به گزارش خبرنگار بینالملل
دفاع پرس، اگرچه تاریخ آمریکا از زمان تأسیس آن در 4 جولای 1776 نیز دارای نقاط سیاهی همچون کشتار سرخپوستان، تصرف سرزمینهای آنان، اشغال جزایر «هاوایی» در مرکز اقیانوس آرام و کشتار مردم «فیلیپین» و تبدیل کردن کشور آنان به یکی از مستعمرات خود است، اما نقطه تحول در تاریخ سیاه آمریکا را باید حضور این کشور در جنگ اول جهانی در سال 1917 دانست.
پس از فروپاشی روسیه تزاری و شکست این کشور توسط امپراتوری آلمان (رایش اول)، که منجر به امضای یک توافقنامه صلح میان این دولت با دولت آلمان و به دنبال آن گسترش نفوذ آلمان از سرزمینهای ساحل دریای بالتیک تا اوکراین در ساحل دریای سیاه شد، یهودیان وعدهای به انگلیسیها در ازای «پیمان بالفور» و سیطره بر فلسطین گرفته بودند را عملی کردند و با تحت فشار قرار دادن «وودرو ویلسون» رئیسجمهور آمریکا بر سر یک ارتباط نامشروع با یک کارمند زن یهودی، او را تحت فشار قرار دادند تا اجازه حضور ارتش آمریکا در جنگ اول جهانی را صادر کند.
حضور آمریکا چند ماه بعد باعث شد درحالیکه آلمان در آستانه رسیدن به پیروزی بود، ورق جنگ برگردد و آلمان و متحدان آن (امپراتوری اتریش- مجارستان و عثمانی) شکست بخورند. پیروزی آمریکا در حالی رخ میداد که رهبران آن پیش از آن متعهد شده بودند در هیچ جنگی خارج از مرزهای آمریکا شرکت نداشته باشند؛ تعهدی که تاریخ آمریکا، بیارزش بودن آن را به خوبی ثابت میکند.
پس از جنگ جهانی اول آمریکا اقدام به گسترش پایگاههای خود در سراسر جهان کرد. دور بودن آمریکا از اروپا باعث شد که ایالات متحده کمترین آسیب را از جنگ بزرگ (لقبی که پیش از جنگ دوم، به جنگ اول جهانی داده شده بود) ببیند.
با این حال آنچه که آمریکا توقع آن را نداشت، بحران اقتصادی فراگیری بود که این کشور و تمام جهان، به استثنای آلمان، را فراگرفت.
با وجود حکومت ناسیونال سوسیالیست تحت فرمان آدولف هیتلر، که وابستگی به شبکه بینالمللی مالی تحت نظارت آمریکا و انگلیس را لغو و نظام پولی ملی را جایگزین آن کرده بود، آلمان نه «جمهوری وایمار» تحت فشار از معاهده ورسای بلکه ابرقدرتی جدید در قلب اروپا بود.
تنها راه برای مقابله با این موضوع، تحت فشار قرار دادن آلمان برای دفاع از حقوق آلمانیتبارهای ساکن مناطق جداشده تحت معاهده ورسای بود. همین موضوع سرانجام جنگ دوم جهانی را رقم زد.
با وجود پیروزی آلمان بر فرانسه، انگلستان تلاش کرد تا پای آمریکا را به جنگ باز کند. بسته شدن حسابهای بانکی اشخاص آلمانی در بانکهای تحت نظر آمریکا در سراسر جهان در سال 1941 را میتوان اولین مداخله آمریکا به نفع متفقین (فرانسه و انگلیس و کشورهای تحت استعمار) در جنگ دوم جهانی نامید.
دومین اقدام آمریکا برای مداخله در جنگ، قانون «قرض و اجاره» بود. طی این قانون، آمریکا به دولتهای چین و بریتانیا در برابر ژاپن و آلمان اجازه داد تا در ازای پرداخت قسط با نرخ کم و بازه زمانی طولانی، از تجهیزات نظامی ساخت کارخانههای تحت نظارت واشنگتن در برابر برلین و توکیو استفاده کنند.
با اینکه آمریکا حمله ژاپن به پایگاه هوایی خود در «پرل هاربر» در هاوایی در 7 دسامبر 1941 را دلیل غافلگیرانهای برای ورودش به جنگ عنوان میکند اما اسناد منتشرشده در مورد آگاهی نیروهای اطلاعات و رادار ارتش آمریکا در اقیانوس آرام از وقوع این حمله، چند ساعت پیش از اجرای آن توسط نیروی هوایی ژاپن، نشان میدهد که «فرانکلین روزولت» رئیسجمهور وقت آمریکا با آگاهی کامل اجازه داد که ژاپنیها بیش از 3600 هزار نفر از پرسنل نیروی دریایی ایالات متحده را در کمتر از 24 ساعت بکشند و زخمی کنند تا روزولت با بهانه قرار دادن این موضوع، به ژاپن اعلان جنگ دهد.
دو روز بعد هیتلر در راستای پیمان همکاری متقابل با ژاپن، به آمریکا اعلان جنگ داد و بدین ترتیب جنگ منطقهای در اروپا و آسیا به جنگ جهانی دوم تبدیل شد. اگرچه آمریکا تا سال 1943 وارد نواحی تحت تصرف آلمان و ایتالیا در اروپا نشد، اما بمباران گسترده شهرهای آلمان، که با هدف کشتار غیرنظامیان آلمانی جهت تحریک آنان علیه هیتلر انجام شد، مرگ بیش از 3 میلیون نفر از شهروندان آلمانی را در پی داشت. این بمباران با استفاده از بمبهای فسفری انجام شد.
نیروهای آمریکایی همچنین در موارد گسترده دست به اعدام اسرای آلمانی و ژاپنی بدون تشکیل دادگاه، علاوه بر تجاوز به زنان اهل این دو کشور، زدند. ژنرال «دوایت آیزِنهاوِر» فرمانده ارشد متفقین با انتخاب دشتهایی در مرکز و غرب آلمان، به دور آنها سیم خاردار کشید و بیش از یک میلیون شهروند و نظامی آلمانی علاوه بر داوطلبان اس اس از دیگر کشورها، که در آلمان اسیر شده بودند، را در این اردوگاهها، که به «اردوگاههای مرگ» مشهور شدند، زندانی کرد.
تمام افراد زندانی در این اردوگاهها، که زمینهای باز و فاقد کمترین امکانات نگهداری از اسرا بود، جان خود را از دست دادند.
سندی که این موضوع را تأیید میکند، نامهای است که آیزنهاور در این مورد برای همسرش در آمریکا نوشت. او در این نامه، مردم آلمان را «هیولاهایی وحشی» توصیف میکند که «همه آنها باید بمیرند.» علاوه بر این بیش از 100 هزار شهروند زن آلمانی توسط نظامیان ارتش آمریکا مورد تجاوز قرار گرفتند.
بمباران اتمی 2 شهر «هیروشیما» و «ناگازاکی» در جنوب ژاپن را باید در کنار بمباران شهرهای «برلین» و «درسدن» در شرق آلمان جزو مهمترین جنایات جنگی آمریکا در جنگ دوم جهانی دانست. بمباران هر چهار شهر، که شهرهای ژاپنی با سلاح اتمی و شهرهای آلمانی با بمبهای آتشزا انجام شد، نشان از این داشت که آمریکاییها برای تسلیم دشمنان خود جنایتآمیزترین شیوه ممکن، یعنی کشتار غیرنظامیان، را به اجرا درآوردند.
پیروزی آمریکا در جنگ دوم جهانی، درحالیکه خاک آن از گزند حملات هوایی و دریایی متحدین در امان مانده بود، باعث شد این کشور در سایه ویرانیهای گسترده در اروپا، آسیا و شمال آفریقا، به ابرقدرت جهان تبدیل شود. آنچه که بسیاری از محققان غربی تمایلی به پذیرش آن ندارند، این است که بخش گستردهای از این ویرانیها توسط خود آمریکاییها ایجاد شد.
بمبهای اورانیومی و پلوتونیومی که توسط آمریکا روی غیرنظامیان ژاپنی پرتاب شد، صدها هزار کشته و زخمی برجا گذاشت. در هیروشیما و طی موج دوم انفجار بمب اتم، موسوم به «پسر کوچک»، بیش از 70 هزار ژاپنی طی چند ثانیه به گاز کربن دی اکسید تبدیل شدند. همچنین پس از بمباران شهر درسدن آلمان، از 300 هزار جنازه بر زمین مانده، تنها 30 هزار نفر یعنی یک دهم کشتهشدگان قابل شناسایی باشند.
از سوی دیگر اتحاد جماهیر کمونیستی شوروی، که بوسیله کمکهای مالی و نظامی گسترده آمریکا توانست در برابر آلمان دوام بیاورد، به رقیبی برای واشنگتن تبدیل شد. از همین نقطه جنگ سرد، این بار میان همپیمانان جنگ دوم جهانی، آغاز شد.
مهمترین رویارویی آمریکا و شوروی پس از جنگ دوم جهانی، در شرق آسیا به وقوع پیوست.
ادامه دارد...