خبرگزاری دفاع مقدس- سرویس فرهنگی- گفته اند و درست گفته اند که ماه رمضان بهار قرآن است، به همان اندازه می شود گفت این ماه بهار مساجد هم هست، فصلی برای رونق هر چه بیشتر مساجد، بیشتر شدن نمازگزاران و اوج گیری فعالیت ها؛ به نحوی که بسیاری از مساجد برنامه های خاصی برای این ایام دارند.
با این مقدمه سراغ برنامه ویژه و تا حدی متفاوت مسجد جامع شهر دهلران برای اکران روزانه فیلم در ماه مبارکی که پشت سر گذاشتیم می رویم.
شاید پخش فیلم در یک ساعت و یک روز و یک شب آسان باشد اما نمایش فیلم در هر روز از ماه مبارک را نمی توان ساده گرفت، مخصوصاً اگر در ماه مبارکی باشیم که حجم فعالیتهای مساجد به خودی خود زیاد می شود و اضافه کردن یک برنامه ثابت نیم ساعت تا 45 دقیقه ای به هر روز چندان آسان نباشد، اما این اتفاق چه دشوار و چه آسان در مسجد جامع دهلران افتاد و نمازگزاران هر روز قبل از نماز ظهر و عصر یکی از فیلمهای جشنواره عمار را تماشا کردند.
روایت اول: مردم خیلی می توانند کمک کنند
محمد کدپور یکی از جوانان مسجدی دهلران است که چندباری با پیامک درباره تعدادی از فیلمهایی که در مسجد اکران شدند نظر داده است. با او تماس می گیریم و از فیلم ها می پرسیم، می گوید بیشتر از همه از دو فیلم خوشم آمد، یکی «فرزند کبیرکوه» که درباره یک شهید هم استانی ام بود و دیگری «لکه» ای که از لکه ای بر پیشانی بعضی ها سخن می گفت. محمد البته می گوید مردم بیشتر از فلیمهای «عطش ثانیه ها» درباره بمبگذاری در مسجد امام علی (ع) زاهدان و «پرواز صبح یکشنبه» درباره حمله ناجوانمردانه به هواپیمای مسافربری ایران تحت تأثیر قرار گرفتند.
محمد که خیلی نسبت به فیلمها از خودش دغدغه نشان می دهد چند نکته برای گفتن دارد، اول می گوید در مقایسه با سالهای قبلی که فقط جلسات احکام و سخنرانی برگزار می شد پخش این فیلمها در مسجد خیلی خوب بود اما کاش بشود این فیلمها را برای مردمی که چندان با مسجد رابطه ندارند هم پخش کرد، اکران در پارک پیشنهاد او برای این کار است. نکته دومش درباره بچه هاست، می گوید فیلمهایی که در مسجد جامع پخش شدند بیشتر برای مخاطب بزرگسال بودند و بهتر بود بعضی روزها برای کوچکترها انیمیشن پخش شود. نکته سومش هم درباره تأثیر مخاطب بر فیلمساز است: مخاطبان خیلی می توانند کمک کنند، من خیلی به دوستان می گفتم که حالا که این فیلمها تولید شده اند با پیامک نظر بدهید، حداقل برای فیلمسازها قوت قلب باشیم و نظرمان را نیز بگوییم.
روایت دوم: مسجد از کلیشه در آمده بود
حسن شادی یکی دیگر از نمازگزاران مسجد است که با پیامک درباره فیلمها اظهار نظر کرده است، شادی که نتوانسته است همه فیلم ها را ببیند از «من مدیر جلسه ام» و «عطش ثانیه ها» بیشتر خوشش آمده است و دومی را فیلمی مردمی و باحال می داند.
حسن بعد از اینکه می گوید یادش نمی آید قبلاً در دهلران پخش فیلم دیده باشد تأکید می کند پخش فیلم مسجد را از کلیشه در آورده بود و آنقدر فضا را جذاب کرده بود که خود من گاهی شاید به خاطر دیدن فیلمها برای نماز ظهر به مسجد می رفتم.
از او درباره کیفیت فیلمها می پرسیم، جواب می دهد بعضی از فیلمها به لحاظ ساختاری خیلی ضعیف بودند اما مردم از آنها خوششان می آمد، شاید به این خاطر که ما خودمان را در فیلمها می دیدیم، واقعی بودن موضوع فیلمها خیلی مهم بود و ما را درگیر می کرد. وقتی فیلمی درباره مشکل یک روستا در خراسان برای دسترسی به آب پخش شد من دیدم مردم بعدش درباره فیلم بحث می کردند و می گفتند ما باید قدردان نعمت آب آشامیدنی در منطقه مان باشیم.
آخر صحبت که محمد چند پیشنهاد درباره بهتر برگزار شدن مراسم می دهد خاطره ای هم از اکران فیلم ها می گوید: یکبار که فیلم داشت پخش می شد یکی از خانمها از آن طرف پرده اعتراض کرد که ما هم می خواهیم فیلم را ببینیم، ظاهراً یک پرده یا مانعی جلوی دید آنها را می گرفت که بعد بچه های مسجد رفتند آن مانع را برداشتند.
روایت سوم: مردم پول دادند تا مسابقه طرح کنیم
چند دقیقه ای هم با رابط اکران فیلمهای جشنواره در مسجد جامع صحبت می کنیم. علی اکبر صحرایی می گوید پخش فیلمها قبل از نماز ظهر و عصر، از روز هفتم ماه رمضان شروع شد و تا آخر ادامه داشت، جمعیت هم تغییر می کرد، از هفتاد نفر بیننده داشتیم تا برخی از روزها که به دویست نفر هم می رسید. تبلیغات برنامه به دو صورت انجام شد، یکبار به مخاطبان سامانه پیامکی نماز جمعه پیامک دادیم، هر روز هم بعد از نماز مغرب و عشا در مسجد اعلام می کردیم اما تبلیغات دیگری در سطح شهر نداشتیم.
صحرایی به ابتکار بچه های مسجد در طرح سوال از فیلم ها نیز اشاره می کند: هر روز از فیلمها دو سوال طرح می کردیم و به دو نفر یک جایزه نقدی ده تومانی هدیه می دادیم، بخشی از این هدیه ها را سپاه شهرستان تقبل کرد و بخش بیشترش را سه نفر از بزرگترهای مسجد محبت کردند و دادند تا جوانها و بچه ها بیشتر به مسجد بیایند، البته در تأمین این هزینه ها درد دلهایی هم در قبال بعضی نهادها هست که فعلاً از کنارش می گذرم.
از علی اکبر صحرایی درباره فیلمهایی که بیشتر از همه روی مردم تأثیر گذاشتند پرسیدیم که جواب داد: «الفبای روشن» و «فرزند کبیرکوه» چون بومی بودند، و فیلمهای «عطش ثانیه ها»، «پرواز صبح یکشنبه» و «بوی لیمو می آید» هم خیلی تأثیر داشتند، بعضی از مردم بعد از نمایش فیلم ها مراجعه می کردند و فیلمها را می خواستند تا برای خانواده شان هم نمایش دهند.
صحبت با ما آقای صحرایی با دو پیشنهاد به فیلمسازها که ماحصل بیست روز اکران است تمام شد: بهتر است فیلمسازها فیلمهای بیشتر از سی دقیقه تولید نکنند چون در فضای مسجد فراتر از کشش است، گاهی اوقات هم مصاحبه ها طولانی می شد و فیلم حالت یکنواخت پیدا می کرد و مخاطب را خسته می کرد.
روایت چهارم: تعداد نمازگزاران بیشتر شده بود
با علی درویشی، 42 ساله و یکی از برندگان مسابقه ای که بعد از پخش هر فیلم برگزار می شد هم صحبت کردیم. آقای درویشی در روز اکران فیلم «لکه» برنده مسابقه شد اما خودش بیشتر از همه از فیلم «بوی لیمو می آید» درباره بمباران شیمیایی سردشت تعریف می کرد.
درویشی نکته ای هم درباره اثرات پخش فیلم در مسجد دارد: پخش فیلم باعث شد تعداد نمازگزاران مسجد بیشتر شود، من یادم است ماه رمضان سالهای قبل مردم کمتر در نماز ظهر شرکت می کردند، مثلاً قبلا شاید پنجاه، شصت نفر می آمدند ولی امسال شاید نزدیک صد نفر. ده دقیقه قبل از اذان هم پخش فیلم ها تمام میشد و در بعضی از روزها در این فاصله مردم با هم درباره فیلم صحبت می کردند.
روایت پنجم: مسجد فقط برای رکوع و سجود نیست / همه مساجد باید فعال شوند
اکران فیلم در مسجد جامعی که محل برگزاری مصلی است شدنی نبود مگر با همت جوانان و مسئولان مسجد، اما قطعاً نمی توان و نباید نقش حمایتهای معنوی امام جمعه را در این اتفاق نادیده گرفت، به همان صورت در کنار بینندگان، دست اندرکاران اکران فیلم و یا برندگان مسابقات نباید امام جمعه را به عنوان ضلع دیگر روایت این اتفاق نو در مسجد جامع دهلران فراموش کرد.
امام جمعه در ابتدا اشارتی تاریخی به پخش فیلم در مساجد دارد: اوایل انقلاب که ما نوجوان بودیم بچه های سپاه هم در داخل یا محوطه مساجد و حسینیه ها برای مردم فیلم پخش می کردند و خاطره فیلمهایی مثل «توبه نصوح» را از آن زمانها هنوز به یاد دارم، البته بعد از جنگ دیگر به خاطر اینکه احساس شد تکنولوژی و تلویزیون کافی است پخش فیلم در مساجد انجام نگرفت.
حاج آقا موسوی سپس از زاویه دین به موضوع اکران فیلم در مسجد پرداخت: این که مسجد محل رکوع و سجود باشد تنها بخشی از کارکرد مسجد است، مسجد در قبال آگاه سازی و روشنگری مردم هم مسئولیت دارد و اصلاً این هم بخشی از عبادت است، در صدر اسلام مسجد پایگاه آگاه سازی و بصیرت افزایی بود. الان هم وقتی که جوانان و نوجوانان زیادی داریم که بخش زیادی از وقتشان را دوست دارند در مسجد باشند ما باید برای اینها برنامه ریزی کنیم و محتواهای مفید و آگاهی دهنده را در قالب های جذابی مثل فیلمها برایشان ارائه کنیم، من امیدوارم مرکز امور مساجد هم به این ماجرا وارد شود و به پخش فیلم کمک کند و همه مساجد هم فعال شوند.
حاج آقا کسانی را هم که برای نمایش فیلمها در مسجد زحمت کشیدند تحسین کرد و گفت: من معمولاً در اواخر فیلمها از بیرون وارد مسجد می شدم و می دیدم که مردم همه زمینگیر، ساکت و آرام و غرق در فیللمها هستند و به پرده نمایش نگاه می کنند.
نکته آخر امام جماعت مسجد درباره سوژه های دهلرانی ای بود که فیلسمازی سراغشان نرفته است، از اینکه دهلران در متن جنگ بوده و بارها بمباران شده است، طوری که حتی سال گذشته در جریان عملیات حفاری برای احداث خطوط شبکه گازرسانی شهرستان پیکر مطهر یک شهید پیدا شده است، تا دو ریش سفید دو طایفه که به جنگ می روند و در یک عملیات به شهادت می رسند.
روایت پنج به علاوه یک!
صحبت ها تمام شد، اما آنطور که علی اکبر صحرایی گفت پایان رمضان، پایان اکران فیلم در مسجد جامع یا همان مصلای دهلران نیست و از حالا به بعد قرار است مراسم نماز جمعه از فیلم ها و مخاطبانش میزبانی کند، اتفاقی که می تواند با استفاده از تجارب این یک ماه عمق بیشتری پیدا کند، کاستی ها کمتر شود و نقاط قوت بیشتر.
منبع: سایت عمار فیلم