به گزارش خبرنگار دفاعپرس از ساری، دفاع مقدس گنجینهای ماندگار از حضور عارفانه انسانهای برگزیده خداست که شهادتطلبی، ایثارگری، گذشت، شجاعت، رشادت، مردانگی و جوانمردی را میتوان از جمله خصوصیات بارز شخصیتی و اخلاقیشان نام برد. همانان که جان برکف برای دفاع از دین و ناموس، ارزشها و آرمانهای این نظام دل به جاده زدند و در کربلای ایران حماسههای بیبدیل خلق کردند و بر دشمن بعثی پیروز شدند. شهیدانی که هر کدامشان نمونه و الگوی ایستادگی و مقاومت هستند.
«علی اکبر آویش» یکی از ۱۰ هزار و ۴۰۰ شهید استان مازندران و اهل شهرستان «آمل» است که در ادامه زندگینامه و فرازی از وصیتنامه این شهید را از نظر میگذرانیم.
زندگینامه شهید
در هشتم آبان سال ۱۳۳۵ در روستای «تُرا» از توابع لاریجان آمل از پدری به نام رضا و مادری به نام شهربانو فرزند پسری به دنیا آمد. نام او را براساس خوابی که مادر در دوران بارداری دیده بود، مادر خواب دیده بود که بانویی سیده فرزند قنداقهای به او میدهد و میگوید: «این فرزند، پسر است و علی اکبر نام دارد.» خانواده علی اکبر انتخاب کردند تا همانند او در رکاب رهبر خویش باشد.
علی اکبر در خانوادهای مذهبی و سنّتی رشد و نمو کرد و پس از رسیدن به سن مدرسه، به فراگیری علم پرداخت. دوران ابتدایی را در مدرسهی روستای دینان گذراند و دورهی راهنمایی را به خاطر عزیمت خانواده به تهران در آن جا سپری کرد. پس از آن مجدداً به آمل مراجعت و دوران دبیرستان را در آمل با موفقیت گذراند.
وی از بدو تولد تا سن ۱۲ سالگی در زادگاهش سکونت داشت. سپس به مدت ۳ سال در تهران زندگی کرد. بعد از آن به آمل بازگشت و تا ۲۵ سالگی در آمل ماند. از سن ۲۶ سالگی تا زمان شهادت را با خانوادهاش در نوشهر زندگی کرد. پس از پایان تحصیلات، ۲ سال خدمت سربازی اش را در زیراب گذراند.
علی اکبر همانند برادران و خواهران نماز خواندن و انجام واجبات را از مادرش آموخت. او از همان کودکی نماز میخواند و روزه میگرفت و میتوانست قرآن تلاوت کند. مادرش میگوید: «علی اکبر به انجام واجبات و ترک محرمات بسیار اهمیت میداد. در طول گرمای تابستان، در بدترین شرایط روزهاش را میگرفت. نماز جمعه و جماعت برایش بسیار با اهمیت بود. او به ائمه به ویژه حضرت زهرا (س) و امام حسین (ع) علاقهی ویژهای داشت. جمعهها مرا هم با خودش به نماز جمعه میبرد.»
آنقدر به درس خواندن اهمیت میداد که بدون حمایت خانواده تکالیفش را به موقع انجام میداد؛ طوری که معلم هایش از او راضی بودند.
خوش اخلاقی، خوش زبانی، مهربانی، نماز اول وقت خواندن، کمک به دیگران و احترام به بزرگترها به ویژه پدر و مادر و شرکت در نمازهای جمعه و جماعت از خصلتهای بارز علی اکبر بود.
او در ایام تعطیل کار میکرد تا کمک خرج خانواده در مخارج خانواده باشد. اوقات فراغتش را با ورزش کردن میگذراند. آویش قبل از انقلاب فعالیتهای انقلابی داشت. او نوارهای حضرت امام (ره) را به منزل میبرد و مخفیانه سخنرانی امام را گوش میکرد و به دوستانش انتقال میداد. آنقدر از رژیم پهلوی بیزار بود که هر جا صحبت از طاغوت و یا حمایت از آنان بود، سریع راحت میشد و عکس العمل نشان میداد. او از دیدن تلویزیون به خاطر پخش برنامههای طاغوتی پرهیز میکرد.
در روز فرار شاه از ایران، در شهر شیرینی پخش میکرد و به همه میگفت: «ایران دیگر روشن و آفتابی شد.» وی پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، در تمام برنامههای فرهنگی و مذهبی، تظاهرات، راهپیماییها و سخنرانیها شرکت میکرد.
لباس سبز سپاه برای او بسیار مقدس و با ارزش بود. برای همین پس از تشکیل سپاه عضو رسمی آن و پاسدار شد. ۳۱ شهریور سال ۱۳۵۹ جنگ تحمیلی آغاز شد و علی اکبر مانند دیگر مردان تاریخ ایران راهی جبهههای نبرد شد. او زمانی که به مرخصی میآمد، به خانوادههای شهدا، جانبازان و اُسرا سرکشی میکرد و پای صحبت و مشکلات آنان مینشست.
علی اکبر ذوب در شخصیت امام (ره) بود. مادرش میگوید: «یک بار علی اکبر مجروح شد. پس از مداوای اولیه در بیمارستان منطقه، او را به بیمارستان ۱۷ شهریور آمل آوردند. وقتی از این حادثه مطلع شدم، با دسته گل به ملاقاتش رفتم. پس از حال و احوال مختصر، سریع گفت: «چرا گل آوردی؟ چرا عکس امام را برایم نیاوردی؟»
بسیار به مطالعه علاقه داشت. برادر شهید در این خصوص میگوید: «برادرم در اوقات فراغت یا به بچهها در منزل درس میداد و یا این که خودش کتابهای مذهبی و دینی را مطالعه میکرد. او نسبت به دنیا بیاهمیت بود و به همه میگفت: «فکر دنیا نباشید، فکر آخرت باشید؛ زیرا دنیا ارزش ندارد.»
علی اکبر نسبت به تربیت فرزندانش حساس بود. همسرش در خصوص سفارش علی اکبر به او در مورد فرزندان میگوید: «به من سفارش میکرد که بچههای مرا زینب گونه و فاطمه گونه تربیت کن تا راه مرا ادامه دهند. بچههای من باید درس بخوانند و دانشگاه بروند و مثل حضرت زینب (س) رفتار کنند.» او در نامههایی که برای خانواده ارسال کرده بود، مینوشت: «الان بزرگترین مشکل مملکت، جنگ است. ما باید پشتیبان ولایت فقیه باشیم و بدانیم که جنگ کار اصلی ماست.»
علی اکبر آویش به مدت ۲۷ ماه به عنوان نیروی عملیات در بابلسر خدمت کرد. سپس به عنوان فرمانده عملیات در پایگاه آمل حضور داشت و بعد از آن به منطقه ۵ پایگاه نوشهر رفت.
این سردار شهید اسلام تا سال ۶۳ به عنوان فرمانده واحد عملیات در سپاه بندرترکن، نوشهر و آمل خدمت کرد. سپس از سال ۶۳ تا سال ۶۵، به سمت جانشین و فرمانده گردان مالک اشتر لشکر ۲۵ کربلا منصوب شد. علی اکبر آویش در تاریخ چهارم دی ۱۳۶۵ در عملیات کربلای ۴ در ام الرصاص هدیهی سرخ الهی را پذیرفت و به علت اصابت تیر مستقیم به شکم به شهادت رسید و افتخار دومین شهید خانواده را به خود اختصاص داد.
پیکر پاک و مطهر سردار شهید علی اکبر آویش پس از حدود ۳۱ سال گمنامی در سال ۱۳۹۶ تفحص شده و در تاریخ ۲۹ تیر بر دستان مردم شهیدپرور آمل از مقابل مسجد امام رضا تا گلزار شهدای آستانه مبارکه امامزاده ابراهیم آمل تشییع و بنا به وصیتش در روستای امیری لاریجان خاکسپاری شد.
توصیهنامه شهید
توصیه من به شما برادرانم این است که پیرو ولایت فقیه و مدافع اسلام باشید، نماز جمعه و جماعات را فراموش نکنید و امانتدار خوبی باشید. واز خواهرانم میخواهم که حجاب خودرا حفظ کنند که حجاب آنان با ارزشتر و کوبندهتر از خون شهید است و در نهایت از خدا میخواهم که دیگر نگذارد غم عزیزان هم رزمم را ببینم و من حقیر را نیز در جمع آنان قرار دهد.
انتهای پیام/