به گزارش خبرنگار ساجد، شهيد «بهروز آهندوست» سال 1345 در شهرستان خرم آباد چشم به جهان گشود. وی پس از عضویت در سپاه پاسداران به جبهه کردستان اعزام شد. بهروز در درگيری با ضد انقلاب زخمی شد و سرانجام در تاريخ 9 اردیبهشت 1365 در عمليات بدر در حال خنثی کردن مين به درجه رفيع شهادت نائل آمد.
این شهید والامقام نامهای خطاب به خانواده خود نوشته است که آن را در ادامه میخوانید:
«بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم
با درود و سلام به محضر آقا امام زمان (عج) و نائب بزرگوارش امام خمینی و به امید آزادی اسرا و آزادی کربلا.
و با عرض سلام خدمت مادر، پدر و خواهرانم و به امید سلامت جسم و جان شما از خالق یکتا توفیق همگی را مسئلت دارم، قبل از هر چیز بهتر است که بگویم این دومین نامهای است که مینویسم ولی اگر به دست شما برسد اولی خواهد بود. دیروز که گفتند برای شما نامه آمده با خوشحالی رفتم و با ناراحتی برگشتم چون دیدم که نامه برگشت خورده و نوشته گیرنده در محل نبود و امروز بنده نیز نامه دیگری مینویسم به آدرس برادر مهدی که ایشان نامه را برای شما بیاورند.
2 روز پیش هم 24 ساعت مرخصی گرفته و به دزفول رفته بودم، پیش بچهها که اعزام شده بودند دوستان را دیده و نیز برادر سلطانی هم آن جا بودند شب را پیش آنها بودم و صبح اتفاقی از یک نفر سراغ برادر جواد را گرفته و پیش ایشان رفتیم و یک ربعی با هم بودیم و بعد از خداحافظی به اهواز برگشتم در نامه قبل از وضع تلفن نوشته بودم و این که اکثرا سیم تلفن قطع میشود چون هوا داغ میشود و سیما اتصالی میکند و چند دفعه هم که به شهر آمدم به خانه تلفن زدم ولی گوشی را بر نداشتند و آخر به خانه برادر مهدی تلفن زدم که به شما خبر بدهد و اگر مایل باشید از این به بعد به ایشان تلفن بزنم که ایشان به شما خبر بدهد. ضمنا تا حالا دستمان برای تلفن و نامه خیلی باز بود و بعد از سه یا چهار روز دیگر به مدت 2 هفته آموزش ما شروع میشود و از اردوگاه فاصله گرفته چادر میزنیم و بعد از 2 هفته بر میگردیم البته این 2 هفته از فردا یا چند روز دیگر شروع میشود نمیدانم فقط از لحاظ تلفن احتمال کمی دارد که بتوانیم تماس بگیریم. ما اینجا در هشت کیلومتری اهواز کنار جاده آبادان هستیم و با آبادان 100 کیلومتر فاصله داریم و از لحاظ سر و صدا از ارومیه آرامتر است چون حتما هواپیماهای متجاوز نیز برای تنوع نمیآیند. وضع گرما هم تا حالا زیر کولر گازی اگر رویمان پتو نکشیم بدنمان خشک میشود. احتمالا به اندازه کافی از وضع اینجا بنده نوشتهام و منتظرم که جواب نامه را خیلی فوری نوشته و از وضع محل جدید و اوضاع خانه برایم بنویسید، به آقای ترابی و بچهها «رضا، بابک و آرزو» تک به تک سلام بنده را برسانید همچون خواهر نادره و خلاصه به تمام فامیل سلام بنده را برسانید. انشاءالله که برادران امید و نوید هم دوستان حقیر را اذیت نکنند و برای بنده نامه بنویسند از لحاظ اردوگاه هم شاید بعد از سه هفته یا یک ماه عوض بشود و به طرف باختران برویم و مقداری به ارومیه نزدیکتر بشویم، خلاصه اینکه شدیدا منتظر نامه شما هستم. ضمنا از مادرم نیز به خاطر رفتار بد خود چه در طول زندگی و یا در آن روز آخر معذرت خواسته و همیشه محتاج دعای خیر همگی شما هستم. به کسانی که گفتم انشاءالله یادتان نرفته و سلام برسانید سلام مخصوص خود را دوباره به پدر، مادر و خواهرانم میرسانم. خداحافظ همگی شما.
خدایا، خدایا، تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار
بهروز آهندوست»
انتهای پیام/ 181