به گزارش خبرگزاری دفاع مقدس، در مقاطعی از تاریخ ایران، سیاست دولتمردان بر فزونی جمعیت و در مقاطعی دیگر بر کنترل و کاهش آن بوده است. پس از پیروزی انقلاب اسلامی بحث کنترل جمعیت به یک سیاست راهبردی تبدیل شد. امروزه نتیجه آن سیاست جامعه ایران را با معضل گسل و گسست نسلی و پیری مفرط جمعیت مواجه ساخته است. به نظر میرسد این موضوع و اتخاذ سیاست پیشگیرانه نیازمند توجه به زیرساختهای فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و ... است.
کنترل جمعیت در ایران پیامدهاى ناگوارى را به ارمغان آورده که ازجمله تأثیرات آن در درازمدت میتوان به تضعیف نیروى دفاعى کشور، کاهش نیروهاى جوان و نخبه اشاره کرد.
فرمایشات مقام معظم رهبری در این خصوص
تکثیر اولاد از نظر قرآن و روایات اهمیت ویژهای دارد، اما به علت عملکرد نادرست بعضی سیاستمداران، امر مهم تولید فرزند در کشور کمرنگ و به یک تهدید و بحران تبدیل شده است که مقام معظم رهبری بارها در سخنان خود به این مطلب اشاره کردهاند.
ایشان میفرمایند: «این مسئله افزایش نسل و اینها جزء مباحث مهمى است که واقعاً همه مسئولین کشور ـ نه فقط مسئولین اداری ـ روحانیون، کسانى که منبرهاى تبلیغى دارند، باید در جامعه درباره آن فرهنگسازى کنند، از این حالتى که امروز وجود دارد ـ یک بچه، دو بچه ـ باید کشور را خارج کنند. رقم صد و پنجاه میلیون و دویست میلیون را اول امام گفتند و درست هم هست. ما باید به آن رقمها برسیم.»(1)
انتقاد صریح رهبر معظم انقلاب و دغدغه ایشان نسبت به روند کاهش جمعیتی ایران اسلامی در سخنرانیهای معظم له نشان از این دارد که بیتوجهی به این مهم میتواند مشکلات بزرگ امنیتی، اقتصادی و فرهنگی را برای نظام اسلامی به بارآورد.
مقام معظم رهبری و نیز مراجع تقلید بارها در مورد پیر شدن جمعیت و لزوم افزایش زاد و ولد در ایران هشدار داده و خواستار برنامه ریزی های کلان در این مورد شدهاند.
رهبر انقلاب میفرمایند:«جمعیت جوان و بانشاط و تحصیل کرده و باسواد کشور امروز یکى از عاملهاى مهم پیشرفت کشور است. در همین آمارهایى که داده می شود، نقش جوان هاى تحصیل کرده و آگاه و پرنشاط و پرنیرو را مى بینید. ما باید در سیاست تحدید نسل تجدید نظر کنیم. سیاست تحدید نسل در یک برههاى از زمان درست بود، یک اهدافى هم برایش معین کردند. آن طور که افراد متخصص و عالم و کارشناسان علمى این قسمت تحقیق و بررسى کردند و گزارش دادند ما در سال ۷۱ به همان مقاصدى که از تحدید نسل وجود داشت، رسیدیم. از سال ۷۱ به این طرف، باید سیاست را تغییر می دادیم. امروز باید این خطا را جبران کنیم. کشور باید نگذارد که غلبه نسل جوان و نماى زیباى جوانى در کشور از بین برود و از بین خواهد رفت اگر به همین ترتیب پیش برویم، آنطورى که کارشناسها بررسى علمى و دقیق کردند. اینها خطابیات نیست، اینها کارهاى علمى و دقیقِ کارشناسى شده است. اگر چنانچه با همین وضع پیش برویم، تا چند سال دیگر نسل جوان ما کم خواهد شد.»(2)
آثار بحران کاهش نسل در ایران
به گفته سیاستمداران امریکایی یکی از راههای مقابله با جمهوری اسلامی ایران کاهش جمعیت است.
برژینسکی، سیاستمدار کهنهکار امریکایی و مشاور سابق امنیت ملی امریکا، میگوید: «از فکر کردن به حمله پیشدستانه علیه تأسیسات هستهای ایران بپرهیزید و گفتوگوها را با تهران حفظ کنید، بالاتر از همه بازی طولانی مدتی را انجام دهید چون زمان و آمارهای جمعیتی و تغییر نسل در ایران به نفع رژیم کنونی نیست.»(3)
خطرات سیاسی، امنیتی و اقتصادی
سیر نزولی جمعیت در ایران تهدید سیاسی و امنیتی به دنبال خواهد داشت زیرا اگر روند کاهش جمعیت به همین صورت ادامه پیدا کند ما در سالهای آینده در تأمین نیروی دفاعی و نیروی کار توانمند با مشکلات جدی مواجه هستیم و از دیگر سو با به هم ریختن تعادل جمعیتی ممکن است در سالهای آینده با چالشهای مذهبی مواجه شویم.
رشد منفی جمعیت از هم اکنون پادگانهای نظامی را تحت تأثیر قرار داده است بهگونهای که به ناچار مدت زمان خدمت سربازی افزایش یافته است. چنانچه این روند منفی ادامه یابد در 15 سال آینده ارتش و سپاه برای تأمین نیرو با مشکلاتی روبهرو خواهند شد. با این فرض که اکثر استانهای حاشیهای از قومیتها و مذاهب مختلفی تشکیل شدهاند و بعضی تحت تأثیر فرهنگهای بیرونی مثل عربستان و... هستند و رشد جمعیتی آنها تقریباً چهار برابر استانهای مرکزی است.
با این وضعیت و با به هم ریختن تعادل جمعیتی ممکن است در 50 سال آینده بر اثر چالشهای سیاسی، مذهب رسمی که در قانون اساسی مذهب جعفری اثنی عشری آمده است مورد سؤال واقع شود و خدای ناکرده همان پیشبینی برژینسکی محقق شود.
از نظر نیروی کار نیز ایران اسلامی با مشکل جدی مواجه خواهد شد زیرا اکثر جمعیت ایران را افراد سالخورده تشکیل میدهند و برای جلوگیری از تعطیلی کارخانهها باید از کارگران و نیروهای وارداتی استفاده کرد و برای دیگر کارها و پستهای مهم نیز باید از نیروهای خارجی بهره گرفت.
فراموش نمیکنیم که در سالهای قبل از انقلاب و حتی در سالهای اولیه انقلاب، بهداشت و سلامت کشور توسط نیروهای وارداتی مثل پزشکان هندی و پاکستانی اداره میشد که نه درد مردم را درست تشخیص میدادند و نه زبان آنها را میشناختند واردات نیرو از خارج علاوه بر اینکه آثار منفی اقتصادی مثل خروج ارز را به دنبال دارد، حامل آثار مخرب فرهنگی و اجتماعی است که جامعة ایرانی را به سرعت متلاشی میکند.
به موازات پیر شدن جمعیت و کاهش نرخ رشد جمعیت، تولید نیز در کشور کاهش مییابد. در سالهایی که جمعیت ایران 27 میلیون بود برای تأمین مواد غذایی حتی گندم و میوهجات واردات گسترده صورت میگرفت، ولی امروز با جمعیت 75 میلیونی علاوه بر تامین مایحتاج خود در بسیاری از موارد جزء کشورهای صادرکننده هستیم. افزون بر این با کاهش رشد و پیر شدن جمعیت کشور هزینههای سنگین بیمه و طرحهای حمایتی دولت برای بازنشستگان کمرشکن خواهد شد. واردات نیروی کار نیز موجب خروج ارز خواهد شد و در نتیجه بحران اقتصادی کشور را فرا خواهد گرفت.
خطرات فرهنگی و اجتماعی
زمانی که تفکر کنترل جمعیت و تکفرزندی در کشور به گفتمان رایج تبدیل شد، آثار و تبعات فرهنگی خاصی نیز در پی خواهد داشت و عقیمسازی زنان و مردان به یک عرف مجاز تبدیل شد به طوری که امروزه در جمهوری اسلامی تنها موردی که در بیمارستانها و خانههای بهداشت به صورت رایگان انجام و گاهی جایزه هم اعطا میشود، عمل عقیمسازی است! سقط جنین نیز در نگاه برخی خانوادهها مجاز دانسته میشود زیرا تنظیم خانواده یک ضرورت است و فرزند چهارم به بعد خلاف تلقی میشود! طبیعی است در این فرهنگ، برخی خانوادههایی که از تنهایی رنج میبرند خلأ انس با فرزند را با انس با حیوانات به ویژه سگ پر کنند، امری که امروزه در مناطق اشرافنشین به چشم میخورد.
شغلهای جدید و مغازههایی با عنوان غذای سگ و شستشوی سگ و درمانگاه سگ و... از پدیدههایی است که هر روز بر تعداد آنها افزوده میشود! روشن است خانوادهای که فرزند نمیآورد یا تک فرزند است و فرزندش به دانشگاه رفته و یا ازدواج کرده است چنین کمبودی را در زندگی احساس میکند و برای جبران آن چنین راهکارهایی میاندیشد که غربیها اندیشیدهاند.
راهکارهای افزایش جمعیت
پیراستن جامعه از توهم فقر؛ اگر خدا ضامن روزى است دیگر جایی برای ترس از تنگدستی و فقر باقی نمیماند.
در عصر رسول خدا(ص) اعراب گمان میکردند که روزى دهنده فرزندان پدر و مادرند. خداوند اعلام مى کند که این پندار شیطانى را از سر به در کنند و به تلاش و کوشش هر چه بیشتر برخیزند، خدا هم کمک نموده و زندگى آنها را اداره مى کند.(4)
این آیه، سیماى نابسامان اقتصاد دوران جاهلیت را نشان مى دهد. امروز هم که دنیا به خاطر نگرانى از افزایش جمعیت و کمبودهاى اقتصادى سقط جنین را مجاز مى داند، گرفتار نوعى جاهلیت شده است.(5)
تشویق جوانان به ازدواج؛ یکى از ثمرات بزرگ ازدواج وجود فرزند و بقاى نسل آدمى است. تولید و تکثیر نسل را نباید کوچک و بیاهمیت شمرد زیرا هدف آفرینش جهان وجود انسان و پرورش و تکامل او است. تولید و پرورش انسان هاى خداپرست و موحد و نیکوکار و صالح مطلوب خداى جهان آفرین است.
از طرف دیگر بالا رفتن سن ازدواج موجب میشود فرصت باروری پس از تشکیل خانواده کاهش یابد و عملا زوجها پس از ازدواج به دلیل توصیهها و هشدارهای پزشکی امکان و تمایل کمتری برای فرزندآوری داشته باشند.
حمایتهای دولت از خانواده؛ بررسیها نشان میدهد که دلیل اصلی بیرغبتی خانوادهها به داشتن فرزند بیشتر مسائل مالی است. اگر از خانوادههایی که برای چندمینبار دارای فرزند میشوند حمایت مالی شود و تخفیفهای مالیاتی و حمایتهای مالی توسط سبدهای کالا و یا به صورت نقدی صورت پذیرد افزایش جمعیت را به دنبال خواهد داشت.
از اقدامات مهم دیگر استفاده از سرمایهگذاریهای اقتصادی، بهبود شرایط جوانان و فراهم کردن شرایط تشکیل زندگی است. وقتی افراد شرایط شغلی و موقعیت اجتماعی مناسبی داشته باشند برای تشکیل زندگی و داشتن فرزند، ترغیب خواهند شد.
سیاست اجباری ازدیاد جمعیت موفق نخواهد بود زیرا داشتن فرزند یک علاقه است و ممکن است کسی این نیاز را احساس نکند. بهترین راهکار برای جوان نگهداشتن کشور اتخاذ سیاستهای مؤثر برای بهبود ظرفیتهای استخدام منابع انسانی جوان و رشد اقتصادی است.
افزایش تسهیلات ازدواج در سنین پایین، حمایت از زنانی که تمایل به بچهدار شدن دارند، افزایش مرخصی زایمان، ایجاد مراکز نگهداری از کودکان و توجه به سلامت مادر و فرزند از موارد دیگری است که میتوانند به حل مشکل کمک کنند.
منابع؛
1. دیدار با کارگزاران نظام، 3 مرداد 1391.
2. همان.
3. مصاحبه با روزنامه وال استریت ژورنال، مارس 2009.
4. تفسیر نمونه، ج12، ص 100.
5. تفسیر نور، ج7، ص 51.