سلام ای مشهد تو کربلای عاشقان آقا
تو مثل شور شعری در صدای من روان آقا
تو در آیینهی من مثل زیبایی فراوانی
جنون عاشقی را از تو دارم همچنان آقا
شبستان تو یعنی خانهی امن و امان من
بتاب از مشرق آیینه بر من ناگهان آقا
منم آهوی سرگردان این صحرای بیپایان
تو باید ضامنم باشی در آشوب زمان آقا
من و صحن تو و گلدستههای روبروی من
من از چشم تو دارم لذت نام و نشان آقا
خراسان تو یعنی سرزمین عشق و زیبایی
خراسان تو یعنی مشرق رنگین کمان آقا
جهان بیچشم تو یعنی غریبستان تنهایی
پرم از شور تو تنها تویی جان جهان آقا
خراسان سرزمین روشن آوازهای توست
که میگوید غریبی تو؟ کیست دارد این گمان آقا؟
منم من، میهمان سال و ماه تو، قبولم کن
شبستانهای تو یعنی بهشت جاودان آقا
ببین، با رنج پیری آمدم دنبال یاد تو
خط برجستهی پیشانی من را بخوان آقا