به گزارش دفاع پرس، در عملیات فتح المبین به علت یک سلسله امور مهم مانند نقشه کشی، نقشه خوانی، جلسات مهم و عملیاتی و ... به فرماندهی گردان ها یک چراغ توری دادند تا نور لازم برای انجام امور فوق فراهم شود. چراغ توری گردان ما را که دادند، بچه سریع آن را به سقف چادر آویزان کردند.
شهید برونسی هم در حالی که با چفیه اش بازی می کرد، امور را به دقت زیر نظر داشت. اول غروب که شد مسئول تدارکات گردان آمد، چراغ توری را آورد پایین، روشن کرد، اما وقتی که داشت به سقف چادر آویزان می کرد، شهید برونسی گفت: حاجی نبندش، بیار پایین!
گفت: برای چه؟ جواب داد: بیار بگذار پهلوی من و ساکت شد و دیگر سخن نگفت.
اذان مغرب که شد چراغ را به دستش گرفت و به مسجد گردان که از چادر بزرگی درست شده بود برد و بعد گفت: حالا حاجی ببندش به سقف مسجد. آنوقت رفت، پیرمرد مسئول اداره مسجد را آورد و رویش را بوسید و از او خواست که به دقت از بیت المال محافظت کند.
منبع: کتاب منزلگه عشاق - سید نصرالله حجت