یادداشت/ احمد دواتگر

ناهنجاری‌های اجتماعی فرصت یا تهدید!!

آنهایی که ناهنجاری‌های اخلاقی را در خیابان‌ها و یا کوچه و پس‌کوچه‌های شهرهایمان تبلیغ می‌کنند خوب می‌دانند با اتخاذ روش‌هایی از این دست و استحاله از درون؛ جامعه اسلامی ما زودتر به سمت ایستگاه زوال خواهد رسید آن هم بدون اینکه جنگی شکل گرفته و یا خونی ریخته شود.
کد خبر: ۲۵۰۴۴۴
تاریخ انتشار: ۰۹ مرداد ۱۳۹۶ - ۱۶:۰۶ - 31July 2017
ناهنجاری‌های اجتماعی فرصت یا تهدید!!به گزارش گروه استان‌های دفاع پرس از مازندران ـ احمد دواتگر؛ این روزها کمتر کسی پیدا می‌شود که ناهنجاری‌های اجتماعی موجود در جامعه را مشاهده نکند خصوصا کشف حجاب که توسط برخی افراد آن هم به صورت علنی و آشکار و تلاش بعضی‌ها برای گسترش این بداخلاقی‌ها که در جامعه به راحتی قابل لمس می‌باشد.

انگار عده‌ای پول گرفته‌اند تا کشف حجاب کرده و در خیابان‌ها مانور بدهند! می‌خواهند عادی‌سازی کنند، تا جایی که با یک وضع بسیار زننده و زشت که در خور جامعه ما نمی‌باشد، در خیابان‌ها راه می‌روند و عده‌ای دیگر هم بدون آنکه متوجه اقداماتشان باشند، این روش را بصورت کورکورانه تقلید می‌کنند.

بدتر از همه آنکه کمتر کسی از این بابت لب به گله و شکایت می‌گشاید و این خود بهانه‌ای است تا این جماعت هنجارشکن اقدامات خود را «پیشرفت» و یا «کلاس قرن بیست و یکم» بنامند.

براستی چرا این نوع روش‌ها در جامعه دنبال می‌شود؟

در پاسخ به این سوال باید بیان داشت آنهایی که ناهنجاری‌های اخلاقی را در خیابان‌ها و یا کوچه و پس‌کوچه‌های شهرهایمان تبلیغ می‌کنند خوب می‌دانند با اتخاذ روش‌هایی از این دست و استحاله از درون؛ جامعه اسلامی ما زودتر به سمت ایستگاه زوال خواهد رسید آن هم بدون اینکه جنگی شکل گرفته و یا خونی ریخته شود و در این میان برخی‌ها خواسته یا ناخواسته در دام این شیادان گرفتار شده و خود را به شکل و شمایلی درمی‌آورند که الگوهای آن در بیرون از مرزها در داخل تبلیغ می‌شود.

در واقع این الگو بهترین روش برای از پا درآوردن جمهوری اسلامی ایران می‌باشد زیرا بدون آنکه هزینه سنگینی از سوی نظریه‌پردازان این استراتژی خطرناک شده باشد، آن‌ها خواهند توانست کشور را به راحتی به تسخیر خود درآورند.

در جامعه ما هستند کسانی که به دلیل دور شدن از الگوهای اسلامی و یا تربیت دینی چنان اسیر شهوت شده‌اند که نمی‌دانند چه می‌کنند. تا آنجا که یکی برای رسیدن به امیال حیوانی خود به سمت قتل دختر معصوم 6 ساله رفته و آن یکی نیز با 60 سال سن و حتی با داشتن چند نوه مسیر فعل حرام را جستجو می‌کند.

آری، بی‌حیایی به اینجا رسیده است که آن یکی نیز وقتی به زن و یا دختری که منتظر وسیله نقلیه عمومی سر کوچه و یا خیابانی می‌باشد، برخورد می‌کند با بوق‌های ممتد به دنبال شکار طعمه خود می‌گردد تا بلکه بتواند به اهداف پلیدش دست یابد.

به خاطر داشته باشیم این سال‌ها آمار افزایش طلاق نیز در جامعه بیداد می‌کند، وقتی علت درصد عوامل طلاق را دنبال می‌کنیم به یک موضوع جدید می‌رسیم و آن خیانت مرد به زن و یا خیانت زن به مرد را می‌توان نام برد که به عنوان یک عامل جدید و تاثیرگذار در امر طلاق اضافه شده است.

اگر بگوئیم این مطالب دروغ است که خود را فریب داده‌ایم زیرا حقیقت موجود را نمی‌توان زیر خرمن‌ها خاک مدفون کرد. تنها کافی است یک گشتی در شهرهایمان بزنیم تا بوی تعفن بی‌حجابی و بی‌بند و باری را استشمام نمائیم بویی که حال آدم را به هم می‌زند.

تازه وقتی به نوع پوشش و آرایش این افراد اعتراض هم داشته باشی خیلی راحت این انسان‌های بی قید و بند در جواب خواهند گفت «آقا چشم خودتو درویش کن و نگاه نکن همینه که می‌بینی. به شما چه ربطی دارد»؟ جالبه طوری با شما بحث می‌کنند که انگار بایستی با چشمان بسته در خیابان‌ها گام برداری.

بگذریم! برخی‌ها معتقدند سایه جنگ از کشورمان برچیده شده است اما این افراد سخت در اشتباهند زیرا جدا از جنگ اقتصادی، جنگ فرهنگی نیز در داخل شهرها از سال ها قبل آغاز شده است جنگی که به تعبیر مقام عظمای ولایت امام خامنه‌ای به جنگ نرم و در راستای براندازی نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران تعبیر شده است اما متاسفانه دستگاه‌های مربوط که وظیفه ذاتی آن‌ها مقابله تمام عیار با تهاجم فرهنگی و برهنگی می‌باشد، کمتر به این مهم توجه کرده‌اند لذا جنگ بی‌حیایی، بی‌بند و باری، بی‌حجابی با جدیت هر چه بیشتر از سوی گردانندگان آن در جامعه در حال اجرا می‌باشد، جنگی که به خوبی در آن طرف مرزها در داخل ایران مدیریت و رهبری می‌شود.

از یاد نبریم بخشی از جنگ امروز در شبکه‌های اجتماعی در حال شکل‌گیری است، وقتی یک نوجوان با حضور پدر و مادرش در خانه در کنار آن‌ها در حال چت کردن با جنس مخالف خود می‌باشد، این واقعه تلخ به معنای آن است که جنگ به داخل خانه‌های مردم نیز کشیده شده است بدون آنکه به پیامدهای آن توجه ای داشته باشند.

دشمن به درستی می‌داند که درگیر شدن با ایران در جنگ نظامی نتیجه‌ای برای او نداشته و هزینه‌ سنگین انسانی و مالی برایش به دنبال خواهد داشت.

او به این نتیجه رسیده است وقتی تغییر الگوها و ارزش‌های اسلامی مردم می‌تواند جامعه اسلامی ما را از درون استحاله نموده و همان بلایی را که در فروپاشی شوروی سابق دنبال نمود در کشورمان نیز آن را دنبال نماید، دیگر چه ضرورتی دارد که وارد یک جنگ تمار عیار نظامی با ایران شود جنگی که مشخص نیست برنده این جنگ او باشد.

بهتر بگویم غرب و در راس آن آمریکا می‌داند وقتی که می‌تواند از طریق جنگ نرم به اهداف خود دست یابد چه لزومی دارد که خود را در باتلاق جنگ نظامی با ایران گرفتار نماید.

آری همانطور که بیان شد جنگی که امروز دشمنان ملت ایران آن را در کشورمان دنبال می‌کنند، از آنجائی که خیلی از خانواده‌ها را درگیر خودش کرده است یک جنگ بسیار سخت، وحشتناک و خانمان‌سوز می‌باشد.

لذا این جنگ، خانواده مذهبی، غیرمذهبی، کم‌توجه و یا خانواده بی‌توجه به مذهب نمی‌شناسد، از این رو می‌تواند بسیاری از خانواده‌های مذهبی و یا غیرمذهبی را درگیر خود کند.

پس خودمان را گول نزنیم و بدانیم اگر همین روشی را که در حال حاضر در پیش گرفته‌ایم و بخواهیم بی‌تفاوت از کنار آن عبور نمائیم بایستی سقوط ارزش‌های اخلاقی و اسلامی را در کشورمان  مشاهده نمائیم که همراه با شکستی سنگین در این جنگ نابرابر و ناجوانمردانه می‌باشد.

سوال اینجاست آیا وقت آن نرسیده است کسانی که مسئولیتی در حوزه فرهنگی کشورمان دارند از خودشان بپرسند چرا در کشوری همچون ایران که برای حفظ آرمان‌ها و ارزش‌هایش بیش از 240 هزار نفر از پاره‌های تن این ملت جانشان را تقدیم کرده‌اند، به مرحله‌ای رسیده‌ایم که در خودروهای بین شهری و در برخی مواقع داخل شهری خانم‌هایی که در آن نشسته‌اند بدون هیچ پوششی بر سر خود؛ حضور داشته باشند؟

آیا وقت آن نرسیده است که همه از خود بپرسند شهدای عزیز ما در وصیتنامه‌های خود در خصوص حفظ حجاب چه سفارشاتی داشته‌اند و ما چقدر به این سفارشات آن‌ها عمل کرده‌ایم؟

براستی چند درصد از وصیتنامه شهدا در خصوص حفظ حجاب می‌باشد و آیا در جامعه به آنها عمل شده است؟

بد نیست که بدانیم اگر دیر بجنبیم در آینده‌ای نه چندان دور با مشکلات فراوانی روبرو خواهیم شد، مشکلاتی که دیگر جای جبران برای آن وجود نخواهد داشت.

انتهای پیام/

نظر شما
پربیننده ها