مروری بر خاطرات دلنشين و معنوی پيرامون سيد‌ آزادگان؛

آزاده‌ای كه رئيس صليب سرخ جهانی برای ارتحالش پيام فرستاد

«سيدعلی اكبر ابوترابی» برای رزمندگان به ويژه آزادگان جايگاهی ويژه دارد. آزادگانی كه در مسير اسارت سعادت آشنايی با اين عالم بزرگوار را داشتند، نكته‌های زيادی از ايشان ياد گرفتند و مسير زندگی‌شان دچار تغيير و تحولات زيادی شد.
کد خبر: ۲۵۴۸۶۲
تاریخ انتشار: ۰۷ شهريور ۱۳۹۶ - ۰۷:۰۰ - 29August 2017
به گزارش گروه سایر رسانه‌های دفاع پرس، «سيدعلی اكبر ابوترابی» برای رزمندگان به ويژه آزادگان جايگاهی ويژه دارد. آزادگانی كه در مسير اسارت سعادت آشنايی با اين عالم بزرگوار را داشتند، نكته‌های زيادی از ايشان ياد گرفتند و مسير زندگی‌شان دچار تغيير و تحولات زيادی شد. آنچنانكه پس از گذشت سال‌ها از رحلت «ابوترابی» مروری بر منش و روش‌ ایشان بسيار راهگشا و تأثيرگذار خواهد بود.

آزادگان همچنان با افتخار و غرور از بودن در كنار سيد آزادگان صحبت مي‌كنند و گاهي نمي‌ اشك چشمانشان را ‌تر مي‌كند. ابوترابي در دوران آزادگي داراي اصول، مرام و مكتب خاصي بود كه بسياري را شيفته خود كرد. مكتبي كه پس از گذشت سال‌ها ارزش‌هايش بيشتر عيان مي‌شود و كار بزرگ او را برايمان هويدا مي‌كند.

به گزارش «جوان» علي عليدوست قزويني خاطرات دلنشين و معنوي درباره سيدآزادگان را در قالب كتابي با عنوان «ابرفياض» توسط انتشارات پيام آزادگان منتشر كرده است كه كمك زيادي جهت آشنايي خواننده با مرحوم ابوترابي مي‌كند. زندگي ابوترابي فراز و نشيب‌هاي زيادي داشت. ايشان پس از طي كردن دروس حوزوي، در سال 42 همزمان با شروع نهضت امام خميني(ره) وارد جريان‌هاي سياسي مي‌شود. آشنايي با شهيد اندرزگو و دستگيري به دست ساواك گوشه‌اي از مبارزات ايشان تا پيش از پيروزي انقلاب اسلامي است.

رفاقت با شهيد چمران بخش مهم ديگري در زندگي مرحوم ابوترابي است. زماني كه در سال 1359 مقامات رسمي ايران گمان مي‌كردند ابوترابي به شهادت رسيده، دكتر چمران در رثايش مي‌نويسد: « شهيد ابوترابي عارف شيدايي بود كه راز و نيازهاي عاشقانه‌اش با خداي بزرگ در نيمه‌هاي شب، دل عشاق را آب مي‌كرد. آنقدر آرام و مطمئن بود كه گويي از اعماق اقيانوس برآمده است.»

شروع دوران اسارت مهم‌ترين رسالت ابوترابي در زندگي‌اش را نمايان مي‌كند. جايي كه او مسئول جان صدها آزاده انقلابي مي‌شود تا مبادا سلامتي آنها زير شكنجه سربازان و افسران عراقي به خطر بيفتد. جايي كه سيد آزادگان با عملكردش حيرت زندانبان عراقي را برمي‌انگيزد، هنگامي كه مرحوم ابوترابي را مشغول دعا و نماز مي‌بيند. اين عبادت شبانه باعث مي‌شود زندانبان از ابوترابي بپرسد: مگر تو ايراني نيستي؟ مگر ايراني‌ها مجوس و آتش‌پرست نيستند؟ ابوترابي در پاسخ مي‌گويد: اگر ايراني‌ها آتش‌پرست و مجوسند، پس من هم هستم و اگر آنها مسلمانند، حتماً من هم مسلمانم. شخص از آن مسئله شرمنده شد و فهميد اسير تبليغات منفي شده است.

مرحوم ابوترابي معتقد بود بايد فريب‌خورده را متوجه اشتباهش كرد و با محبت و احسان، او را دوباره به مسير اصلي رهنمون كرد. در اين مسير افراد زيادي را سر به راه كرد. معدود كساني كه اهل نماز و عبادت نبودند يا سختي‌هاي اسارت فشار روحي و رواني برآنها وارد مي‌كرد پس از چند جلسه صحبت با حاج‌آقا دوباره به سوي خدا بازمي‌گشتند. يكي از اين افراد پس از تغيير و تحول روحي‌اي كه داشت گفته بود حالا كه برگشته‌ام تمام خستگي‌هاي اسارت را فراموش كرده و احساس مي‌كنم كه روح تازه‌اي گرفته و كاملاً سبكبال و آسوده‌ام و جز كربلا و شهيد كربلا به چيز ديگري فكر نمي‌كنم.

وقتي خبر پيروزي رزمندگان در عمليات‌ها به گوش آزادگان مي‌رسيد، مرحوم ابوترابي با سخنانش روحيه آزادگان را بالا مي‌برد. در عمليات غرورآفرين بيت‌المقدس وجود سيد و سخنان روح‌بخش او شادي و شعف بچه‌ها را دو چندان‌كرد. در اتاق‌ها مي‌چرخيد، ‌صحبت مي‌كرد و به بچه‌ها روحيه مي‌داد و هرجا كه او بود خود به‌خود سختي‌هاي اسارت كم مي‌شد.

يكي از نمايندگان صليب  سرخ مي‌گفت:‌اي كاش ديگر اسراي جهان نيز چنين روحيه‌اي داشتند،‌اي كاش همه انسان‌هاي عالم، بخشي از روحيه اين اسرا را داشتند. رابطه آنها با سيد به دوران10 ساله اسارت پايان نيافت، بلكه پس از آزادي نيز با او رابطه داشتند و آن روز كه سيد چشم از جهان فروبست، رئيس صليب سرخ جهاني پيام داد و از او به عنوان يك انسان آزاده و بزرگوار ياد كرد.

تشويق و ترغيب سيد سبب شد جمع زيادي از اسرا به حفظ قرآن و نهج‌البلاغه روي بياورند. ايشان حتي پس از اسارت نيز به ترويج حفظ قرآن مي‌پرداخت. سيد در مسائل عبادي الگو و نمونه‌اي كم‌نظير براي اسرا بود. كتاب «ابرفياض» بخش آخر را به آزادي حاجي ابوترابي اختصاص داده است. مرور خاطرات سفر به حج و سخنراني‌هاي حاج‌آقا براي آزادگان از نكات جالب اين بخش است. در پايان با خبر تصادف سيد در راه مشهد مواجه مي‌شويم كه انگار گردوغبار يتيمي را بر سر آزادگان نشاند. همانند روزي كه در اردوگاه خبر ارتحال حضرت امام را شنيدند.

منبع: روزنامه جوان
نظر شما
پربیننده ها