراد باید از حداقل خطا برخوردار بوده و باید در هر منصبی که قرار می گیرند متخصص و در پایان باید قاطع نیز باشند تا در مواقع بحرانی اقدام به اتخاذ تصمیمات عاقلانه و در عین حال فوری و دقیق کنند.
کد خبر: ۲۴۲۱۴۶
تاریخ انتشار: ۱۴ خرداد ۱۳۹۶ - ۱۶:۲۷ - 04June 2017

گروه فرهنگ و هنر دفاع پرس: صاحبان اندیشه هر کدام برای خود مکتبی می سازند و به تبلیغ و گسترش آن می پردازند. اما روح خدا فقیهی عارف، فیلسوفی بزرگ و سیاستمداری مدبر بود که با سخنانی هر چند ساده امت مسلمان این گیتی را به صراط مستقیم و راه حق هدایت می نمود. وی همواره همگان را نه به سوی خویش بلکه به سوی خدای تبارک و تعالی دعوت می کرد.

مکتبی که او مطرح می کرد، خود زنده است و نیازی جهت به روز رسانی ندارد؛ مهمترین ویژگی این مکتب آن است که پیروانش باید تحت هر شرایطی خود را با آن انطباق دهند نه این که آن مکتب بخواهد در طی زمان دستخوش تغییرات دلخواه بشر گردد. نام این مکتب عظیم اسلام است که پیام آورش حضرت خاتم المرسلین و مفسرینش ائمه اطهار علیهم السلام و فقیهان مأذون از جانب آن بزرگواران هستند.

اندیشه ای که مأخوذ از اسلام باشد زوال ناپذیر خواهد بود و همچون ستاره ای در آسمان تفکر بشریت خواهد درخشید. روح خدا از جمله ی کسانی بود که افکار، افعال و اعمال خویش را با معیار و خط کش اسلام عزیز و رضایت خدای تبارک و تعالی می سنجید. تنها چیزی که در این عالم برایش مهم بود رضایت خداوند بود و بس. او خود را از زندان هواهای نفسانی آزاد ساخته و تمام عمر خویش را در ذکر قیامت به سر برده بود.

آری این چنین منشی موجب محبوب القلوب شدنش گردید.

گفتیم که اسلام دین، آئین و روشی کامل و به روز برای زندگی بشر در این دنیا است. آنچه که تجربیات تاریخی بشر تا کنون نشان داده این است که اندیشه های مادی شاید مدتی در افواه جهانیان سر و صدایی راه بیاندازند ولی از قابلیت پاسخگویی به نیازهای اساسی بشر بی بهره اند. حضرت امام خمینی (ره) نیز با کشف همین واقعیت تمام تلاش خویش را بر احیای دوباره اندیشه اسلامی در جهان مدرن به بن بست رسیده امروز قرار دادند و چون ایشان این حرکت را با در نظر گرفتن دو موضوع تکلیف و توکل به خدای متعال اجرا نمودند، این عمل صالح با موفقیت و اقبال عمومی ملتهای آگاه در سطح جهان روبرو شد.

یکی از مهمترین موضوعاتی که حضرت امام در حوزه ی اندیشه ی اسلامی مطرح نمودند که در سراسر جهان انعکاس بسیار زیادی داشت، نظریه ی حکومت اسلامی بر اساس ولایت مطلقه ی فقیه بود.

ولایت مطلقه ی فقیه بدین معنا است که: اولاً هیچ موجودی در این عالم جز خدای متعال حق حاکمیت و تسلط بر هیچ چیز و هیچ کس را ندارد. ثانیاً انسان کامل که خداوند او را جانشین خود بر زمین معرفی نموده تنها در میان انبیا و اوصیاء مطهر آنان و وکلای مورد اعتماد آن بزرگواران مصداق دارد.

حال به این مطلب می رسیم که با توجه به اینکه خداوند غیب است چه کسانی حق دارند در زمین حکومت ظاهری را به دست بگیرند؟

بر اساس واقعیات تاریخی، آیات قرآن کریم، و روایات موجود در کتب شریعتهای الهی به خصوص اسلام عزیز، انبیا و اولیای حق بر زمین حاکمیت خواهند داشت. نمونه هایی از حاکمیت انبیا و اولیا را می توان در حکومتهای حضرت سلیمان و داوود نبی علیهم السلام و حکومت اسلامی پیامبر اسلام (ص) و دوران خلافت حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب و امام حسن مجتبی علیهم السلام مشاهده نمود.

سؤال دیگری که مطرح می شود این است که حال که ما به معصومین و دستورات آنان دسترسی کامل نداریم چه باید بکنیم؟ از کجا و از چه راهی روش صحیح زندگی را به دست آوریم؟ آیا باید تنها به تجربیات خود و پیشینیان خویش و حداکثر دانشی که علوم تجربی امروز در اختیارمان می گذارند اکتفا کنیم؟ آیا روشی که بر اساس آن در دنیای امروز حکومت می کنند مبتنی بر کرامت انسان است؟ آیا قوانین و مقررات بین المللی که بر مبنای حقوق بشر تدوین و اجرا می شود واقعاً همه ی حقوق انسانها را در نظر گرفته و هیچگونه ظلمی به بشریت روا نداشته است؟ اصلاً بگذارید صریحتر موضوع را مطرح کنیم. بالاخره این بشر حیران و سردرگم تا کی میخواهد با آزمون و خطا در عرصه ی اندیشه و اجرای قوانین ناپخته و اکتفای صرف به تجربیات خود و پیشینیانش بپردازد؟ و اساساً این روش چقدر میتواند او را در رسیدن به اهدافش راهنمایی کند و به پیش ببرد؟

وقتی از حضرت صاحب الزمان (عج) سؤال شد که در زمان غیبت چه باید بکنیم؟ ایشان فرمودند: هنگام پیشامدها به راویان احادیث ما مراجعه کنید. چرا فرمودند راویان حدیث؟ چرا نفرمودند دانشمندان زمان؟

زیرا که راویان حدیث باید اولاً افرادی متقی باشند و از دروغ بستن به خدا و معصومین علیهم السلام بپرهیزند و در بیان احادیث نیز نسبت به سلسله ی حدیث (سند روایت) و همچنین نسبت به محتوای روایت اشراف داشته باشند. معنای این مطلب واضح است؛ یعنی این افراد باید حداقل خطا را نسبت به دیگران داشته باشند. ثانیاً ضمیر فیها (در آن پیشامدها) اشاره به مسائل کلان مدیریتی دارد؛ یعنی در موضوعات تخصصی و گاه بحرانی به این افراد مراجعه می شود.

از این مطالب ، ویژگیهای یک مدیر و حاکم توانمند و کارآمد معلوم می شود.

الف- عاری از هر گونه خطا و یا دارای کمترین خطا در حوزه ی تصمیم گیری و اجرای برنامه ها باشد.

ب- نسبت به مسائل مدیریتی در حوزه های گوناگون مطلع بوده و در مورد موضوعات تخصصی کاملاً اشراف داشته باشد.

به چنین فردی در اصطلاح اسلامی، فقیه جامع الشرایط می گویند.

اما گفتیم ولایت مطلقه:

ولایت مطلقه یعنی حرف آخر را در حوزه های تصمیم گیری، کنترل فعالیتهای گوناگون اجرایی و اداری زدن، سیاستگذاری و ابلاغ سیاستهای کلان در مدیریت هر مجموعه بر عهده ی کسی است که با توجه به توانمندیهایی که به آنها اشاره کردیم قادر به گرفتن تصمیم نهایی و خروج مجموعه ی تحت امر از تردیدهای احتمالی می باشد.

خلاصه مطلب آنکه حضرت امام خمینی (ره) معتقد بودند که اولاً تنها خدا حاکم جهان است و فقط کسانی که از سوی او مأذون هستند حق حاکمیت دارند؛ ثانیاً این افراد باید از حداقل خطا برخوردار بوده و باید در هر منصبی که قرار می گیرند متخصص باشند و در پایان باید قاطع نیز باشند تا در مواقع بحرانی اقدام به اتخاذ تصمیمات عاقلانه و در عین حال فوری و دقیق کنند.

حال باید از خود بپرسیم وقتی این موضوع کاملاً شفاف و منطقی است چرا غربیها و برخی دنباله روهای مثلاً روشنفکر آنان و متأسفانه برخی مقدسها در داخل با این مسأله مخالفت می کنند و در هر شرایطی با بیان یا رفتار خود میخواهند این اصل مهم را تخریب نمایند. این در حالی است که داخلیها نمیدانند که تنها پشتیبان ما در تمام حوادث و بحرانها همین علمای متقی دارای حاکمیت بوده اند و تخریب شخصیت و جایگاه آنان موجب نابودی دژهای این سرزمین و باعث به تاراج رفتن همه ی عزت و شرف ما خواهد شد.

امام خمینی (ره)، حضرت صاحب الزمان (عج)، معصومین (ع)، راویان حدیث، ولایت مطلقه مطلقه فقیه

انتهای پیام/171

نظر شما
پربیننده ها