به گزارش خبرنگار اخبار داخلی دفاع پرس، جوانان مؤمن و متعهدی که با یاری خدا و رهبری امام خمینی (ره) توانسته بودند پس از سالها مبارزه، رژیم پهلوی را سرنگون کنند، باید برای حفظ و تداوم این نهضت که برخواسته از نهضت آزادگی حضرت سیدالشهدا (ع) بود، از انقلاب و دستاوردهای آن محافظت میکردند. برای همین از همان روزهای ابتدای پیروزی انقلاب، گروههای امنیتی از دل مردم پدید آمد.
برای ساماندهی این نیروی مردمی به یک نهاد نیاز بود؛ از همین رو با تدبیر امام خمینی(ره) رهبر کبیر انقلاب، نهاد مقدسی به نام سپاه در تاریخ دوم اردیبهشت سال 1357 تشکیل شد. پاسداران ولایتمدار، مطیع رهبری و حامی ملت که در هر گوشه و کنار از ایران اسلامی ناآرامی، تهدید و خطری احساس میکردند، داوطلبانه در میدان حاضر میشدند و با جانفشانیهایشان، دشمنان را سرکوب میکردند و امنیت را به منطقه باز بر میگرداندند؛ نمونه اين گونه اقدامات را میتوان در بحرانها و ناآرامیهای ايجاد شده در پاوه، مريوان، سنندج، سقز، بانه، مهاباد، بوكان، تركمن صحرا و خوزستان مشاهده كرد.
این فداکاریها تنها گوشهای از دلاورمردیهای سپاه پاسداران انقلاب است؛ اما اوج افتخار سپاه در جنگ تحميلی بود كه توانست در کنار ارتش قابليتهای خود را آشكار كند.
شاید آن روزی که سپاه پاسداران تشکیل شد کسی گمان نمیکرد که این نهاد متعهد و متدین به قدرتی دست پیدا کند که در برابر هرگونه تهدیدات بزرگ خارجی حرفی برای گفتن داشته باشد. عظمت و اقتدار فرزندان خمینی (ره) در سپاه را این روزها در کشورهای عراق و سوریه میتوان لمس کرد؛ این میراث امام راحل به گونهای در سرکوب کردن تروریستها مهارت دارد که لرزه به تن حامیان تکفیریها انداخته و به همین دلیل در تب و تاب هستند تا این نیروی انقلابی را تروریست بنامند؛ چرا که خیال میکنند با این اقدام، پاسداران غیور در راه حمایت از قشر مظلوم و بیدفاع که از برجستهترین آرمانهای امام خمینی (ره) است، دست از پاسداری بر میدارند.
بیانات مقام معظم رهبری در دیدار فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامى در روز 25 شهریورماه 1394
یکی از شیرینترین دیدارها برای این حقیر، همیشه دیدار با شماها است؛ چه آنهایی که یادگاران دوران دفاع مقدسید و ارزشمندترین خاطرات را در ذهن ما زنده میکنید، چه جوانهای عزیز و نسلهای بعدی که در طول این چند دهسال به این مجموعهی مبارک ملحق شدهاند. امیدواریم انشاءالله برکات الهی شامل حال همهی شما باشد و بتوانید آن راه مستقیم - صراط مستقیم و جهاد مقدس را در همهی احوال دنبال کنید که این، راز سعادت و نجاح بشر در دنیا و آخرت است.
راهی که شما در پیش دارید، راه طولانی، دشوار و بسیار ارزشمندی است. خب، راههای زندگی زیاد است؛ همه دارند زندگی میکنند، همه دارند نان درمیآورند، کار میکنند؛ کارهای مباح، کارهای مستحب، کارهای حرام. اما این راهی که شما انتخاب کردید، راه بینظیری است؛ جواهر است در قبال خاکوخاشاک و سنگریزهها؛ راه مهمی است. از جملهی آن راههای زندگی است که تاریخ را میسازد، ملتها را سربلند میکند، کشورها را نجات میدهد، آیندهها را میسازد و برتر از همه، رضوان الهی و بهشت اخروی و دنیوی را نصیب شما میکند؛ این راه، یک چنین راهی است. خب، طبعاً به موازات اهمیت این راه، خستگیها و دشواریها و خاروخاشاکها هم در این راه زیاد است؛ نیرو لازم دارد، نشاط لازم دارد؛ این اعمال، این توجّهات، آن نشاط را در شما بهوجود میآورد. از معنویت، از توسل، از خشوع غافل نباشید. هر دقیقهی تضرع در مقابل پروردگار، یک ذخیرهی ارزشمندی در دل انسان بهوجود میآورد. این عرض اول ما.
اما دربارهی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، چهار کلمه است که هرکدام از این چهار کلمه یک عمقی دارد، یک مغزی دارد، یک شرحی دارد. شما در داخل سپاه مشغول فعالیت و سرگرم فعالیتید؛ شاید بهقدر آیندگان، بینندگان، مطالعهکنندگانِ بعدی فرصت پیدا نکنید روی اینها تکیه کنید و تعمّق کنید، اما جای تعمق دارد: «سپاه»، «پاسداری»، «انقلاب» و «اسلام». اینها چهار کلمه است که اسم شما و عنوان شما از اینها تشکیل شده.
شما سپاهید؛ خب، پاسداری از انقلاب، مخصوص سپاه پاسداران که نیست؛ همه موظفند، هر انسانی، هر موجود مؤمنی موظف است، اما خصوصیت سپاه این است که یک سازمان است، یک مجموعهی منظّم است، سپاه است. این سپاه بودن، تکیهی بر روی نظم و انضباط و کار مدیریتی و نتیجهبخش بودنِ هر ذرّه کار است. وقتی پراکندگی بود، پریشانی بهوجود میآید، خیلی از کارها هدر میرود؛ اما وقتی سازمان بود، مجموعه بود، تشکیلات بود، نظم و انضباط برقرار بود، مثل جدولکشی در زیر یک سدّ پُر از آب است که اگر درست انجام بگیرد، یک قطره آب هدر نخواهد رفت و همه به محل مورد نیاز میرسد؛ خصوصیت سپاه بودن این است.
ما در مجموعهی تنظیمات کشوری جایی را نداریم جز سپاه که برای پاسداری از عزیزترین حادثهی تاریخی این کشور یک وظیفهی سازمانی برای خودش تعریف کرده باشد. بنابراین معنای سپاه بودن، سازمانیافتگی است، معنایش نظم است، معنایش مأموریتهای تعریفشده و مشخص است.
یک بُعد دیگرِ سپاه بودن و سازمانیافته بودن، پیر نشدن است؛ سازمان، پیر نمیشود. توالی نسلها، دستبهدست شدنِ معرفتها، تجربهها نمیگذارد که یک سازمان پیر بشود؛ دائماً تجدید حیات میکند. فقط هم دستبهدست شدنِ معرفتها نیست؛ رشد هم پیدا میکند. یعنی امروز سپاه به معارفی در زمینههای مختلف دست پیدا کرده است که سیسال پیش به این روشنی، به این وضوح این معارف را نداشت. دستاوردهای معرفتی سپاه در زمینههای مختلف روزبهروز، رشد پیدا میکند، عمق پیدا میکند. این، خاصیت دیگرِ سازمان بودن و منظم بودن و تشکیلاتی بودن است.
یک خصوصیت دیگر، تربیت عناصر جدید است؛ هم عناصر درونی، هم عناصر بیرونی. وقتی تشکیلات هست، وقتی منظم است، انسانها در درون تشکیلات تربیت میشوند و عنصرهای کارآمد و فهیم بهوجود میآیند؛ در حالت گسیختگی سازمانی، این خصوصیت بهدست نخواهد آمد. علاوهی بر تربیت درونی، تربیت بیرونی هم هست. امروز سپاه بر روی افکار عمومی اثر میگذارد؛ بر روی سازندگی جوانها و انسانها اثر میگذارد؛ عناصر صادراتی سپاه به دستگاههای مختلف که خیلی هم فراوان است، که عناصری را برای مدیریت دستگاههای مختلف، سپاه در طول این سالها مرتّباً از میان خودش صادر کرده، بر روی آن مجموعهها و تشکیلاتها اثر میگذارند. بنابراین تربیت انسانها و رشد دادنِ عناصر مستعد، از جملهی دیگر خصوصیّاتِ اینها است.
سپاه مظهر اقتدار میدانی است؛ خصوصیت سپاه بودن این است. اقتدار در عرصهی سیاسی، در عرصهی تبلیغات یک حرف است، اقتدار بر روی زمین در میدان، یک حرف دیگر است. اقتدار میدانی موجب میشود که اقتدار سیاسی هم بهوجود بیاید. وقتی شما بر روی زمین دارای اقتدار هستید، میتوانید تصرف کنید، میتوانید کار کنید، میتوانید دفع کنید، میتوانید جذب کنید. وقتی یک ملتی این خصوصیت را دارد، یا مجموعهای از یک ملت وقتی دارای یک چنین خصوصیتی است، این، اقتدار سیاسی را هم بهوجود میآورد، اقتدار هویتی را هم بهوجود میآورد، عزت هم میبخشد؛ و از این قبیل. سپاه، مظهر اقتدار میدانی است. بنابراین پاسداریِ «سپاه» از انقلاب اسلامی بهعنوان سپاه، بهعنوان سازمان، بهعنوان مجموعه، معنایی دارد که اگر این انتظام نبود، این سازمانیافتگی نبود، ازهمگسیختگی بود، اگر یک عدهای بودند که همه مردمان مؤمن، همه هم طرفدار انقلاب اسلامی و میخواستند هم از انقلاب پاسداری کنند اما این نظم سازمانی وجود نداشت، چیز دیگری از آب درمیآمد. این نظم سازمانی، این وجود سازمان، یکی از برکات بزرگ است؛ این مخصوص سپاه است.
وقتی شما میگویید من پاسدار انقلابم، یکی از معانی پاسداری و یکی از ابعاد مفهومی پاسداری، این است که انقلاب مورد تهدید است؛ بله، اگر تهدید نباشد، پاسداری لازم نیست. آنجایی انسان پاسداری میکند که تهدید وجود دارد؛ پس شما هم وجود انقلاب را دارید با اسم خودتان تأیید میکنید، هم تهدیدهایی را که متوجّه انقلاب است دارید تبیین میکنید و از وجودشان خبر میدهید. خب اگر پاسدار انقلابیم باید این تهدیدها را بشناسیم. یکی از کارهای اساسی سپاه، رصد مسائل بینالمللی فقط برای شناخت تهدیدها است. رصد کردن مسائل بینالمللی و حوادث بینالمللی و خبرهای بینالمللی موجب میشود که ما بدانیم تهدیدها چیست؛ و همچنین رصد حوادث داخلی کشور؛ بنابراین سپاه یک موجود سربهزیر کنارنشستهی سرگرم کارهای اداری خود نیست؛ یک موجود آگاه، ناظر، بینا، متوجه اطراف، هم متوجه اطراف در کشور، هم متوجه اطراف در سطح بینالمللی و در سطح منطقه است که دارد نگاه میکند، مثل یک موجود زندهی بیدار، برای اینکه ببیند از کجا تهدید وجود دارد. نسبت به چه کسی یا نسبت به چه تهدید وجود دارد؟ اینجا شخص مطرح نیست؛ بلکه تهدید وجود دارد نسبت به انقلاب؛ لذا رصد دائمی باید بکنید. بخشهای اطلاعاتی سپاه و هرآنچه پهلو میزند به مسائل اطلاعاتی سپاه، ناظر به این معنا است. البته درجات مختلف، سلسلهمراتب، کادرها باید در جریان این مسائل قرار بگیرند، باید در جریان تهدیدها قرار بگیرند تا همه بدانند که چهکار دارند میکنند و چهکار میخواهند بکنند. اگر سلسلهمراتب سپاه ندانند که چه تهدیدهایی متوجه آن چیزی است که آنها پاسدارش هستند، معلوم نیست بتوانند درست به وظیفه عمل کنند. وقتی انسان فهمید تهدید چیست و از کجا است، انگیزه پیدا میکند.
بنابراین یکی از ابعاد کلمهی پاسداری، کمربستهی انقلاب بودن و هشیاری و بیداری دائمی است؛ همانی که در نامهی امیرالمؤمنین هست؛ وَ اِنَّ اَخَا الحَربِ لَاَرِق؛ برادرِ جنگ، بیدار است. لازم نیست این جنگ، جنگ موجود و حاضری باشد؛ نه، آن کسی که خود را برای جنگ آماده کرده، باید بیدار باشد. جنگ با چه کسی؟ ما شروعکنندهی جنگ که هیچوقت نبودیم و نخواهیم بود؛ با آدمها یا ملتها یا دولتهای بیطرف و بیاذیت که ما جنگی نداریم؛ جنگ ما با مزاحمین و با معارضین و با تهدیدکنندهها است. «لَاَرِق»؛ اَرِق یعنی بیدار؛ دائم بیدار است. پس یک بُعد از معنای کلمهی پاسداری، بیداری و کمربستگی دائمی است.