به گزارش خبرنگار دفاع پرس از لرستان، کتاب «سیری در سفر» (خاطرات انقلاب و دفاع مقدس) شرحی از خاطرات حجتالاسلام شیخ «علی حبیبی» از دوران انقلاب اسلامی و هشت سال دفاع مقدس است که به قلم وی به رشته تحریر درآمده است.
این مجاهد انقلاب و رزمنده هشت سال دفاع مقدس در پیشگفتار کتاب خود نوشته است: در این کتاب از 6650 شهید استان لرستان به خصوص جمعی از دانشآموزان شهید استان نام برده شده است تا ثابت شود این نوشتار قشر خاصی را در نظر نمیگیرد.
وی ضمن گرامیداشت یاد و خاطره دلیرمردانی که به فرماندهی شهید «مصطفی چمران»، افزوده است: خاطرات یادآوری شده، تنها گوشهای از ایثارگریها و مبارزات سلحشوران وادی عشق است. امید است که کاروان شهادت را شرحی از بینهایت باشد.
فصلهای این کتاب عبارتند از:
فصل اول: جغرافیای اقلیمی و معنوی شهرستان ازنا و جاپلق
فصل دوم: خاطرات پیش از انقلاب
فصل سوم: شروع جنگ و خاطرات دفاع مقدس
فصل چهارم: دلاوریهای رزمندگان اسلام
فصل پنجم: تحمل سختیها با توسل و توکل
فصل ششم: یاد یاران، رزمندگان و شهیدان
فصل هفتم: زندگینامه شهدا
فصل هشتم: چهل حدیث در فضیلت شهید، جهاد اکبر و جهاد اصغر
فصل نهم: برگی از زندگینامه طلاب شهید
فصل دهم: خاطرات خواندنی از ایثارگریهای شهدا و رزمندگان اسلام
فصل یازدهم: وصیتنامه تنی چند از عرشیان عالم خاک
فصل دوازدهم: شهدای دانشآموز لرستان
در ادامه، به چندی از خاطرات ذکر شده در این کتاب میپردازیم:
نیروهای دشمن در محدوده کوشک، مشغول تمیز کردن سنگرها و تکاندن پتوها بودند و تحرکات آنها با چشم غیرمسلح نیز مشهود بود. نیروهای دشمن با آفتابه برای نماز وضو میگرفتند و با دیدن این صحنه، غم و غصه انسان چند برابر میشد که چرا باید با تحریک غرب، دو کشور مسلمان با هم بجنگند؟
سرگرم تماشا بودیم که ناگهان خمپارهای سمت ما شلیک کردند، اما خیلی دوتر از ما اصابت کرد و صدمهای به ما وارد نشدو ما نیز شکلیک آنها را بیجواب نگذاشتیم و هرجا که دشمن در معرض دید بود، غم و قصه افزون میشد.
در سال فتح خرمشهر در جنوب جبهه، شبها که استراحت میکردیم، سر و صدای زیادی شنیده میشد. به فرمانده گفتم «چرا همسایگان این قدر سر و صدا میکنند؟»، ایشان گفت: «از راه پله بالا برو.»، بالا رفتم و دیدم جوانانی قدبلند و تنومند با لهجه عربی بسیار غلیظ در حیاط همجوار جمع شدهاند. به فرمانده گفتم: «اینها اسیرند؟ چرا اینها را به اردوگاه اسرا نبردهاند و در اهواز هستند؟»
پاسخ داد: «لازم است برای مدتی اینجا باشند و خودشان با شرایط خاصی اسیر شدهاند؛ بیشترشان فرمانده گروهان، گردان یا تیپ هستند». آنوقت بود که جمله امام یادم آمد که فرموده بود: «خرمشهر را خدا آزاد کرد».
مقام معظم رهبری در عملیات آزادسازی خرمشهر فرمود: «صیاد شیرازی تلفن زد و خبر آزادسازی خرمشهر را داد و در واقع نیروی معنوی سبب شد تا خرمشهر فتح شود، چرا که اکثر فرماندهان عراقی در خرمشهر تسلیم رزمندگان اسلام شدند».
120 نفر از فرماندهان دشمن با اختیار خود تسلیم رزمندگان اسلام شده بودند که در انجام برخی امور از آنها استفاده میشد.
دشمن از نظر نظامی بسیار قوی و پیشرفته بودو 24 روز طول کشید تا خرمشهر را گرفت ولی رزمندگان در 24 ساعت شهر را فتح کردند، که این نشان از صلابت و دلیری رزممندگان مخلص و شجاع ایرانی بود.
خاطرنشان میشود، این کتاب در سال جاری به چاپ دوم در شمارگان 1000 نسخه رسیده است.