گروه بینالملل
دفاع پرس- حسین محمدیاصل؛ عربستان سعودی بهعنوان پرچمدار نزاع با ایران، به دنبال شکلگیری جبهه مقاومت، همواره به دنبال تقابل با این جریان پویا بوده، تا آنجا که نفت و تسلیحات نظامی خود را به میدان نبرد با رغیب هژمونیک خود آورده است.
دولت ریاض با ورود به جنگ یمن و حمایت از داعش در سوریه و عراق اقتصاد خود را درگیر هزینههای سنگین و شکستهای جبران ناپذیرجهانی کرده است.
آنها با وجود تحمل آثار مخرب جنگ، علاوه بر اینکه از سیاستهای غلط خود فاصله نگرفتهاند، نوع دیگری از خصومتورزی با ملت ایران و مسلمانان منطقه را به نمایش گذاشتهاند، گویا این خود زمینهساز زوال هرچه بیشتر حکام عربستان و دخالت روز افزون غرب در همه ابعاد حکومت آنهاست.
عربستان سعودی و بحران روابط با کشور های عربی
نقش هژمونیک عربستان منجر به شکلگیری ائتلاف ضد یمنی شد. این ائتلاف در ابتدا با موفقیت سعودیها شکل گرفت و این موفقیت چندان بعید نبود؛ زیرا نقش محوری سعودی در تحولات کلی جهان عرب، دیگر دولتها را محکوم به حمایت و تبعیت کرد؛ اما این اوضاع دیری نپایید که چالشهای خاص خود را نیز به ارمغان آورد.
دولتهای حامی سیاست سعودیها از یک طرف درگیر هزینههای ائتلاف عربی در جنگ با یمن شدند و از سوی دیگر همگام با عربستان برای تخریب اقتصاد نفتی ایران و تضعیف بنیانهای آن دست به یک توطئه نفتی زدند و در نهایت آتش این توطئه دامن خود آنها را نیز گرفت که با رسیدن قیمت هر بشگه نفت به کمتر از 40 دلار، تنش و حساسیت میان دول اسلامی را به اوج خود رساند که گویا احتمالا آثار آن سالها بعد در بحرانهای اقتصادی عربی پدیدار خواهد شد.
از سوی دیگر سراشیبی روابط عربستان سعودی با کشورهای عربی و اسلامی تا آنجا رسیده است که قطر به دلیل اعتراض به سیاستهای غلط سعودیها در منطقه از ریاض فاصله گرفت و به سمت ایران، ترکیه و روسیه سوق یافت و دست به همکاری سیاسی و اقتصادی با کشورها زد؛ کشورهایی که چندی پیش به دلیل فشار سعودیها مجبور بود روابطی محدود یا خصمانه داشته باشد.
اما باید دانست که نقطه اصلی اختلاف قطر و ریاض بر سر عادیسازی روابط با اسرائیل بود؛ زیرا دوحه به سمت سیاست عادیسازی روابط خود با رژیم صهیونیستی حرکت میکرد و این دقیقا مخالف مشی سردمداری و ادعای امالقری بودن سعودیها بود. شاید یکی از دلائل شکلگیری تضاد میان دوحه و ریاض همین مسئله باشد.
در ارتباط با موضوع دولت کویت نیز با سکوتی محافظهکارانه، خود را از معرکه جنگ روانی و سخت ائتلاف در منطقه دور کرده است و در راستای اصلاح ساختار اقتصادی خود به سمت ایمنسازی بازار نفت کویت و سرمایهگذاری با کمپانیهای انگلیسی روسی و اروپایی حرکت میکند.
کویت به دلیل موقعیت حساس نفتی و جایگاه میانجیگریاش در منطقه همواره با روحیه محافظهکارانه به دنبال دور ماندن از هرگونه آسیب در روابط خود با همسایگانش بوده است به همین دلیل حتی پس از بالاگرفتن تنشهایی بین ریاض و تهران حاضر به قطع روابط با ایران نشد و با در نظر گرفتن منافع خود کمتر به اشتباهات ائتلاف عربی پرداخت.
با توجه به سلطه غیر مستقیم غرب بر سیاستهای دول عربی منطقه، این روزها آن چه که بیشتر در شرف وقوع است، تنهایی عربستان در عرصه سیاستهای منطقهای و حمایت زبانی و شاید مالی برخی حکام مصلحتگرای شیخ نشین از این کشور باشد.
عربستان و اسرائیل
پیش از مرگ ملک عبدالله عربستان سعودی، سیاست منطقهای اعراب همزیستی مسالمتآمیز با ایران ذیل حمایت و همکاری با اسرائیل بود؛ یعنی پس از جنگ کویت و عراق شاهد آن هستیم که اعراب ضمن رابطه کم چالش با ایران و آرامش در منطقه همکاری خود با آمریکا و اسرائیل را نیز دنبال میکنند، نمود این ماجرا در حمله آمریکا به صدام مشهود است.
اما در گذر زمان و حاکم شدن تندرو ها بر سریر سیاست در ریاض، گرایش اسرائیلی دولت عربستان بیشتر میشود تا آنجا که در تقابل با ایران و ملتهای مسلمان منطقه شاهد آن هستیم که اسرائیل و عربستان در کنار یکدیگر به دنیال تخریب هژمونی ایران هستند. از جمله اقدامات آنها حمایت از داعش در سوریه و عراق، تقویت گروهکهای ضد انقلاب همچون سازمان منافقین بوده است و بسیاری موارد دیگر که مجال درج آنها نیست.
برجام و لایههای پنهان روابط ریاض و تلآویو
حضور پررنگ عربستان سعودی در مثلث ضد ایرانی از یک زاویه دیگر نیز قابل بررسی است. شکلگیری مذاکرات هستهای و نهایتا ختم آن به توافق برجام حساسیت بسیاری کشورها را از جمله عربستان سعودی برانگیخت. عربستان سعودی همواره به دنبال ژست امالقرایی در جهان اسلام بوده است به همین دلیل ترجیحا روابط خود را با اسرائیل در لایههای مختلف پی گرفته است؛ چرا که علنی شدن این روابطه و عادیسازی آن برای عربستان سعودی منجر به تخریب و تضعیف جایگاه وی به عنوان مدعی امالقرایی جهان اسلام میشود.
ریاض در زمینه روابط چند لایه خود ضمن حفظ و مراقبت از جایگاهش همواره از وجود یک رقیب فعال در مقابل خود بیم داشته است. به عنوان مثال میتوان به ایام رقابت وی با پهلوی بر سر نزدیکی با آمریکاییها اشاره کرد که پس از سقوط آن در انقلاب 57 ملت ایران، در گذر زمان عربستان سعودی به عنوان تنها متحد و جای پای اساسی غرب و آمریکا و همینطور معتمد اسرائیل به شمار میآید.
در زمینه برجام و شکلگیری توافق بین ایران و غرب یک سئوال مطرح میشود که آیا ریاض و اسرائیل از شکلگیری پدیدهای به نام برجام استقبال کردند؟
جواب این سؤال ساده است، عربستان و اسرائیل مخالف برجام بودند؛ آنها جهانیان را ترغیب به عدم تجارت با ایران میکردند؛ لذا تحریمهای نفتی به همراه تحریمهای اقتصادی و بانکی همواره مورد استقبال آنها بوده است و معتقد بودهاند که باید روند تحریمها ادامه پیدا میکرد و پیشنهاد آنها این بود که نفت جهان را تامین خواهند کرد؛ اما این پیشنهاد بعدها با مخالفت جامعه جهانی همراه شد.
بنابر این با توجه به این وضعیت میتوان این برداشت را داشت که اسرائیلیها و سعودیها همواره به دنبال فشار مداوم بر ایران هستند و از هرگونه توافقی که به این فشار آسیب وارد کرده است خوشحال نیستند، بلکه منجر به انتقاد آنها از غرب شده است؛ زیرا آنها معتقدند ایران توانایی استفاده موثر از محدودیتهایی غیر از فشار مستقیم را دارد.
نقش اسرائیل، عربستان و اروپا در تحولات آینده برجام
با کنار کشیدن ترامپ از تایید مجدد برجام اروپاییها با کارت خود وارد صحنه امتیازگیری از ایران شده اند. در برجام مقدماتی این سیستم هستهای ایران بود که خاموش و از عرصه عملیاتی کشورمان خارج شد.
این اتفاق هر چقدر دستاورد بزرگی برای سیاست خارجی شکست خرده اوباما بود؛ اما هرگز عکسالعمل مثبت سران عربستان و اسرائیل را به همراه نداشت، بلکه بیشتر علامات نارضایتی در آنها پدیدار شد به همین دلیل در ادامه این راه و کنار گذاشته شدن برجام توسط ترامپ و ارجاع آن به کنگره آمریکا به سیاست چندگانه احتمالی اروپا میرسیم.
اروپا علاوه بر اینکه به قدرت نفتی عربستان نیازمند است، باید برای حفظ پشتیبانی آنها و رفع نیازهای اقتصادی خود در بازار مصرفی ایران به دنبال ایجاد توافقی مکمل در صدد جلب رضایت غرب و اسرائیل و اعراب برآید.
در دور جدید مذاکرات شاهد چند ضلعی کشورهایی هستیم که بر مسائلی همچون خلع سلاح نظامی و تضعیف هژمونی منطقهای ایران اجماع دارند و این تصمیمات کلان سیاست خارجی کشور است که بر آینده ی ایران مستقل و استوار تاثیر گذار خواهد بود.
اظهارات ترکی الفیصل رئیس سابق دستگاه امنیتی عربستان در دیدار اخیر خود با سران صهیونیسم جهانی در اسرائیل حاکی از حضور فعال سعودی در دور جدید فشارهای علیه ایران است؛ زیرا تنها گزینه متبوع ریاض و هم پیمانانش فشار مداوم، برای تخریب بیشتر است.