به گزارش گروه بینالملل
دفاع پرس، پایگاه خبری- تحلیلی الوقت در یادداشتی به سفر ملک سلمان به روسیه پرداخت و نوشت: سفر بیسابقه پادشاه عربستان به روسیه همزمان با برخی تحولات منطقهای به گمانه زنیهای گوناگونی درباره اهداف این سفر منجر شده است. اگرچه روابط عربستان و روسیه روابطی به نسبت تاریخی و قدیمی به شمار میرود؛ اما ملک سلمان نخستین پادشاه عربستان است که به روسیه سفر میکند.
انجام سفر ملک سلمان به روسیه در عین حال در مسیری پرفراز و نشیب دنبال شده است. در اواخر فروردینماه 1394 که همزمان با آغاز تهاجم ریاض علیه یمن بود، پادشاه عربستان در تماس تلفنی با رئیس جمهور روسیه با دعوت رسمی پوتین روبرو شد که از وی برای انجام رایزنی بیشتر در مورد مسائل منطقه برای سفر به مسکو دعوت کرد. اعتقاد بسیاری بر آن بود که پوتین تلاش دارد تا ریاض را نسبت به عواقب حمله به صنعا برحذر دارد و به نوعی نارضایتی خود را از وضعیت جنگی در یمن اعلام کند؛ اما این سفر به دلیل انتقادات مقامات روسی به عملیات نظامی عربستان و متحدانش علیه یمن در آن زمان انجام نشد.
اکنون اما در شرایطی که همچنان مواضع انتقادی روسها علیه عملیات نظامی در یمن محفوظ است با سفر ملک سلمان به مسکو، به نظر میرسد این بار سعودیها برای دیدار با روسها پیش قدم شدهاند.
رسانهها در ارتباط با اهداف سفر ملک سلمان به برخی از اهداف تجاری و نظامی همچون قصد عربستان برای همسو کردن مسکو در سیاستهای مرتبط با بازار نفت و همچنین امضای توافق تسلیحاتی به ارزش 3.5 میلیارد دلار توسط ریاض و مسکو اشاره کردهاند؛ اما میتوان اهداف پادشاه عربستان برای سفر به روسیه را بسیار فراتر از امضای چند موافقتنامه اقتصادی، تجاری و یا نظامی دانست.
حتی امضای موافقتنامه خرید تسلیحاتی از جمله سامانه موشکی اس 400 توسط سعودیها بیش از آن که ماهیتی بازدارنده در حوزه نظامی داشته باشد، دارای پیامی سیاسی به نزدیکترین متحد ریاض، یعنی واشنگتن است. سعودیها از این مسئله آگاهند که واشنگتن چندان روی خوشی به خرید نظامی آنان از مسکو نخواهد داشت؛ اما از نظر رهبران ریاض لازم است که وابستگی تک محوری و یک سویه خود را به آمریکاییها کاهش داده و ائتلافها و جهت گیریها در سیاست خارجی خود را تنوع ببخشند.
اما پیام سیاسی خرید تسلیحاتی ریاض از مسکو تنها هدف پادشاه عربستان از سفر به روسیه نیست. از همان ابتدای آغاز جنگ علیه یمن، روسیه در کنار ایران مواضع مخالفت را علیه تهاجم نظامی ائتلاف عربی به صنعا اتخاذ کرد، و حال با گذشت بیش از دو سال از جنگ متحدان عربستان در یمن و عدم دستیابی به نتیجه مشخص، سعودیها دست به دامان مسکو شدهاند تا برای برون رفت از باتلاق یمن چاره اندیشی کند. باتلاقی که به نظر نمیرسد مسکو جز پایان عملیات نظامی در یمن، راه حل دیگری برای ریاض داشته باشد.
تحولات در سوریه نیز برخلاف منافع و اهداف عربستان در حال رقم خوردن است. در شرایط کنونی دولت سوریه با حمایت تهران و مسکو از شرایط بسیار مناسبی نسبت به گذشته برخوردار میباشد. کمتر از 10 درصد از خاک سوریه در اشغال داعش باقی مانده و دیگر گروههای شورشی و تروریستی، که در ابتدای شکلگیری بحران روزنه امید سعودیها برای سقوط دولت بشار اسد بودند، در شرایط بسیار شکننده و نزدیک به شکست کامل به سر میبرند. در این وضعیت که بازیگری سعودیها در تحولات سوریه بسیار کمرنگتر از قبل شده است، تلاش مقامات سعودی آن است که از طریق نزدیکی به مسکو شاید بتواند جای پایی را برای خود در تحولات آتی سوریه باز کنند.
در واقع عربستان و روسیه در جریان تحولات سوریه درست در نقطه مقابل و رودروی یکدیگر قرار داشتند و حال سفر بلندپایهترین مقام سیاسی عربستان به روسیه شاید نشانی از پذیرش آن چه که روسیه در سوریه میخواست، باشد. براین اساس از آنجا که اهداف روسیه حفظ دولت مرکزی بشار اسد بود، آیا میتوان گفت که سفر پادشاه عربستان به روسیه از طرف دیگر به معنای پذیرش ثبات دولت مرکزی در سوریه است؟ در پاسخ به این پرسش باید گفت در شرایطی که دولت مرکزی بشار اسد به سطح قابل اتکایی از ثبات سیاسی رسیده است برای ریاض راهی جز پذیرش این دولت نیست و رهبران سیاسی عربستان انتخابی جز پذیرش ثبات دولت بشاراسد در دمشق را نخواهند داشت.
در حال حاضر و بویژه در دوره ترامپ، آمریکا حمایت خود را بیش از شورشیان عرب سوری متوجه شورشیان کرد سوری کرده و برخی کشورهای اروپایی از جمله فرانسه به وضوح بر اولویت مبارزه با داعش به جای مقابله با بشار اسد سخن میگویند. بر این اساس، عربستان برای ابقای دولت دمشق و ضرورت هماهنگی با روسیه برای دستیابی به برخی اهداف مورد نظر در سوریه متقاعد شده است. این موضعگیری را عادل الجبیر وزیرخارجه عربستان یک ماه پیش در دیدار با سرگئی لاوروف وزیرخارجه روسیه در ریاض علنی کرد و با اشاره به ایجاد مناطق کاهش تنش در سوریه اظهار داشت که ریاض از ایجاد این مناطق حمایت میکند. وزیر خارجه سعودی همچنین افزود: روسیه و عربستان هر دو به دنبال سوریه یکپارچه هستند.
اما حقیقت آن است که تنها پذیرش موقعیت دولت مرکزی دمشق نیست که سفر ملک سلمان را به روسیه قابل توجیه میکند.
در رابطه با ایران، در سخنانی که پادشاه عربستان در دیدار با رئیس جمهوری روسیه در مسکو داشت، ملک سلمان با ادعای دخالت ایران در تحولات منطقه، از تهران خواست تا در یمن مداخله نکند. بنابراین همانگونه که پیش از این سفر نیز انتظار میرفت، ایجاد شکاف در روابط مسکو و تهران یا آن گونه که خبرگزاریهای غربی از آن تحت عنوان فشار بر ایران نام میبرند، یکی از مهمترین اهداف سفر هیئت پادشاهی عربستان به مسکو بوده است. این هدف اما برای سعودیها بسیار دور از دسترس به نظر میرسد. تجربه پیشین مشابه در چندین دور سفر نتانیاهو به مسکو و دیدار با پوتین که آخرین دور آن در 30 مردادماه گذشته انجام شد با موج گسترده اتهامزنی صهیونیستها علیه ایران همراه بود، اما واکنش سرد و بیتوجهی روسها به این اظهارات نشان داد که برای مسکو این گونه موضعگیریهای ضدایرانی چندان اعتباری ندارد.
در حقیقت برای روسها، ایران متحدی مهم و قابل اعتماد نهتنها در سوریه بلکه در سایر تحولات منطقهای به شمار میرود که تجربه رویکردهای مشابه و همسویی دو کشور در سایر موضوعات منطقه از جمله در افغانستان، در عراق و حتی در آسیای مرکزی الگویی موفق و قابل تداوم است. برخلاف کشورهای غربی و حتی برخلاف چین، ایران برای روسیه در آسیای مرکزی نه به عنوان یک رقیب بلکه به عنوان شریکی قابل اتکا به شمار میرود که بیش از حذف به دنبال همافزایی امنیتی، سیاسی و حتی اقتصادی است. برگزاری نمایشگاه اقتصادی مشترک ایران و روسیه در ارمنستان در تیرماه 1395 نشانهای از علاقه دو طرف به افزایش همکاری در سطوح مختلف است.
از طرف دیگر روسها به این موضوع واقفند که نزدیکی به عربستان به معنای باز شدن دروازه تبلیغات بنیادگرایی مذهبی تحت عنوان روابط فرهنگی است که سالهاست سعودیها در روابط خود با دیگر کشورها آن را دنبال میکنند. این موضوع باعث میشود مسکو نزدیکی به ریاض را بسیار با احتیاط دنبال کرده و با توجه به سابقه عملیات گروههای افراطی و تروریستی در روسیه، نگرانی از گسترش تحرکات بنیادگرایان در آسیای میانه در صورت نزدیکی به عربستان وجود داشته باشد.
براین اساس سفر ملک سلمان به روسیه را بیش از آن که بتوان به عنوان مقطعی در شکلگیری روابط نزدیک و بلند مدت میان طرفین عنوان کرد، باید این سفر را در راستای شکلگیری روابطی مقطعی و کوتاه مدت در تحولات دو کشور به شمار آورد که بدنبال برخی نیازهای متقابل بویژه از جانب ریاض شکل گرفته است، که به دلایل مختلف از جمله، بدلیل ماهیت غربگرای دستگاه سیاست خارجی سعودیها نمیتواند به سطح راهبردی و تعیین کننده ارتقا یابد.