گلهایی که از کارنامه چیده شد!

کد خبر: ۲۵۰۷
تاریخ انتشار: ۰۳ مهر ۱۳۹۲ - ۱۹:۲۲ - 25September 2013

گلهایی که از کارنامه چیده شد!

خبرگزاری دفاع مقدس: جست و جو در زندگانی شهدا  به ما این نکته را گوشزد می کند که سبکبالان عاشق همواره به فکر رفع  گرفتاری و ناراحتی از اهل خانه، دوست و آشنا بودند. 

داشته های خود را در طبق اخلاص می گذاشتند و می کوشیدند تا رفاه، همگانی شود. شهید "سید اکبر میر محمدی" نیز از این امر مستثنی نبود. در دوران جنگ تحمیلی یار و یاور اهل خانه و دوستان بود. "سیدرضا میرمحمدی"  برادر این شهید می گوید که: اواخر سال اول دبیرستان بودم که تصمیم گرفتم ترک تحصیل کنم و به سمت کارهای فنی بروم. سید اکبر متوجه شد و به من گفت: کارهای فنی انجام بده، ولی درست را هم بخوان، من خودم کمک می کنم، حتما باید درست را بخوانی.  

در علم ریاضیات تبحر خاص داشت، شب ها بعد از فراغت از کار روزانه تا ساعت 11 شب منتظر من می نشست، تا به خانه برگردم و او مرا همراهی کند. شب ها بعد از خواندن نماز و خوردن غذا، حداقل یک ساعت با من درس کار می کرد. خیلی واضح و دقیق توضیح می داد. همین توضیحات او باعث شد که من کلاس های شبانه را تمام کنم و دیپلمم را بگیرم.

سید اکبر با افراد را با احترام صدا می زد (هیچ موقع ظاهرسازی نمی کرد) و حتی زمانی که با خانواده بودیم به من می گفت: آقا رضا. زمانی که در بازار کار می کردیم، هر موقع مرا صدا می زد، می گفت: آقا رضا حس بزرگی به من دست می داد. خوب به یاد دارم روزی یکی از همان بازاری ها در میان جمع می گفت: عجب برادران با ادبی هستند و چقدر به یکدیگر احترام می گذارند.

در آن زمان خیلی از من حمایت می کرد و در جو بد فرهنگی آن  دوران دائماً به من تذکر می داد و مراقب من بود.

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار