به گزارش دفاع پرس از کرمانشاه، کتاب «خاطرات امیران» مجموعه خاطرات جمعی از امیران ارتش جمهوری اسلامی ایران در دفاع مقدس است که توسط اداره کل حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس استان کرمانشاه جمعآوری و تدوین شده است. خاطره زیر برگرفته از این مجموعه و از خاطرات «امیر علیاكبر ریزهوندی» از پیشکسوتان و فرماندهان دوران دفاع مقدس استان کرمانشاه است.
... در عملیات «تنگ حاجیان» یکی از تانکهای گردان در حال پیشروی به سمت دشمن، به میدان مین برخورد کرده و شنیاش پاره شده بود. خدمهها هم با از کار افتادن تانک، پیاده شده و تانک را همان جا رها کرده بودند. خوشبختانه با عقب راندن عراقیها، میدان مین دیگر در دید مستقیم آنها نبود و ما میتوانستیم تانک را نجات دهیم؛ اما این کار ریسک بزرگی بود و احتمال شهادت بچهها وجود داشت. باید ابتدا میدان مین را پاکسازی میکردیم و بعد از تعمیر تانک در یک موقعیت مناسب آن را عقب میآوردیم.
پس از یک هفته بررسی، فرمانده گردان یک، گروه تعمیراتی را فرستاد تا تانک را تعمیر کنند اما بعد متوجه شدند که تانک روشن نمیشود؛ گویا موتورش هم ایراد پیدا کرده بود. چارهای نبود باید تانک خراب را به تانک دیگر بکسل میکردند. البته خطر این کار از دفعه قبل بیشتر بود، چون با سروصدایی که تانک ایجاد میکرد، حتماً عراقیها متوجه حضور بچهها میشدند. بنابراین توسط فرمانده گردان دستور داده شد حوالی تانک - نزدیک به خط دشمن- یک دستگاه لودر و یک دستگاه بلدوزر شروع به کار کنند تا سروصدای ایجاد شده، صدای حرکت تانک را پوشش بدهد و عراقیها متوجه عقبنشینی آن نشوند.
بالاخره بعد از هماهنگیهای لازم، تانک 54 تنی بکسل شد و دوباره به خط خودی برگشت. روز بعد یک دستگاه چرثقیل آوردند و زره تانک (کاپوت)- که وزنش بیش از یک تن است- را بلند کرده و موتورش را تعمیر کردند. در آن شرایط چون تحریم بودیم، یک تانک هم برایمان خیلی با ارزش بود، به طوری که 10 تا 15 نفر از بچهها برای احیای دوباره آن تانک، حدود یک هفته شبانه روز کار کردند تا موفق شدند تانک خراب را به گردان برگردانند.
انتهای پیام/