به گزارش خبرنگار دفاع پرس از مازندران، احمد دواتگر جانباز و آزاده خوش ذوق مازندرانی دلنوشتهای را به مناسبت بازگشت پیکر مطهر سردار دلها شهید «علیاکبر آویش» فرمانده دلیر و شجاع گردان همیشه پیروز و خطشکن مالک اشتر از لشکر 25 کربلا به دفتر خبرگزاری دفاع مقدس مازندران ارسال کرد، که در ادامه میآید:
خوش آمدی دلاور
پس از 31 سال چه غریبانه به همراه پیکرهای مطهر دوستان شهیدت آمدی
آویش یعنی مرد بحرانها در جنگلهای شمال کشور در مبارزه با گروههای ضد انقلاب و منافقین.
آویش یعنی چهرهای دوست داشتنی همچون سرداران شهید بلباسی، گلگون، نوبخت، عالی، احمد کاکا، صمد اسودی، احمد شکی، محمود کریمی، اردشیر رحمانی، باغبان، خطیبی، ناصر بهداشت، شیرسوار، اسماعیل شیرزاد، حسین روحی، حسین بصیر، محمد تیموری، زالپور، جمشید نائیجیان و..
آویش یعنی مقاومت در «امالرصاص» و «امالبابی» آنجا که دل شیر میخواست تا در نیزارهای این دو جزیره مقاومت کنی، اما او ماند و با بدنی مجروح بدنبال این بود که چگونه بابستی تک تک نیروهای گردانش را به عقب هدایت نماید و سرانجام خود برای همیشه آسمانی شد.
آویش یعنی غصه پر غصه مظلومیت شهدای کربلای 4.
آویش یعنی یک دنیا حماسه و ایثار؛ آری 31 سال چشم انتظاری سرانجام به پایان رسید.
آمدی اما جامعه امروز دیگر آن جامعه دهه 60 نیست.
بوی تعفن از بیحجابی برخی زنان؛ رشوهخواری، باند بازی ؛ بحث چپ و راست؛ مظلومیت بچههای جنگ؛ مظلومیت بچههای سپاه و بسیج تا آنجا که هر کس از راه میرسد بدنبال تضعیف آنها میباشد و... در این جامعه خیلیها را کلافه کرده است اما...
اینجا برخیها تلاش دارند تا کمتر از ایثار شما صحبت شود زیرا منافع آنها در عدم بحث از ایثار شما خلاصه میشود.
اینجا برخیها شعار آزاداندیشیاشان آن هم از نوع غربی گوش فلک را کر کرده است، تلاش این جماعت به ظاهر متمدن تا آنجا پیش رفت که خیلی از ارزشهایی را که شما با خونتان به ارمغان آورده بودید، به تاراج گذاشتهاند.
اینجا حتی از گذاشتن دو واحد درسی به نام ارزشهای دفاع مقدس در دانشگاهها وحشت دارند زیرا آن را با الگوهای خود در تصاد میبینند.
اینجا برخیها خدمت به مردم را با جناحبازیها، و ثروتاندوزیها اشتباه گرفتهاند تا جائیکه برخیها برای رسیدن به قدرت در انتخابات همه چیز را فراموش میکنند حتی اخلاق را و تا آنجا پیش میروند که به دروغ، تهمت و فریب افکار عمومی تمسک میجویند و یا ستادهای انتخاباتی خود را با رقص و آواز میگردانند تا بیشتر رای بیاورند.
بگذریم که درد زیاد است.
خوشا به سعادتان که رفتید، نمیدانم از دل همسنگرانتان خبر دارید یا نه؟ همان دوستان شما که پس از رفتنتان چه سختیها که نکشیدند؟
طعنههای نیشدار توسط افرادی که نه بوی باروت به مشامشان خورده است و نه از جنگ چیزی میفهمنند و تنها غنیمتخوران پس از جنگ بودهاند.
پس از شما ما را بیهویت؛ بیشناسنامه و ... نامیدند اما بر مبنای حفظ این نظام سکوت کردیم.
بچههای ما را در دانشگاهها و مدارس همانند خودمان در محل کارمان با زخم زبانهایشان مبنی بر اینکه همه چیز از قبیل شغل؛ خانه و... را به شما دادهاند و شما دیگر از این کشور چه میخواهید و بگذارید ما آزاد باشیم، مگر شما مامور بردن به بهشت و جهنم ما میباشید، و چرا دست از سر ما برنمیدارید، حسابی کلافه کردهاند.
آویش جان! نمیخواهم پشیمانت کنم که چرا بار دیگر به شهر خود بازگشتهای.
نمیخواهم بگویم که ای کاش نمیآمدی و شاهد وضعیت اسفبار به لحاظ فرهنگی در جامعه نمیبودی.
اینجا ارزش انسانیت را برخی ها به داشتن ماشین های آنچنانی و کاخ های مجلل تعریف می کنند نه تقوا و پاک بودن.
اینجا بایستی این روزها از اقدامات شما و دوستانتان در مبارزه با منافقین و ضد انقلابها در دهه 60 دفاع نمائیم.
بد نیست که بدانی اینجا خیلی چیزها عوض شده است حتی در نگاه برخیها آمریکا به عنوان دشمن بی چون و چرای انقلاب اسلامی ایران محسوب نمیشود!
اما آویش جان! بدان که آسید علی خامنهای علمدار این انقلاب همان مسیری را دنبال کرده و میکند که آن بزرگ معمار این انقلاب یعنی آقا روحالله آن را برای ما ترسیم کرده است.
راه همان راه است و هدف همان هدف، پس بگذار صادقانه بگویم ای سردار «امالبابی» و «امالرصاص» ای فرمانده گردان خطشکن مالک خوش آمدی به جمع دوستان و همسنگران خود.
انتهای پیام/