شعر عارف کُرد اهل سنت برای محرم؛

کوتاه کن انکار را بدعت مگو این کار را/ این سوگ آل حیدر است این خون نه بیجا می‌رود

شیخ رضا طالبانی شاعر کُرد زبان اهل سنت در ماتم اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام شعری را در وصف ایام محرم سروده است.
کد خبر: ۲۶۰۰۸۳
تاریخ انتشار: ۰۸ مهر ۱۳۹۶ - ۱۰:۳۰ - 30September 2017
کوتاه کن انکار را بدعت مگو این کار را/ این سوک آل حیدراست این خون نه بیجا می‌رود
به گزارش خبرنگار فرهنگ و هنر دفاع پرس، «شیخ رضا طالبانی» فرزند شیخ عبدالرحمان طالبانی مشهورترین هجو‌نویس کُرد است که به زبان‌های کُردی، عربی، فارسی و ترکی شعر سروده است.

وی در سال 1254 هجری قمری در روستای قرخ در نزدیکی شهر کرکوک عراق متولد شد و تا سن هفت سالگی نزد عمویش به فراگیری قرآن و علوم اسلامی مشغول شد.

اشعار شیخ رضا به سبک عروضی و در همه اوزان سروده شده است و اشعار عرفانی و اشعار فارسی او از بهترین اشعار وی به شمار می‌رود.

اشعار کُردی شیخ رضا در ظاهر کوتاه و در معنا بلند است و کُردی‌های او به همه گویش‌های کُردی سروده شده که از اصطلاحات عامیانه و فولکلور زیاد استفاده شده است.

شیخ رضا موقعیت بی نظیری در ادبیات کُردی دارد و هیچ شاعری تا کنون در شعر هجو به پختگی او نرسیده است. وی منتقدی سخت گیر است که زبان شعری قدرتمند و تشبیهات صریح و کنایه آمیز از ویژگی اصلی شعر اوست.

«هجو» نوعی شعر غنایی است که بر پایه نقد و تلخ و گزنده است و گاهی تا سرحد ریشخند و دشنام گویی می‌رسد که اشعار شیخ رضا مشهورترین هجوگوی ادبیات کُردی به همین گونه است. وی در سال 1337 هجری قمری در بغداد دار فانی را وداع گفت.
 
در ادامه شعری از این شاعر در رابطه با اهل بیت را می‌خوانید:

یا هو
 
در ماتــم  آل  علی  خون   همچـو   دریـا   می‌رود *** تیغ  است  بر  سر می‌زند  دست  است و بالا می‌رود

از  عشق آل  بوالحسن  این  تیغ  زن  وان  سینه *** داد   و  فغان  مرد و  زن   تا  عرش   اعلی   می‌رود  

پیراهن    شمع   خدا  یعنی  حسین  و  مجتبا *** جان‌ها  همی   گردد   فدا  سرها    به   یغما   می‌رود

کوتاه   کن   انکار   را    بدعت   مگو   این   کار   را *** این سوگ آل حیدر است این خون نه بیجا می‌رود

روی   زمین  پر   همهمه در  دست  جان  بازان  قمه *** خون   از  برو  دوش  همه   از  فرق    تا   پا   می‌رود

من  چون ننالم  این  زمان  زرد و ضعیف و ناتوان *** کین     برق   آه  عاشقان  از   سنگ  خارا   می‌رود

از    ابن   سعد   بی وفا    شامی  و   شمر    پر  جفا *** بر آل  و  بیت   مصطفی     چندین   تعدا    می‌رود

بغداد  گردد   لاله گون  در  روز  عاشورا   به   خون *** واز  کاظمین  آن سیل خون تا طاق کسری می‌رود

واز  طاق  کسری  سرنگون  ریزد   به  پای  بیستون *** واز    بیستون  آید   برون    سوی    بخارا   می‌رود

خون   سیاوش   شد   هبا     در    ماتم     آل عبا *** تا   دامن    روز    جزا     تا    جیب    عقبا     می‌رود

من    سنیم    نامم    رضا    کلب    امام    مرتضی *** درویش    عبدالقادرم    راهم      به    مولا   می‌رود
 
 
 انتهای پیام/ 121

نظر شما
پربیننده ها