وی گفت: غروب از فرماندهی دستور دادند كه شب به قباغلوجه بروم چون فرمانده پايگاه مرخصی است و جانشين او سرباز بود. خبر آمد منطقه ناامن است و ضد انقلاب در اطراف پايگاه هستند. پايگاه مربوطه روی بلندی و پشت روستا واقع شده بود. وارد پايگاه شدم و اسلحه و موتور را در پايگاه گذاشتم و برای ديد زدن كوه پشت پايگاه، به روستا رفتم و روی بام خانه يكي از دوستانم نشستم و با دوربین مشغول تماشای ارتفاعات شدم. كمي آن طرفتر یک نفر با دست اشاره كرد كه بروم ولی من متوجه اشاره او نشدم و فكر كردم سلام میكند.
این عضو پیشمرگان کُرد مسلمان اظهار داشت: از داخل روستا با آر.پي.جي به پايگاه شلیک شد و موشك آر.پي.جي درست به سالن ورودی پايگاه خورد، جایی که نیروهای ما در آن استقرار داشتند. همه نیروها با صدای انفجار حالت موجی پيدا كرده بودند، يک نفر بسيجی كم سن هم داشتيم كه روی خاكريز ايستاده و تكان نمیخورد. من از داخل روستا نظارهگر صحنه بودم، ضد انقلاب من را نديده بود و آماده حركت بطرف پايگاه شدم. تير مانند باران بطرف پايگاه میباريد و از طرف پايگاه نيز هيچ حركت و تيراندازی صورت نمیگرفت.
حیدری عنوان کرد: فاصله من با پايگاه چند صد متر بود و با حركت در ديد دشمن قرار میگرفتم. چارهای نبود و با اسم خدا بطرف پایگاه رفتم كه يک موشک «آر.پي.جي» بطرفم شليک و در كنارم منفجر شد. تيربار هم مرا هدف گرفته و مرتب شليک میكرد. به لطف خدا وارد پايگاه شدم، نیروی بسيجی را مامور دفاع از دژباني پايگاه كردم تا اگر ضد انقلاب خواست وارد پايگاه شود مراقب باشد. بقيه سربازان را نيز با خود آوردم و هركس را در جای تعيين کردم.
وی ادامه داد: يک جعبه نارنجک كنار خودم گذاشتم و خمپاره را نيز آماده كردم ولي مشكل ما اين بود كه ضد انقلاب از داخل روستا به ما تيراندازی میكردند و ما بخاطر مردم نمیتوانستيم آنها را هدف قرار دهيم. با خمپاره به اطراف روستا شليک میكرديم چون عناصر تقريبا از ارتفاعات نيز پايگاه را در محاصره داشتند و گاهی نيز به اطراف پايگاه نارنجک میانداختيم؛ البته اطراف پايگاه سيم خاردار و مين گذاری شده بود و تنها قسمت قابل تردد دژبانی بود كه هوای آنجا را داشتيم و از قبل نيز يک گودال پشت دژبانی حفر كرده بوديم تا در مواقع لازم داخل آن برای حفاظت بيشتر نيرو بفرستيم.
این عضو پیشمرگان کُرد مسلمان گفت: از طرف ضد انقلاب بطرف ما يک آر.پي.جي شليك شد كه به خاكريز كنار ما اصابت كرد ولی شكر خدا منفجر نشد. هوا كاملاً تاريک شده بود كه زنان روستا شروع به پرخاش به ضد انقلاب كردند و آنها را وادار به ترک روستا كردند. علت دفاع زنان کُرد از ما نیز همان بود كه ما بخاطر مردم به روستا تيراندازی نمیكرديم.
انتهای پیام/121