با حاملان واصل/19

برات شهادتم را از خدا گرفته‌ام

شهید رضا داروئیان در سفر مکه‌ای که رفته بود در در زیر ناودان طلا آرزوی شهادت کرد و در منطقه عملیاتی شلمچه به آرزویش رسید.
کد خبر: ۲۴۳۴۹۹
تاریخ انتشار: ۲۴ خرداد ۱۳۹۶ - ۱۳:۱۳ - 14June 2017
شهادتم را از خدا گرفته امبه گزارش دفاع پرس از آذربایجان شرقی، قاری قرآن شهید «رضا داروئیان» در 25 آذرماه سال 1345 در تبریز چشم به جهان گشود و در 5 اردیبهشت ماه 1367 در شلمچه به درجه رفیع شهادت نائل آمد.

فرازی از وصیتنامه شهید
 
همانا همه چیز از اوست و بازگشت ما به سوی اوست و این اوست که عشق و عاشقی را آفرید و عشق حسین (ع) از همه عشق‌ها برتر و عاشقان او عاشق‌تر از دیگران.
 
ای خدای عالمیان هیچ توشه‌ای به جز گناه ندارم. ولی چشم به عطای تو دارم.
 
الهی! ما را بیامرز و بعد بمیران. اگر نمی‌بود عشق حسین (ع)، دل‌ها همه زنگ زده و سیاه و کدر می‌شد. پس ای ثارالله، ما را از عاشقان حقیقی خود قرار بده و عشقمان را افزون کن و از شراب عشقت سیرابمان نما و از شهدای کربلا جدایمان مفرما.
 
الهی! به پیر جماران عمر طولانی تا ظهور حضرت مهدی (عج) عنایت کن. تنها آرزویم این است که در لحظات آخر عمر، خود را کشان کشان بر روی قدم‌های ابا عبدلله الحسین (ع) بیندازم و بر خاک پای مبارک حضرت بوسه زنم و خاک پایش را توتیای چشم کنم.
 
خاطره‌ای از شهید

قبل از عملیات کربلای چهار رضا به زیارت خانه خدا رفت در حالی که در عملیات والفجر 8 یک چشم و یک گوش خود را تقدیم معبودش کرده بود. مادرش می‌گفت: به رضا گفتم از خدا بخواه چشمت را شفا بدهد ... ناراحت شد و گفت: مادرم هی نگو چشم، دست، گوش. آنچه را که تقدیم خدا کرده‌ام نمی‌خواهم برگرداند، مادر جان من چیز بزرگتری از خدا گرفتم.
 
گفتم: چه چیزی گرفته‌ای که خوشحالی؟ گفت: شهادتم را گرفتم و به عمه‌اش نیز گفته بود برات شهادتم را از خدا گرفته‌ام.

حاجی در مکه خیلی مراقب اعمالش بود. حال خاصی پیدا کرده بود. بیشتر اوقاتش را زیر ناودان طلا می‌گذراند. او حاجت بزرگتری داشت. در دست نوشته‌هایی که از ایشان به یادگار مانده به آن لحظه‌های عرفانی این طور اشاره کرده است: «در زیر ناودان طلا آرزوی شهادت کردم. دو رکعت نماز خواندم بعد سینه‌ام را به بیت شریف چسباندم. سنگ‌های خانه خدا را بوسیدم و طلب شهادت می‌کردم. ناگاه بدنم چنان به لرزه افتاد و حالی به من دست داد که حتی می‌خواستم سنگ‌های کعبه را فرو ببلعم. یقین کردم که خدا مرا پذیرفته است.»

انتهای پیام/

نظر شما
پربیننده ها