شهید عسکری به فرمان حضرت امام در تمامی راهپیماییها و تظاهراتها شرکت میکرد.
وی تحصیلات دانشگاهی را نیز با موفقیت پشت سر گذاشت و پس از اخذ درجه ستواندومی طی دوره مقدماتی به شیراز منتقل شد.
با شروع جنگ تحمیلی در طول آموزش مقدماتی ابتدا به جبهه دزفول و پس از آن به جبهه آبادان اعزام شد و سرانجام در تاریخ پنجم مهرماه 1360 در اولین پیشروی جهت شکستن حصر آبادان به درجه شهادت نائل آمد.
الان كه اين نامه را مىنويسم در جمع دوستان و برادران عزيز سپاه هستم كه همگى داريم درباره انقلاب عزيزمان و اثرات ثمربخش آن صحبت مىكنيم.
هر چند كه فرصت كم است ولى در هر موقعيتى كه به دست مىآيد از اين نعمت الهى سخن مىگوييم و شكرگزارى میکنیم.
و اما مادر عزيزم! اينجا روى سخنم با شماست. البته سخن حق هميشه تلخ است ولى اميدوارم اين تلخى را كه براى من مانند شكر شيرين است بپذيريد.
با اينكه مىدانم تو هم مانند تمام افراد خانواده چقدر مومن و علاقهمند به اين انقلاب هستى ولى بايد بعضى نكات را بدانید.
مادر مهربانم الان زمان بارورى و بازسازى است. درخت انقلاب عزيز ما اگر آب به پايش نرود مىخشكد وخون هزاران شهيد از كف مىرود. مادر عزيزم شايد اين آخرين نامهاى باشد كه برايتان مىنويسم چون احساس مىكنم كه دارم به آرزوى ديرينهام كه همانا شهادت در راه خداست مىرسم و نزديک مىشوم.
اگر روزى خبر شهادت مرا شنيدى، مبادا خداى ناكرده ناراحت شوى كه در قيامت نزد حضرت زهرا (ع) سربلند نخواهى بود.
از رهبر بزرگمان امام خمينى پند بگير كه در شهادت فرزند عزيزشان اشک نريختند و من چقدر آرزو داشتم، قبل از رفتن به جبهه حق عليه باطل يكبار ديگر امام عزيزم را ببينم ولى خداوند توفيق نداد.
انشاءالله شما همان طور كه آرزو داريد حضور امام خواهيد رسيد، از ايشان خواهش نماييد كه براى شهدا و امت اسلامى دعا كنند. امام اميد ملت ما هستند.
اگر خداى بزرگ توفيق شهادتم دهد و پس از آن دوباره زندهام كند، به خدا قسم كه مجددا به جبهه مىروم و به نداى حسين زمان لبيک خواهم گفت، اين براى من بزرگترين سعادت است. بيش از اين مزاحم اوقات عزيزتان نمىشوم به همگى اقوام و آشنايان سلام برسانيد.