به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاع پرس، تا پیش از فروردین 1367 ممالک عربی منطقه صرفا به کمک های مالی و گسیل نیروی نظامی به عراق میپرداختند و به طور غیر مستقیم با ایران می جنگیدند، اما از 27 فروردین که کویت جزیره بوبیان را در اختیار عراق گذاشت و جنگنده بمبافکنهای عربستان مواضع رزمندگان اسلام را بمبارن کردند تا فاو پس گرفته شود، عرب ها رسما در مقابل جمهوری اسلامی ایران ایستادند.
همکاری مثلث «آمریکا ـ اسرائیل ـ کشورهای عربی» از بدو پیروزی انقلاب اسلامی با دخالت در امور داخلی ایران از جمله حمایت مالی و نظامی از جریات های ناسیونالیستی و تلاش برای تجزیه کشور، حمایت از عراق در انجام حملات پراکنده به سرحدات ایران، تلاش برای تنگ شدن حلقه محاصره اقتصادی ایران، حمایت از عربستان در سنگ اندازی برای ایرانیان در مراسم حج و منازعه مستمر در مورد میزان تولید و نحوه تعیین قیمت نفت نمود پیدا کرد.
حمایت رسمی آمریکا و کشورهای عربی از عراق و سرازیر کردن جنگ افزار و نیروی نظامی به این کشور برای ضربه زدن به جمهوری اسلامی به ثمر نشست و باعث تقویت جمهوری اسلامی و مضاعف شدن وحدت داخلی در مقابل ضربات خارجی و شکست های پی در پی ارتش چند ملیتی عراق شد. با پیروزی ایران در عملیات کربلای 5 و اضمحلال ساختار نظامی عراق، مثلث مذکور لازم دید به حمایت جدیتری از صدام حسین در مقابل ضربات سهمگین رزمندگان اسلام بپردازد. به دلیل شکست در جبهه زمینی و هوایی این بار دشمن ایران جنگ را به دریا کشیدند.
از زمان آغاز جنگ ایران و عراق، دو کشور حملات پراکنده ای به کشتی ها و تاسیسات نفتی هم می کردند. این حملات پس از فتح جزایر نفتی مجنون از سوی ایران افزایش یافت. عراق مرتبا کشتی هایی را که به مقصد ایران در حرکت بودند و نیز مناطق نفتی خارک و بوشهر را مورد هجوم خود قرار می داد. افزایش این حملات از سوی عراق، ایران را وادار کرد تا رابطه عراق را با خلیج فارس قطع کند.
پس از پیروزی رزمندگان اسلام در عملیات والفجر8 و فتح شبه جزیره نفتی فاو و بی نتیجه ماندن تلاش های ارتش بعث در بازپسگیری آن، حمایت کشورهای عربی عراق یعنی عربستان، بحرین، کویت، عمان، قطر و امارات متحده عربی که پیش از این برای مقابله با ایران، شورای همکاری خلیج فارس را تشکیل داده بودند، مجبور کرد تا برای تحت فشار قرار دادن ایران و از هم پاشیدن شاکله اقتصادی آن، در نبردهای بین ایران و عراق بیشتر مداخله کنند.
این مداخله بعد از بهار 1366 شکل جدی تری به خود گرفت. عراقی ها با پشتوانه این کشورها در تابستان 1366 جنگ نفتکش ها را شروع کردند. بعثی ها با مدد اعراب منطقه و نیز ناوهای جنگی ایالات متحده آمریکا توانستند با امکاناتی مدرنی، برای وارد کردن خسارت به تاسیسات نفتی و نفتکشهای خریدار نفت ایران وارد عمل شوند. در این میان حمایت های کشورهای عربی خلیج فارس به علاوه مصر و اردن در حفظ توان نظامی عراق برای تداوم جنگ با ایران نقشی حیاتی داشت. عربستان که پیش از این در 15 خرداد 1363 با کمک هواپیماهای آواکس خود توانسته بود یکی از جنگنده های ایران را منهدم کند، تلاش بسیاری کرد تا به عنوان مهمترین کشور شورای همکاری خلیج فارس و اتحادیه عرب، با کمک کشورهای عربی، نیروی نظامی بیشتری را به عراق گسیل داشته و جنگ افزارها و کمک های مالی بلاعوض قابل توجهی را در اختیار صدام بگذارد.
عربستان با پذیرش قطعنامه 598 از سوی عراق، از طریق تلاش های دیپلماتیک در سرتاسر جهان خصوصا بین کشورهای عربی فشار زیادی روی ایران آورد تا جمهوری اسلامی را به پذیرش این قطعنامه وادارد. از جمله این تلاش ها کشتار زائران ایرانی بیت الله الحرام در مرداد 1366، یک ماه پس از پذیرش قطعنامه 598 از سوی عراق بود تا سیاست مهار ایران را تقویت کند. عربستان برای کمک نظامی به عراق از جمله گسترش عملیات شناسایی در خلیج فارس، 400 فروند موشک ضدهوایی استینگر، یک فروند هواپیمای سوخت رسانی KC15 و نیز تجهیزات راداری پیشرفته را از ایالات متحده آمریکا خریداری کرد. عربستان با کمک های میلیارد دلاری به عراق موجب شد تا صدام بتواند موشک های ضد کشتی، بالگرد های سوپر فلرون با حداکثر شعاع عملیات 200 مایل، شلیک کرده و هواپیمای سوپرآتاندارد فرانسوی و نیز موشک های ام 1 را با شعاع عملیاتی 300 مایل خریداری کند.
غیر از عربستان، کویت به دلیل داشتن مرز مشترک با عراق و پتانسیل اقتصادی بالا، مهمترین حامی عراق بود. میزان کمک های این کشور به صدام با موقعیت جبهه های زمینی رابطه مستقیم داشت. در مواقعی که نیروهای ایران برتر بودند، حجم این کمک ها به میزان قابل توجهی افزایش می یافت. آن ها حتی در مذاکرات صلح و در شرایط بعد از پذیرش قطعنامه 598 جانب طرف عراقی را گرفتند و پافشاری بر، به کرسی نشاندن خواسته های عراق داشتند. با وجود اعتراض های مکر ایران، دولت کویت از هیچ حمایتی از عراق دریغ نمی کرد و به جنگنده های عراقی اجازه می داد تا با عبور از فضای این کشور خود را به خلیج فارس برسانند و کشتی های ایرانی، مناطق نفتی ایران و نفتکش های خارجی مشتری ایران را هدف قرار دهند.
حتی ناوچه ها و کشتی های کوچک عراق از آبراه «سبیه» بین کویت و جزیره بوبیان برای انجام عملیات دریایی علیه ایران استفاده می کردند.
جمهوری اسلامی با اعتراض به دولت کویت به دلیل آنچه در تنش بین ایران و عراق در پیش گرفته بود این کشور را از پیامدهای اتخاد چنین سیاستی بر حذر داشت، اما کویت به هیچ عنوان اهمیتی به موضوع نمی داد. در زمانی که هیچ کدام از کشورهای عربی به دلیل ترس از افکار عمومیشان در خاک خود به آمریکایی ها پایگاه نظامی نمی دادند، کویت سه کشتی بزرگ را اجاره و هشت هزار گالن سوخت مورد نیاز آمریکایی های مستقر در خلیج فارس را برای نبرد با ایران تامین کرد. کویت پا را از این هم فراتر نهاد و تلاش های زیادی برای ایجاد یک اجماع جهانی برای اعمال فشار علیه ایران انجام داد. آنها تلاش کردند در شورای همکاری خلیج فارس، اتحادیه عرب و سازمان کنفرانس اسلامی و نیز در شورای امنیت، زمینه سازی لازم برای تحریم اقتصادی و تسلیحاتی ایران را به وجود بیاورند.
این دولت حتی تلاش کرد با استفاده از اهرم مالی، روابط کشورهای عربی متحد ایران مثل سوریه و لیبی را تضعیف کند. سلسه این اقدامات منجر به توسعه چشمگیر توان نظامی عراق و کاسته شدن قدرت نظامی ایران تا پایان جنگ شد. ایران قطعنامه 598 را در شرایطی پذیرفت که خواسته های به حقش به سرانجامی نرسید.