گروه فرهنگ و هنر دفاع پرس ـ رسول حسنی؛ انتخاب نفس برای معرفی به اسکار ۲۰۱۸، انتخاب هوشمندانهای است. این فیلم از میان فیلمهای «ماجرای نیمروز»، «بیست و یک روز بعد»، «مالاریا»، «ویلاییها»، «رگ خواب»، «برادرم خسرو»، «لاک قرمز»، «وارونگی» و «خانهای در خیابان چهل و یکم» برای معرفی به اسکار انتخاب شد که در نهایت فیلم «نفس» ساخته «نرگس آبیار» به بخش فیلمهای غیر انگلیسی زبان معرفی شد.
این انتخاب هر چند مخالفان سرسخت و مغرضانهای دارد اما باید گفت هیات انتخاب ریسک بزرگی کردهاند؛ از یک طرف نگاه آکادمی اسکار به فیلمهای ایرانی که واجد سیاهنمایی نیستند، مشخص است، چرا که «نفس» به دلیل اینکه نقد مغرضانه ایران و حکومت آن نیست، انتظار آنان برآورده نخواهد کرد.
دوم اینکه انتخاب «نفس» برای معرفی به اسکار صدای اعتراض مخالفانی را بلند کرده است که ارگانی بودن نفس برای آنها محل اشکال و اعتراض است نه خود فیلم. در زمان اکران فیلم نیز مخالفان آن به اتکای دو ارگانی بودن «نفس»، آن را واجد ارزشهای هنری نمیدانستند.
این درحالی است که «نفس» زاویه و نگاه تازهای به مضمون دفاع مقدس دارد. اینکه این نگاه تا چه میزان درست و چقدر حرفهای است در درجه بعدی اهمیت قرار میگیرد. هیچ کدام از آثاری که مورد بررسی قرار گرفتهاند به لحاظ فیلمنامه همسنگ «نفس» نیستند.
نوع روایتی که آبیار برای فیلمش انتخاب کرده است تازگی دارد و قابل توجه اینکه در بیان این روایت نیز دچار لکنت نشده است. فیلمهایی مثل «ویلاییها» و «ماجرای نیمروز» اگر چه آثار ارزشمندی در حوزه انقلاب و دفاع مقدس هستند اما تازگی روایت «نفس» را ندارند.
البته از پیش میتوان حدس زد که عاقبت انتخاب این فیلم چه خواهد شد، با این حال به این انتخاب باید احترام گذاشت. این انتخاب را باید استراتژی درست فرهنگی در شرایط کنونی سینمای ایران دانست. معرفی فیلمی برای اسکار قطعا باید بیان کننده سیاستهای یک کشور در مقابل جهان باشد.
نکته مهم فیلم «نفس» ایجاد سوال در ذهن مخاطب است که هر جواب سوال بعدی را طرح میکند. مهمترین دغدغه «نفس» این است که جنگ تاثیر چندانی بر حال نداشته و در نهایت آینده را نابود میکند. بیننده باید به این سوال پاسخ دهد که مسئول کشته شدن دخترک فیلم که سرخوشانه تاب بازی میکند، کیست؟ مساله «نفس» این نیست که چه کسی جنگ را آغاز کرده است، بلکه مساله این است اصلا چرا باید جنگی باشد.
با همه ارزشهایی که فیلم «نفس» دارد باید پرسید چرا این همه در مقابل آن جبهه گرفته میشود؟ تنها جوابی که به ذهن میرسد این است که مخالفان فیلم «نفس» در آن نشانهای از سیاهنمایی و نقد دستگاه حکومت نمیبینند. عده بسیاری فکر میکنند فیلم اسکاری فیلمی است که ایران و ایرانی را وارونه نشان دهد، سیاهنمایی کند و تصویر باب طبع مدیران اسکار ارائه کند.
بعد از دو اسکاری که اصغر فرهادی به واسطه فیلمهایش گرفت، چرا نباید شاهد باشیم که فیلمی ارزشی وارد رقابتهای اسکار شود. حتی اگر «نفس» اسکار را هم دریافت کند. معترضانی که اسکار را ایدهآل خود میدانند آن را محکوم خواهند کرد و چه بسا صاحبان فیلم را به تبانی با مدیران اسکار متهم خواهند کرد.
نکتهای که باید به آن توجه داشت این است که «محمدحسین مهدویان» و «منیر قیدی» که آثارشان در میان نامزدهای معرفی به اسکار قرار داشت شایسته است از فیلم «نفس» و نرگس آبیار حمایت کنند. ورود نرگس آبیار به رقابتهای اسکار اتفاق خوشآیندی است. نرگس آبیار در کنار فیلمسازان زن دیگر، نام پر اهمیتی است.
منتقدانی که سرسختانه با ورود «نفس» به اسکار مخالف هستند ادعا میکنند اگر هدف رفتن یک فیلمساز زن به اسکار بود چرا «تهمینه میلانی» انتخاب نشد. برای این دسته از مدعیان سینمای ایران، نگاه فمنیستی افراطگونه میلانی که رگههایی از نقد مغرضانه اجتماعی در آثارش دیده میشود گواراتر است. چرا که جهانبینی مردستیزانه میلانی و ظلمی که به زن ایرانی میشود از موضوعات مورد پسند اسکار است.
سینمای ایران به حضور بیشتر فیلمسازان ارزشی نیازمند است تا نان خود را از تنور سرزمین خود و برای مردم خود بیرون بیاورد. غفلت این فیلمسازان و عدم حضورشان سبب میشود که جایزه بگیرانی که خود را مصلح اجتماعی میدانند نسخههای آمریکایی ـ انگلیسی برای مردم میپیچند تا به قیمت گرفتن یک مجسمه از جشنوارههای کذایی مردم و کشور خود را تحقیر کنند.
حتی اگر «نفس» به رقابتهای اسکار هم راه پیدا نکند باز باید به آبیار بابت این فیلم تبریک گفت و امیدوار بود که این فیلمساز دغدغهمند بازهم چنین آثاری را خلق کند.
انتهای پیام/ 161