به گزارش دفاع پرس، سردار سرتیپ بسیجی دکتر "بهمن کارگر" رئیس بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس و رئیس ستاد مرکزی راهیان نور کشور در یادداشتی به بررسی نقش آموزش و پرورش در تقویت و ارتقای جریان فرهنگی راهیان نور پرداخته است. این یادداشت را در ادامه میخوانید:
مهمترین شناسه دفاع مقدس الگوپذیری از نهضت حضرت سید الشهدا(ع) و حادثه عظیم عاشورا است.
دفاع مقدس همانطور که در اصل خود از حادثه عظیم عاشورا الگوپذیری داشت و با همان شیوه توانست پیروزی خون بر شمشیر را در عصر فرا مدرن کنونی به جهانیان اثبات کند؛ در مسیر تداوم نهضت و حفظ و ترویج ارزشها و درسها و تجارب دفاع مقدس نیز باید از نهضت حسینی(ع) الگوپذیری کند.
رمز و راز اصلی زنده ماندن قیام حسینی(ع) در قیام فرهنگی امام سجاد (ع) و حضرت زینب(س) و مجاهدت مدبرانه و صبورانه و مستمر این دو شخصیت بزرگوار و اهل بیت گرانقدر حضرت اباعبدالله(ع) بود. در شرایطی که دشمن عرصه را از همه جهات بر امام سجاد (ع) تنگ کرده بود، حضرت زینب سلامالله علیها با صلابت هر چه تمامتر مدبرانه و شجاعانه در برابر تهاجم فرهنگی همهجانبه دشمن قد علم کرد و با بیان حقایق نهضت کربلا و برملا کردن ریاکاری و جنایات و فریبکاری بنی امیه، هم دستگاه حکومتی را رسوا کرد و هم از پایمال شدن خون شهدای عظیم الشان کربلا جلوگیری کرد و هم پیام خون شهیدان کربلا را در میدان جهاد فرهنگی و اجتماعی با صدای بلند به گوش عالمیان رساند و حقانیت وعده الهی که میفرماید «میخواستند نور خدا را خاموش کنند، ولی خداوند نور خود را کامل میکند هر چند کافران و مشرکان نخواهند»، برای همگان آشکار ساخت.
بنابراین الگوپذیری از نهضت حسینی (ع) در دفاع مقدس وقتی کامل میشود که هم در عرصه نبرد نظامی و هم در عرصه نبرد فرهنگی این الگوپذیری نیز محقق شود.
و اما سخن از مشابهت میان نهضت حسینی با انقلاب اسلامی و دفاع مقدس بسیار است و کافی است بدانیم که بسیاری از آنچه از ابتدای نهضت و انقلاب اسلامی در عرصه محیطی (داخل و خارج) از سوی دشمنان اتفاق افتاد در جریان نهضت عاشورا نیز به نوعی اتفاق افتاده است و این یک شبیه سازی اتفاقی نیست، بلکه امری حقیقی و ناشی از ماهیت مشابه و یکسان، یعنی دو جریان نهضت حسینی (ع) و انقلاب اسلامی است.
تامل در این شبیه سازی به ما میآموزد که تنها راه پیروزی بر هجمههای متنوع دشمنان، پیروی و الگوپذیری از سیرههای معصومین علیهم السلام در رخدادها و جریانهایی است که از سوی آنها رهبری و یا حمایت شدهاند.
در میان این جریانها، جریان فرهنگی پس از عاشورا که در مقابل تهاجم فرهنگی ضد دینی امویان شکل گرفت را باید موفقترین جریان مکتبی پس از بعثت پیامبر اکرم (ص) دانست. زیرا این جریان به عنوان حلقهی فرهنگی، حلقه نظامی مقابله با شرک و نفاق امویان را که با شهادت حضرت اباعبدالله و یارانش در کربلا رقم خورد، را کامل کرد و مانع از تحریف دین و مخدوش کردن دستاوردهای نهضت عظیم حسینی شد.
بیتردید جهاد فرهنگی حضرت سجاد علیه السلام و حضرت زینب سلام الله علیها مکمل ضروری و جزء بسیار تعیین کننده نهضت عاشورا بود و بدون آن نمیتوان تصور کرد که چه صدمات و تحریفات و آسیبهایی به آموزههای حقیقی اسلام وارد میآمد. اینکه امروزه گروهکهای وهابی و سلفی و تکفیری با ظاهر اسلامی نظیر القاعده، طالبان، النصره و داعش و... با داعیههای دفاع از قرآن و پیامبر و دین اسلام به پلیدترین اقدامات جنایتکارانه دست میزنند و هر روز در گوشهای از یک کشور پرچم دروغین اسلام خواهی بلند میکنند، نشانهای از ضرورت تداوم کار عظیم فرهنگی حضرت امام سجاد(ع) و حضرت زینب سلام الله علیها در تداوم نهضت عاشورا است و نشان میدهد که فقدان یک الگوی بیعیب و کامل از دین تا چه اندازه میتواند راه را برای گروهکهای انحرافی ضد دین باز کند تا به نام دین ریشه دین را بزنند و به نام دفاع از دین، مدافعان واقعی دین را به مسلخ ببرند.
تا این جا سعی شد به اهمیت حیاتی تداوم دفاع مقدس در عرصه فرهنگی و عرصه مقابله با تهاجم فرهنگی و به تعبیر رهبر معظم انقلاب حضرت امام خامنهای، ناتوی فرهنگی اشاره شود.
با این مقدمه لازم است چند جمله هم درباره راههای پیاده کردن استراتژی تداوم نهضت و مقابله با تهاجم فرهنگی دشمنان صحبت کنیم.
از آنچه تاکنون آموختهایم میفهمیم که یک جریان یا نهضت فقط زمانی ماندگار میشود که به جریان فرهنگی تبدیل شود. یعنی در ذهن آحاد جامعه پذیرفته شود و به یک باور درونی جامعه تبدیل شود، به نحوی که افراد جامعه نسبت به آن در خود احساس نیاز کنند و برای حفظ آن حاضر باشند از داراییهای خود هزینه کنند. هر گاه چنین اتفاقی افتاد دیگر جای نگرانی چندانی نیست و میتوان توقع داشت که جریان مورد نظر به صورت خود بنیاد از انرژی جنبشی در هر دو بعد نظری (ذهنی) و عملی (رفتاری) برخوردار شود.
در این مرحله بیشترین نقش برای نهادهای بالادستی، نقشهای سیاستگذارانه و هدایتی خواهد بود، تا مانع از نفوذ جریانهای ناسالم و انحرافی شود و تداوم و سلامتی نهضت را تضمین کند.
با مطالعه منابع مربوط به مسائل تربیتی، در مییابیم قریب به اتفاق علمای علم تربیت، آغاز دوره تربیت نسلها را دوره طفولیت میدانند.
اما در آموزههای اسلامی به دلیل شناخت دقیق از خلقت انسان و نیازها و استعدادهای انسان، آغاز دوره تربیت را به پیش از تولد و در برخی بیانات به بیش از 20 سال قبل از تولد تسری میدهند. این تسری می خواهد به ما بگوید اگر میخواهید نسل تربیت یافته و سالم داشته باشد، باید از پدران و مادران آینده شروع کنید. یعنی باید از هم اکنون برای تربیت نسل اینده کار کرد.
وقتی دقت میکنیم میبینیم که نظر دانشمندان علوم تربیتی و علمای اسلامی در یک نقطه مهم یعنی کار تربیتی روی نوزادان، کودکان و نوجوانان به هم میرسد با این تفاوت که در آموزههای اسلامی بر پاکی نسل پیش از انعقاد نطفه و در فرایند شکل گیری و خلقت نوزاد هم تاکید فراوان میشود.
اینک برگردیم به موضوع سخن، ما برای حفظ میراث فرهنگی و ارزشی و دفاع از حقانیت و تمامیت و اسلامیت خود چارهای جز کسب اقتدار و مقاومت و مبارزه با زیاده خواهان و جریانهای فاسد و استکباری و انحرافی نداریم.
نهضت عاشورا هم از بعد نظری و هم از بعد عملی، در هر دو عرصه نظامی و فرهنگی برای انقلاب اسلامی و دفاع مقدس الهام بخش بوده است و در هر زمینهای که توانستهایم از آن الگوی برداری کنیم موفقیتهای بزرگ به دست آوردهایم. قیام فرهنگی امام سجاد (ع) حضرت زینب (س) نیز در برابر تهاجم فرهنگی امویان آنقدر موثر و تعیین کننده بود که در کوتاه مدت منجر به سرنگونی حکومت جبار بنی امیه و مجازات عاملان فاجعه عظیم کربلا شد. تداوم جریان فرهنگی عاشورا به گفته همه دانشمندان و مورخان بی طرف و رهبران بزرگ دینی، اسلامی و شیعی، نظیر امام خمینی (ره)، باعث ماندن اسلام شد. این تاثیر تعیین کننده به ما میآموزد که از الگوی قیام زینبی (س) باید درس گرفت و در مبارزه با دشمنان در عرصههای فرهنگی و اجتماعی از این الگو به نحو حداکثر بهره برداری کنیم.
اینک بر گردیم به آموزش و پرورش؛
همه قبول داریم که تربیت نسل را حداقل باید پیش از دبستان آغاز کرد.
همه قبول داریم که دفاع از فرهنگ، سرزمین، دین و ناموس و منافع ملی امری نیست که بتوان از آن چشم پوشی کرد و بدون برخورداری از اقتدار دفاعی در همه زمینهها، امکان تداوم یک زندگی شرافتمندانه و افتخار آمیز وجود ندارد.
همه قبول داریم که دفاع از فرهنگ، سرزمین، دین و ناموس و منافع ملی امری نیست که بتوان از آن چشم پوشی کرد و بدون برخورداری از اقتدار دفاعی در همه زمینهها، امکان تداوم یک زندگی شرافتمندانه و افتخار آمیز وجود ندارد.
همه قبول داریم که دنیای واقعی که در آن زندگی میکنیم دنیای تضاد منافع و توسعهطلبی قدرتها است و برخلاف آنچه که شعارش داده میشود، قانون جنگل به معنی ناعادلانه آن حاکم است و قدرتمندان هیچ ترحمی به ضعیفان نمیکنند و برخلاف قانون جنگل که در حد نیاز کشتار میشود، در قانون حاکم دنیا حد نیاز تعریف معینی ندارد و توسعه طلبی حد پایانی ندارد.
در این چنین شرایطی تنها یک چیز میتواند مانع از بلعیده شدن و پایمال شدن باشد و آن اقتدار در همه حوزها به ویژه اقتدار فرهنگی است.
اقتدار فرهنگی گر چه به ظاهر ممکن است کم اهمیت تلقی شود، اما اگر به خوبی شکافته شود خواهیم دید که مهمترین مولفه از اقتدار جامع و کامل، همین اقتدار فرهنگی است. برای نشان دادن اهمیت اقتدار فرهنگی، فقط به برخی از عناصر درونی مولفه فرهنگی که اتفاقاً رابطه مستقیمی با دفاع نظامی دارند، اشاره میکنیم؛
عنصر خودباوری، عنصر جنگاوری و تسلیم ناپذیری، عنصر مقاومت، عنصر صبر، عنصر ایثار، عنصر شهادت طلبی، عنصر بصریت و دشمن شناسی، عنصر دشمن ستیزی، عنصر قناعت، عنصر سخت کوشی، عنصر خداباوری، عنصر تکلیف محوری، عنصر عدالتخواهی، عنصر ظلم ستیزی و...
اگر تامل کنیم به وضوح در مییابیم که مهمترین بخش در اقتدار نظامی مولفه فرهنگی است و در نبود این مولفه اقتدار نظامی هرگز محقق نمیشود، زیرا مهمترین رکن در یک اقتدار نظامی رکن انسان است و رکن انسانی بدون برخورداری از اقتدار فرهنگی قادر به هیچ تحرک نظامی در میدان رزم نبوده و به دلیل پشتوانههای فکری و عقیدتی و نظری، و از مهمترین جزء استراتژی کلان یعنی «هدف نهایی» در جنگ محروم است و در نتیجه رزم و نبرد او فاقد سرانجام روشن و بیحاصل خواهد بود.
با فرهنگ مقتدر در همه حوزهها میتوانیم موفق باشیم و بدون آن در هیچ حوزهای پیروزی مستمر و پایدار به دست نخواهد آمد. به عبارت دیگر اقتدار فرهنگی همه حوزههای اقتدار را اعم از نظامی، اقتصادی، سیاسی، علمی و ... پشتیبانی میکند. اگر این نتیجهگیری را بپذیریم باید در پی راه کاری باشیم که این اقتدار را به دنبال خود داشته باشد.
نکته دیگری که باید به این مقدمه اضافه شود اینکه دفاع مقدس ما یک دفاع صرفا نظامی نبود و دفاع مقدس گر چه در بعد نظامیاش در 8 سال جنگ تحمیلی تعریف میشود. اما مفهوم عام آن به زمان گذشته محدود نمیشود و تا زمانی که به الزامات آن ملتزم باشیم تداوم دارد و بلکه باید گفت رمز تداوم انقلاب اسلامی، در تداوم دفاع مقدس است.
ترکیب دو مقدمه فوق یعنی ضرورت اقتدار فرهنگی و ضرورت تداوم دفاع مقدس، رمز تداوم انقلاب اسلامی و پیروزی آینده در برابر توطئههای مستمر دشمنان و عبور از گردنههای سخت پیش رو میباشد. چگونگی تحقق این امر در چگونگی پیوند میان هدف بزرگی چون اقتدار فرهنگی و تجربه بزرگی چون دفاع مقدس نهفته است. به نظر میرسد اگر بتوانیم بین این دو موضوع پیوندی مستحکم و پایدار برقرار کنیم، توانستهایم به هدف مقدس خود یعنی اقتدار فرهنگی دست بیایم.
جریان خودجوش راهیان نور که از الطاف خفیه است که به برکت خون پاک شهدای انقلاب و دفاع مقدس و نیز مجاهدتهای خالصانه رزمندگان اسلام و نفس مبارک حضرت امام راحل، شکل گرفت و فراگیر شد، میتواند همان حلقهای باشد که میان تجارب و درسها و ارزشهای دفاع مقدس با هدف راهبردی اقتدار فرهنگی، ارتباط مستحکم و پایدار برقرار کند. با وجود جریان فرهنگی راهیان نور ما نیاز به ایجاد ظرف جدید و طرح و ایده دیگری نداریم.
زیرا بهترین ایده و ظرف را خود شهدا و رزمندگان ایثارگر برای ما فراهم کردهاند، آنچه ما به عنوان میراث داران جریان عظیم دفاع مقدس بر عهده داریم این است که این ظرف و ظرفیت عظیم دفاع مقدس بر عهده داریم این است که این ظرف و ظرفیت عظیم را به درستی بشناسیم و به درستی برای فعال کردن و پالایش و تقویت و استمرار و ثمربخشی آن گام برداریم.
در این جا چند نکته را به اختصار عرض میکنم؛ در درجه اول به عنوان تذکر به خودم و همکاران خودم در بنیاد و در ثانی به همه عزیزان مخاطب که در این عرصه مهم تکلیفی برای خود احساس میکنند:
1- هر موج و جریانی هر قدر عظیم باشد، برای استمرار حرکت خود نیازمند انرژی تازه است تا دچار سکون و توقیف نشود و اگر این انرژی درونزا نباشد یا دچار رکود میشود و یا دچار وابستگی و انحراف.
2- هر جریانی اگر به درستی هدایت نشود و به حال خود رها شود، میتواند به مسیر انحرافی کشانده شود، در این صورت چه بسا باعث تخریب عظیم شود.
3- دفاع مقدس محصول مجاهدت، اثار و حضور یکپارچه همه آحاد ملت از همه اقوام و ادیان و مذاهب و اصناف و گروهها و سنین مختلف بوده است و در یک جمله؛ تابلوی تمام نمای حضور و ایثار مردم است و ترسیم هر تابلوی ناقصی از این حماسه نوعی تحریف دفاع مقدس است که با منافع ملی و آرمانهای نظام انطباق ندارد.
4- جریان فرهنگی راهیان نور به عنوان یک جریان بسیار پر ظرفیت برای تداوم آرمانهای انقلاب اسلامی و دفاع مقدس نیاز به یک موتور محرک از جنس خود دارد، تا هم انرژی آن را درونزا کند و هم از انحراف و وابستگی آن جلوگیری کند.
5- به نظر میرسد این موتور محرک را که هم پر انرژی و جوان باشد و هم از جنس دفاع مقدس باشد (با همه آموزهها، تعلقات و تنوعات خود)، فقط در ظرف آموزش و پرورش میتوان یافت. زیرا از دو رکن اساسی یعنی معلمان و دانش آموزان، معلمان به عنوان رکن هدایتگر از دانش، پختگی و تعهد مکتبی انباشته هستند و دانشآموزان به عنوان رکن جریان ساز، از انرژی جوانی و توان بالای فراگیری و آموزش پذیری و دارای انگیزههای پاک و بیآلایش و فطرتهای سالم برخوردارند.
6- مسئله دیگری که در بحث دفاع، همواره مورد توجه طراحان دفاعی است، این است که تا مسئله دفاع و ضرورت آن در سطح ملی احساس نشود و به یک نیاز ملی تبدیل نشود، نمیتوان با خیال آسوده از منافع ملی دفاع کرد، هر چند آمادگی دفاعی در بعد سخت افزاری به میزان زیادی فراهم باشد. زیرا بدون پشتوانه نرم افزاری در سطح ملی، هیچ تضمینی برای کفایت پشتوانههای سخت افزاری وجود ندارد. اما یک ملت که روحیه دفاعی ملی دارد با چنگ و دندان از منافع ملی خود دفاع میکند و پشتوانههای سخت افزاری را با روحیه دشمن ستیزی برای روز حادثه تدارک میبیند و در روز حادثه هم با اقتدار سلاح را از دشمن میگیرد و علیه او بکار میگیرد؛ در حالی که دشمن بدون روحیه جنگاوری با سلاح خود یا تسلیم میشود و یا از میدان رزم میگریزد.
این پشتوانه ملی و فناناپذیر که جنس فرهنگی دارد از فرایند سه گانه آموزش، نگرش و انگیزش پیروی میکند و به خوبی معلوم است که خاستگاه و کارخانه مرکزی آن نهاد عظیم آموزش و پرورش است.
7- با این مقدمه اهمیت جریان عظیم راهیان نور و نهاد بزرگ آموزش و پرورش تا حدودی روشن میشود و معلوم میشود چه انتظاری باید از آموزش و پرورش داشت و نقش آموزش و پرورش در تداوم و پویایی و سلامت این جریان عظیم تا چه اندازه اساسی و مهم است.
به عبارت دیگر نهاد آموزش و پرورش هم در شکل گیری ساختار ذهنی دانش آموزان به عنوان موتورهای محرک جامعه نقش منحصر به فرد دارد و هم در شکل گیری نگرش و نوع نگاه آنها به خود و پیرامون خود و به تبع آن در شکل گیری انگیزهها و خواستهها و تمایلات فرهنگی و رفتاری آنها نقش اساسی و غیرقابل جایگزین دارد. البته این بعد از مسئله که به شکل گیری اندیشه و نگرش و انگیزه و روحیه دفاعی در میان جوانان ربط دارد را باید با اقدامات تکمیلی از جنس خود در درون مخاطب نهادینه کرد و تعمیق بخشید و این وظیفه یعنی تعمیق و نهادینه سازی را جریان فرهنگی راهیان نور به عهده دارد.
آنچه آموزش و پرورش را از سایر نهادها و سازمانها ممتاز میسازد این ظرفیت دو گانه است که آموزش و پرورش هم در بعد نظری با هدف تولید نگرش دفاعی و هم در بعد عملی و میدانی یعنی حضور و مشارکت فعال در امر راهیان نور قادر است در این ماموریت خطیر ایفای نقش کند و از این جنبه آموزش و پرورش سازمانی منحصر به فرد است.
8- ما باید در همه عرصهها تجارب موفق دفاع مقدس را بومی سازی و تکرار کنیم. دفاع مقدس بار عظیمی بود که به دوش همه مردم بود و نهادهای مسئول، مشارکت آحاد مردم را سازماندهی و مدیریت میکردند و در میدان مناسب به کار میبردند. امروز هم نهادهای دفاعی، درگیر مقابله با تهدیدات و بحرانهای دفاعی امنیتی دشمنان هستند و نمیتوانیم توقع داشته باشیم که در عرصههای فرهنگی هم حضور کاملا موثری داشته باشند و دفاع از سنگرهای فرهنگی کشور در این شرایط به عهده با استحقاقترین نهادهای فرهنگی کشور است که در راس آنها باید از آموزش و پرورش یاد کرد.
از این رو ضروری است که نقش آموزش و پرورش در راهیان نور که یک فرصت فرهنگی بسیار پرغنیمت است، بازبینی شود و با جلب مشارکت نهادها و مراکز ذیربط و علاقمند، در ابعاد نظری و عملی، راههای همافزایی و ارتقای کمی و کیفی این جریان شناسایی و دنبال شود. به این منظور بنیاد در نظر دارد با تقویت همکاریهای خود در این زمینه، نقش ویژهای برای همکاری میان آموزش و پرورش و ستاد راهیان نور و پژوهشگاه دفاع مقدس تعریف و با هدف تعمیق و غنابخشی به محتوای اردوهای راهیان نور و توانمندسازی راویان و مربیان، بسترهای اولیه را در ارتقای کیفی مورد نظر فراهم سازد. البته مطالعات کارشناسی بیشتری با هدف چگونگی برقراری پیوند میان جوانان و فرهنگ دفاعی و راههای استمرار آن با محوریت پژوهشگاه دفاع مقدس میبایست دردستور کار قرار گیرد و در این حوزه هم همکاری مربیان و راویان دفاع مقدس اردوهای دانش آموزی بسیار مورد نیاز و ضروری است.
گرامی باد یاد امام راحل و رهروان شهیدش
والسلام
*رئیس ستاد مرکزی راهیان نور کشور